« فهرست دروس
درس تفسیر استاد محسن ملکی

1404/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 190-194/سوره آل عمران /معاد در قرآن

 

موضوع: معاد در قرآن/سوره آل عمران /آیات 190-194

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

در ادامه بررسی تفسیر سوره مبارکه آل‌عمران، به آیات 190 تا 194 رسیده‌ایم. در بخش آغازین آیه 191 می‌خوانیم: ﴿الذین یذکرون الله قیاما وقعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض﴾ در ادامه، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ ربنا ما خلقت هذا باطلاً﴾

 

ارتباط «ذکر» و «فکر» با دعا

در آیه پیشین، دو مفهوم کلیدی «ذکر» و «فکر» به‌کار رفته‌اند. قرآن کریم ابتدا به ذکر مداوم خداوند در تمامی حالات انسان اشاره می‌کند و سپس، دعوت به تفکر در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌نماید. از منظر قرآنی، ذکر و فکر باعث پیوند میان درون و بیرون انسان با مبدأ هستی می‌شود و نتیجه‌اش، اتصال به حق تعالی از راه دعاست: ﴿ ربنا ما خلقت هذا باطلاً﴾

در این جمله، «ربنا» منادی مضاف است و از مصادیق دعا محسوب می‌شود. دعا در این مقام، درخواست حقیقی است که بر پایه تفکر و ذکر شکل گرفته است. به تعبیر علامه طباطبایی، دعا در صورتی مستجاب می‌شود که «ذکر» و «فکر» در آن تحقق یابد.[1]

 

اخلاق توحیدی در بیان و سخن

این بخش از آیه ما را به بُعد اخلاقی توحید نیز رهنمون می‌سازد. اگر انسان بخواهد از قدرت بیان خود استفاده کند—چه در گفت‌وگو با خداوند و چه در تعاملات انسانی—باید کلام خود را بر پایه ذکر و تفکر بنا نهد. این اصل در روایات باب «صمت» نیز آمده است: «إذا هممت أن تتکلم فتفکر، فإن کنت تعلم أن فیه صلاحاً تکلمت، و إلا أمسکت»[2] .

 

دلالت «هذا» بر «خلق»

در جمله «ما خلقت هذا باطلاً»، پرسشی مهم مطرح می‌شود: چرا واژه «هذا» مفرد مذکر آمده است، در حالی که پیش‌تر سخن از آفرینش آسمان‌ها و زمین به میان آمده بود؟

پاسخ آن است که «هذا» به خود خلق اشاره دارد؛ یعنی به فعل الهی. در حقیقت، مراد این است: «ما خلقت هذا الخلق باطلاً». این تعبیر دو نکته دارد:

1. فعل خداوند، یعنی آفرینش، حادث است.

2. این فعل، هدفمند و همراه با حکمت عقلایی است.

همان‌گونه که در تفسیر مجمع البیان آمده است:«إنما قال هذا ولم یقل هذه ولا هولاء لأنه أراد به الخلق، کأنه قال: ما خلقت هذا الخلق باطلاً»[3]

 

هدف از آفرینش و رابطه آن با معاد

متفکران و ذاکران پس از تأمل در خلقت، به این نتیجه می‌رسند که آفرینش خداوند بیهوده و باطل نیست. این آفرینش، دلیلی است بر حکمت الهی و هدف غایی آن معرفت به خداوند است: ﴿و ما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون﴾[4]

در تفسیر این آیه، عبادت به معنای معرفت آمده است[5] . از منظر قرآنی، معرفت و عقلانیت زمینه‌ساز عبادت و اعمال صالح هستند. اما عقل به‌تنهایی کافی نیست و برای رشد انسان، دین و هدایت آسمانی ضرورت دارد.

 

رابطه توحید و معاد

اگر آفرینش بدون هدف باشد، بی‌ثمر و ابتر است. عقل سلیم نمی‌پذیرد که انسان بی‌هدف زندگی کند و پس از مرگ نابود گردد. بنابراین، باور به معاد، نتیجه حتمی اعتقاد به توحید و حکمت الهی است. به تعبیر دقیق‌تر، اگر آفرینش حق است، باید معاد نیز باشد. این مسئله از لوازم عدالت، حکمت و ربوبیت خداوند است.

همان‌گونه که شیخ طوسی در التبیان می‌گوید:«یقولون ربنا ما خلقت هذا باطلاً بل خلقته دلیلاً علی وحدانیتک و علی صدق ما أتت به أنبیاؤک، لأنهم یأتون بما یعجز عنه جمیع الخلق»[6]

 

نتیجه‌گیری

عبارت ﴿ما خلقت هذا باطلاً﴾ اشاره به فعل خداوند دارد؛ فعلی که حادث و در عین حال حق مطلق است. بنابراین، هیچ‌گونه نقص، عبث یا بی‌هدفی در آن وجود ندارد. تأکید بعدی آیه بر واژه ﴿سبحانک﴾، تنزیهی است از هرگونه نقص و عیب در آفرینش: ﴿ما خلقت هذا باطلاً سبحانک﴾[7]

اگر آفرینش بخواهد حق باشد، ضرورت معاد از لوازم آن خواهد بود. در غیر این صورت، عدل، حکمت و توحید الهی زیر سؤال می‌رود و آفرینش بی‌ثمر خواهد بود.


logo