1403/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
علائم البلوغ و ادلتها/حقوق صبیان و اولاد /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/حقوق صبیان و اولاد /علائم البلوغ و ادلتها
سالروز شهادت شهید حسن تهرانی مقدم :
ما به همه شهدا ارادت داریم اما برخی از این شهدا خاص هستند. یکی از این شهدای عزیز ، شهید تهرانی مقدم است که حق ایشان ادا نشده است در جامعه و قدر ایشان مغفول مانده است.
یکی از جهات ارادت به ایشان ، قدرت معنوی این بزرگوار است. حجره ندیده ، درس و بحث طلبگی ندیده است اما در معنویت و خود سازی پیش رفتند که ما در مقابل اینها خجالت زده هستیم.
مضاف بر اینکه تلاش و کوشش ایشان در مساله موشکی ایران که در دهه 60 انجام دادند واقعا ستودنی بود. در آن زمانبا تلاش و زحمت ایشان 8 موشک وارد کشور می شود و به سمت دشمن بعثی شلیک میشود و از آن جا ورق جنگ بر می گردد.
علی ای حال حرف برای این شهید زیاد است. منتسب به ایشان است که فرمود : «آدم های ضعیف به قدر امکاناتشان کار می کنند.»
این سخن خیلی پرمغز و پر معناست. با امکانات ضعیف آن زمان کاری کرد که امروز در دنیا از ایران و جمهوری اسلامی حساب می برند.
اما الفقه :
علائم مشترک بلوغ بین مذکر و مونث سه مورد بود. نبات شعر العانه ، احتلام و سن شرعی بلوغ
سخن در ادله اثبات علامت بودن شعر العانه بود.
سخن به دومین روایت و دلیل رسید.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ يَزِيدَ الْكُنَاسِيِّ قَالَ:
يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ الْغُلَامَ إِذَا زَوَّجَهُ أَبُوهُ وَ لَمْ يُدْرِكْ كَانَ لَهُ الْخِيَارُ إِذَا أَدْرَكَ وَ بَلَغَ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً أَوْ يُشْعِرُ فِي وَجْهِهِ أَوْ يُنْبِتُ فِي عَانَتِهِ قَبْلَ ذَلِك ...[1]
ابتدائا باید از سند روایت سخن بگوییم. چرا که باز هم در سند آن اختلاف است. مضاف بر اینکه مفاد این روایت، در روایات دیگر تقریبا بیان نشده و لذا لازم به نظر می رسد از حیث سند باید اطمینان خاطر حاصل شود.
و اما این روایت هم از جهت سندی از نظر ما معتبر است.
بیان ذلک :
احمد بن محمد که از بزرگان و اجلا است و حسن بن محبوب از اصحاب اجماع است. ابی ایوب خزاز هم توثیق شده و ثقه می باشد و صاحب شان و جایگاه است و در واقع از حیث مقام ، نسبت به برخی از روات ثقات جایگاه بهتر و معتنا به ی دارد. اما نسبت به یزید الکناسی بحث و اختلاف است چرا که به این اسم دو شخصیت وجود دارد یکی از ان ها ابوخالد قماط است که حتما ثقه است و دیگری ابوخالد که در اینجا اگر فرض هم بر این باشد که اینها دو شخصیت جداگانه هستند برای این یزید الکناسی محل اختلاف در ثقه بودنش است ولیاین مشکل قابل حل است از طریق اینکه بعضی از بزرگان مثل ابو ایوب الخزاز و علی بن رئاب و هشام بن سالم و جمیل بن صالح که از او روایاتی را نقل کرده اند کشف می شود که ایشان میتواند ثقه بوده باشد چرا که رسم این بزرگان این نبوده که بخواهند از ضعاف مطلبی را نقل کنند.
مضاف بر انکه در کتب معتبره حدیث مثل کتب اربعه از ایشان روایاتی نقل شده است که از اینجا هم می توان استشمام کرد که ایشان ثقه و مورد اعتماد رویان و صاحبان اصول بوده است.
از همه این حرف ها که بگذریم احتمال جدی وجود دارد که این یزید الکناسی در واقع همان ابوخالد القماط است که در ثقه بودن این شخصیت هیچ بحث و تردیدی نیست.
و اما دلاله روایت :
فضای کلی روایت در مورد نکاح صبیان و اولاد صغیر بوده است و راوی در این موضوع سوال می کند.
حضرت می فرماید به ازدواج در اوردن پسر بچه غیر بالغ توسط ولیو پدرش جایز است اما نیاز به اذن و امضای این پسر بچه دارد که بعد از بلوغ امضا کند کما اینکه در عقد فضولی نکاح هم همین را میگوییم. علائم بلوغ را هم حضرت در سه مورد بیان می فرماید «رسیدن به 15 سالگی ، روئیدن موی صورت ، روئیدن موی عانه» قید قبل ذلک ، ناظر به مساله روئیدن است که قبل از 15 سالگی محقق شود یعنی چنانچه قبل از 15 سالگی ، دو علامت دیگر محقق شد ، بلوغ ثابت است.