1403/10/02
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات برائت/برائت /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
در رابطه با یادآوری روز میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نکته ای را در مورد سوره کوثر عرض می کنم پنج مطلب مهم در این سوره هست که می تواند نوعی بیان باشد از تمام مبانی اصول و فروع دین به این صورت که در این سوره مختصر "انا اعطینا" توحید است "ک" نبوت است "الکوثر" ولایت است "فصل لربک وانحر" نماز و دعا است "ان شانئک هو الابتر" تولی و تبری است.
پنج مطلب مهم و اساسی که سه مورد اول اصول بوده و عدل و معاد را نیز با خود دارد لذا اصول دین در این سوره مبارکه کامل است و از جهت فروع و مساله اخلاق و رفتار و عمل "فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر" شانئ یعنی دشمن بحث تولی و تبری حب و بغض در این سوره شریفه آمده است لذا ممکن است سوره کوثر را در نماز بخوانیم به جهت مختصر شدن نماز بویژه در جماعت لکن می شود با یک نگاه دیگر این سوره را انتخاب کرد و خواند به نیت اینکه این سوره اکسیر و خلاصه ای است از حقایق دین؛ سوره کوثر معادل سوره قدر است که قدر و کوثر حضرت فاطمه سلام الله علیها است. وفقنا الله للتدبر و التعلم
اما در بحث اصول احادیث من بلغ، فرمایش مرحوم محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه به نظر این حقیر "صدر من اهله وقع فی محله" ایشان را به عنوان فقیه روشنفکر دینی باید معرفی کرد که خود ایشان به بعضی بزرگان فرموده بودند بعضی فتاوی را اگر بیان کنم مردم مرا تکفیر می کنند واقع بینی از لوازم فقاهت است گاهی جوانان از قیافه و شکل آخوندها بویژه آنهایی که سن بالایی دارند فکر می کنند این ها عقب مانده و متحجرند غافل از اینکه فقها در طول تاریخ همیشه به روز بوده اند یعنی گاهی عوام نگاهی به بعضی از مسائل دین دارند که اصلا جزو دین نیست فقها این گونه نیستند به عنوان مثال در بحث زیارت، سینه زنی و عزاداری آرام و با طمانینه هستند؛ فقها در مسائل دینداری و اجتماعی و رفتاری با نسل ها و ذوق و سلیقه های مختلف زیبا رفتار می کنند.
علی کل حال یکی از بحث هایی که از این فقیه عالیقدر قابل توجه است بحث احادیث من بلغ است ایشان فرمود تنها راه برای روایات این است که مؤدای آن ها ارشاد به حکم عقل است با این بیان که عقل هر انسانی می فهمد و شارع آن را تأیید کرده اگر در جایی انسانی رو به خدا و دغدغه مند که دوست دارد عبودیت پروردگار را در هر شرایطی دنبال کند توسط خبری ضعیف به گوش او خورد که شارع مقدس نسبت به یک عمل میل و رغبت دارد اما دلیلی نیست که آن را به خدا و پیغمبر نسبت دهد از طرفی آن عمل، عملی است که هیچ عاقل و عرفی آن را دفع و منع نمی کند مانند پنیر خوردن اول ماه کسی نمی فهمد چیست و فقط حدیثی ضعیف بیان کرده پنیر خوردن اول ماه ثواب دارد تنها چیزی که هر عاقلی می فهمد و دغدغه مند می شود اینکه به امید ثواب پنیر می خورد زیرا منقاد است و انقیاد و حالت دغدغه مندی نسبت به مولا را دارد که اگر مولا می پسندد انجام می دهم تا ثواب دریافت کنم این مساله در موارد عادی نیز وجود دارد وقتی کسی شخصی را بزرگ می داند سعی می کند کاری انجام دهد که او را خوشنود کند حال به گوشش می رسد اگر این گونه لباس بپوشد آن شخص خوشنود می شود عقلا سراغ این عمل می رود با فرض اینکه هیچ دلیلی ندارد که آن شخص بزرگ این حرف را زده باشد و هرچند مطابق با واقع نباشد مانند ما نحن فیه که مورد بحثی عقلی است و می رود سراغ مباحث اعتقادی و اخلاقی و ربطی به اصول و فقه ندارد
بنابراین مباحثی که پیرامون روایات من بلغ آمده است تنها ثمره علمی دارند و ثمراتی که استاد ما ایه الله فلسفی رضوان الله تعالی علیه ذکر نمودند بحث علمی است.
نکته:
تشویق کردن مردم به فضل پروردگار ولنگاری را به دنبال دارد ما طلبه ها اگر مردم را تبلیغ کنیم به سوی احادیث من بلغ (مانند کاری که سید در اقبال انجام داده) تشویق به فضل پروردگار و ترویج ولنگاری در بین مردم است به عنوان مثال در بین مردم نقل است که زیارت کربلا را انجام بده اگر نماز نخواندی اشکالی ندارد بر اساس این ولنگاری مردم فقه را کنار گذاشته اند "الکمال کل الکمال التفقه فی الدین" و احادیث من بلغ "تفقه" نیستند محتوای احادیث من بلغ جایی است که می خواهید بگوئید وقتی فقیهاً و متفقهاً و دقیق پیکره و شیرازه دین را گرفتید خداوند از ورای فقه باز هم به شما خیر رسانی می کند بشرطی که عمود دین را حفظ کنید عمود دین در نگاه ما حوزویان فقه است هر چه را می خواهیم به آن عمل کنیم باید اول مهر فقه و اصول که مقدمه فقه است بر روی آن بخورد، منظم و دقیق و مدون و قانون مند باشد لذا تشویق کردن به مؤدای احادیث من بلغ همین شده که متاسفانه شیعیان و عموم مردم سراغ چیزهایی رفته اند که سند ندارد و به آنها دل خوش کرده اند و واقعیت را کنار گذاشته اند؛ وقتی به اصالت و واقعیت های دین بها داده نشود کجا می توان گفت شیعیان در حال توسعه و رشد هستند؟ دین ناب و اصیل اگر در فضای زندگی مردم بیایند در تمام جهات می درخشند فقها چنین بودند مانند شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه زندگی شان زیبا و درخشان بوده است اولیاء خدا این گونه بودند اگر رشد و ترقی کردند و ماندگار شدند از آن جهت که اصالت گرا بودند در مسائل دینی بحث فضل گرایی خدا مفت خوری است که خلاف قاعده است بهشت را به بها دهند نه به بهانه دعا عبادت است و ادب علی رقم اینکه تمام اصول و قواعد را رعایت کردیم باز هم بگوئیم "عاملنا بفضلک" که بحث ادب است لذا فرمایش مرحوم خوئی بحث روشنی است که احادیث من بلغ با محوریت فضل پروردگار امید انسان را تقویت می کند که دین و اول آن تو را نجات می دهد حتی اگر چیزی به گوش تو بخورد برای انجام آن باب فضل پروردگار هم باز است اما انسان متعبد انسانی است که بر پایه عدل پروردگار دقیق منظم زندگی کند . و همچنین تسامح در ادله سنن نیز معنا ندارد مسامحه در قانون گذاری و شریعت معنا ندارد تمام احکام الهی باید در چهار چوب دقیق خود تنظیم شود و طبق قواعدی که رئیس العقلا فرموده به بشریت ابلاغ گردد
وفقنا الله لمرضاته و عصمنا الله من الزلل و لا حول و لا قوه الا به