1403/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی انحصار حقوق زوجه در موارد مذکور در روایات و عدم انحصار/حقوق زوجین /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/حقوق زوجین /بررسی انحصار حقوق زوجه در موارد مذکور در روایات و عدم انحصار
سخن در روایات دال بر حقوق زوجه بود. وارد دسته دوم از روایات شدیم که لحن حصر و انحصار حقوق زوجه در اطعام و پوشاندن و خوش برخورد بودن با زوجه را دارد که در روایات مذکور بیان شده بود.
روایت عزرمی که در جلسه گذشته ذکر شد ، تتمه ای دارد که امروز بیان میکنیم.
... قَالَتْ لَا وَ اللَّهِ لَا تَزَوَّجْتُ أَبَداً ثُمَّ وَلَّتْ فَقَالَ النَّبِيُّ ص ارْجِعِي فَرَجَعَتْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ ﴿وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَ.﴾[1] [2]
فضای روایت این است که زنی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و اله رسید و در مورد حقوق زوج بر عهده زوجه سوال کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به او خبر داد حقوق زوج را. پس از این ، خانم از پیامبر صلی الله علیه و اله در مورد حقوق زوجه بر عهده زوج سوال کرد. حضرت سه حق را بیان فرمودند :
1 – او را بپوشاند با پوشش مناسب با شان
2 – مناسب با شان خانم ، خوراکش را تامین کند.
3 – در صورت ذنب و خطا در تقصیر نسبت به حقوق زوج ، او را ببخشد.
بعد از این ، زن می گوید : حقوق زن همین ها است؟ حقی دیگر ندارد؟
پیامبر می فرماید : خیر حق دیگری ندارد.
بعد از جواب حضرت ، زن می گوید : واقعا هیچ حق دیگری ندارد؟ اگر این طور است به خدا قسم من هرگز ازدواج نخواهم کرد. این را گفت و پشت کرد و رفت.
پیامبر صلی الله علیه و اله او را صدا میزند و دستور به برگشت می دهد. زن برمی گردد.
حضرت می فرماید : بدان خدا دستور داده و اگر استعفاف داشته باشید بهتر است.
بعضی از فقها توجه خاصی به این روایت دارند و حصر را از این روایت به صراحت می دانند.
باز هم تذکر می دهیم این مطالب در جنبه فقهی است و گرنه از حیث اخلاقی چه بسا بسیاری از امکانات توسط زوج برای زوجه فراهم شود. اما از جهت فقهی و قانونی و تشریعی مساله این است و عندالنزاع تکلیف آن چیزی است که در مقام فقهی و تشریع ثابت می شود که ما در حال بررسی جنبه فقهی مساله هستیم.
وجه استشهاد به آیه شریفه در روایت چیست؟
قبل از ورود در تحلیل روایت شریف مقدمتا و مستقلا از آیه مذکور که محل استشهاد حضرت واقع شده است بیانی داشته باشیم تا ان شا الله تمهیدی حاصل شود و سپس در ادامه به تحلیل روایت بپردازیم.
﴿وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُن﴾
در این آیه کریمه بحث از این است که مراد از استعفاف چه می باشد.
موضوع آیه شریفه پیرزن هایی است که امید ازدواج و نکاح نسبت به ایشان نمی رود.
حکم این پیرزن ها این است که گناه و معصیتی ندارد اگر چادر و روسری و مقنعه را بردارند و نپوشند.
البته این حکم مشروط به عدم تزیین کذایی است.
و البته حکم افضل و بهتر این است که استعفاف به خرج دهند.
مقصود از استعفاف :
1 – مقصود تزویج است که البته این احتمال با صدر آیه سازگار نیست چرا که مربوط به پیرزنانی است که در سن ازدواج نیستند و برای آن ها رغبتی به ازدواج نمی باشد.
2 – استعفاف از طریق خانه نشینی که با عدم ارتباط با اجنبی ، عفت حفظ شود.
فی الواقع مقصود ، تحصیل استعفاف از طریق ترک خروج از منزل و حضور در مجالس مردان و تکلم با آن هاست.
3 – مقصود ، پوشیدن چادر و مقنعه است به این بیان که اگر پیرزن ها در همین شرایط به جهت استعفاف روسری و چادر خود را حفظ کنند و کنار نگذارند اینگونه استعفاف برایشان بهتر است که با اینکه جایز است ، اما بهتر استفاده از حجاب است.
به نظر می رسد به لحاظ سیاق آیه شریفه این احتمال سوم تناسب بیشتری دارد.
و اما در تحلیل روایت ، وجه استشهاد حضرت در انتهای فرمایشاتشان به این قسمت از آیه کریمه چه می باشد؟
استشهادحضرت به این آیه دو احتمال دارد :
1 – توصیه به استعفاف به آن خانم در واقع توصیه به تزویج آن خانم بوده فلذا گویا حضرت می خواسته اند به این زن بفهمانند که قسم شما شرعی نبوده است چرا که قسم به امر مرجوح تعلق نمیگیرد. فلذا در واقع مقصود حضرت این گونه می شود که سوگند این زن به عدم تزویج نابجا بوده و باز هم استعفاف از طریق ازدواج برایش بهتر است که در این فرض اول کلمه خیر تفضیلیه می شود.
در نتیجه حضرت می فرماید به حقوق کم زوجه نگاه نکن ، با این حال باز هم ازدواج زن برکات بیشتری دارد نسبت به ازدواج نکردن.
2 – استعفاف از طریق ترک خروج از منزل و اجتناب از زمینه های گناه و مخلوط شدن در محل های مختلط است. یعنی طبق این احتمال دوم گویا حضرت به این زن می فرماید حالا که قصد ازدواج نداری که از این طریق از دام شیطان در امان بمانی (چرا که انسان غیر متزوج بیشتر در معرض دام های شیطان است) ، پس بر تو لازم است که استعفاف را برای پرهیز از گناهان بیشتر رعایت بکنی که طبق این فرض دوم این "خیر" تعلیلیه می شود.
در نتیجه با استعفاف باید از گناه خود را دور نگه دارد.