1403/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
شک در مکلف/تخییر /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/تخییر /شک در مکلف
عن امیرالمؤمنین علیه صلوات المصلین خُذِ الحِكمَةَ أنَّى كَانَت فَإنَّ الحِكمَةَ تَكونُ فِي صَدرِ المُنافِقِ فَتَتَخَلَّجُ في صَدرِهِ حَتّى تَخرُجُ فَتَسكُنُ إلى صَوَاحِبِها فِي صَدرِ المؤمِنِ [1]
حکمت گرایی و رسیدن به فهم دقیق مطابق با فطرت و عقل سلیم در گزاره های مختلف حکیمانه مطلوب عقلای عالم است عقل انسان اقتضا می کند در این عالم موقت و مقدمه ای برای آخرت، رزق و روزی حقیقی خود را حکمت و علم نافع قرار دهد که هم اوضاع و احوال فردی او را تامین کرده و در مسیر مستقیم قرار می دهد و هم اوضاع اجتماعی او را سامان می بخشد.
و اما الاصول
در دوران امر بین محذورین رسیدیم به فرمایش حضرت امام در تهذیب و ایشان تقریبا شبیه محقق خوئی رضوان الله تعالی علیهما قائل هستند به برائت عقلی و شرعی؛ نسبت به وجوب مستقلا برائت و نسبت به حرمت نیز مستقلا برائت.
در ادامه فرمایشات، امام می فرماید الزام در مانحن فیه حکم نیست بلکه امری انتزاعی است؛ در مثال تعبدی که بیان شد نمازجمعه واجب است یا حرام (شبهه حکمیه) و یا مثال توصلی در بحث فعلی در مورد فردی که شک داریم ناصبی است یا مومن و لعن او واجب است یا حرام در اینجا علم به وجود الزام ( فعل ویا ترک) داریم که فرزند این الزام وجوب و حرمت است امام فرمود الزام حکم نیست و مفهومی انتزاعی است بنابراین برائت نسبت به وجوب و حرمت جاری می گردد
حضرت امام می فرماید:« و مثله في الضعف ما افاده في منع جريان الاستصحاب من ان الاستصحاب من الاصول التنزيلية
، و هى لا تجرى في اطراف العلم الاجمالى مطلقا »همان طور که مطالب قبل ضعیف است، نظر محقق نائینی مستحکم نیست که ایشان می فرماید در ما نحن فیه دوران امر بین محذورین، استصحاب عدم وجوب یا عدم حرمت جاری نمی شود به این دلیل که استصحاب از اصول تنزیلی است ( مشکوک را متیقن می شمارد) و مودای استصحاب که تنزیلی است در اطراف دوران امر بین محذورین که علم اجمالی است جاری نمی شود زیرا با موافقت التزامیه منافات دارد یعنی وقتی استصحاب نمودید ملتزم می شوید به اینکه وجوب و حرمتی نیست و ملتزم می شوید به عدم حکم با فرض اینکه یقین تفصیلی به الزام در روز جمعه یا الزام به وجوب یا ترک لعن داریم « فان البناء على عدم الوجوب و الحرمة واقعا لا يجتمع مع التدين بان الله في هذه الواقعة حكما الزاميا » وقتی استصحاب عدم جاری کنید با تدین سازگار نیست زیرا خداوند الزامی آورده است یا به فعل و یا به ترک.
حضرت امام در مقابل این فرمایش محقق نائینی می فرماید:« و فیه منع کون الاستصحاب من الاصول التنزیلیه لالمعنی الذی ادعاه فان مفاد قوله علیه السلام فی صحیحه زرارة الثالثة "و لکنه ینقض الشک بالیقین" و یتم علی الیقین و یبنی علیه لیس الا البناء علی تحقق الیقین الطریقی و بقائه عملا او تحقق المتیقن کذلک» استصحاب از اصول تنزیلی نیست و مشکل ما را در مقام عمل حل می کند و می گوید در عمل یقین سابق خود را ملاحظه نموده و طبق آن عمل کنید و موضوع را یقینی حساب نمایید، استصحاب نمی خواهد ما را متعبد و ملتزم به عدم وجوب یا حرمت نماید «و اما البناء القلبی علی کون الواقع متحققا فلا فراجع کبریات الباب» اما اگر بخواهید ملتزم شوید به عدم وجوب در استصحاب رجوع کنید به کبریات این باب «فانک لاتجد فیها دلالة علی ما ذکرناه من البناء القلبی» در ادله استصحاب چنین چیزی وجود ندارد که بنای اعتقادی بگذارید و معتقد شوید بر عدم وجوب «و بالجمله ان البناء فی الاستصحاب عملیٌ لا قلبیٌ» استصحاب در وادی عمل می گوید مشکوک را متیقن فرض کنید و برخورد متیقن با او داشته باشید یعنی در مقام عمل تعبدا مساله را متیقن بدانید «حتی ینافی الالزام المعلوم فی البین» [2] این طور نیست که قلبی باشد و معتقد شوید به اینکه اصلا وجوب و حرمتی نباشد اگر
چنین باشد با اعتقاد قبلی چه می کنید که الزام بود (وجوب و یا حرمت )
از عبارت امام استفاده می کنیم که تقریبا همگام با مرحوم خوئی در برابر محقق نائینی ایستاده است به نظر می رسد فرمایش این دو بزرگوار در کنار فرمایش شهید صدر و دیگر شاگرادان ایشان قابل دفاع باشد .