1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات برائت/برائت /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
محل تحقیق و پژوهش ما عبادتی است که امر آن مردد است بین وجوب و غیر استحباب ادامه فرمایشات محقق نائینی را تعقیب می کنیم تا ببینیم احتیاط در عبادات ممکن است یا خیر
مرحوم نائینی در ادامه مطالب می فرماید: « لکن الحق فی المقام هو ما ذهب الیه سید اساتذتنا العلامه الشیرازی صاحب تنباکو موافقا لمختاره شیخنا العلامه فی رسائله العملیه » مرحوم علامه شیرازی به تبع از استاد خود شیخ اعظم انصاری در رساله های عملیه خود فتوایی داده که محقق نائینی فرمود آن را می پذیرم « استحباب العمل المقید بما اذا اتی به برجاء المطلوبیه و باحتمال الامر » ایشان می فرماید امتثال سه مرحله دارد امتثال تفصیلی، امتثال اجمالی و امتثال احتمالی و آخرین مورد را در عبادت و عملی که می تواند عبادت باشد انتخاب نمود حال اگر امر دائر شد بین وجوب و غیر استحباب می شود شبهه بدویه که شک داریم اصلا امر یا وجوبی واقع شده است یه نه، شما به احتمال امر آن عمل را انجام می دهید و در اینجا عمل مستحب شکل می گیرد در اینجا باید گفت مستحب یعنی محبوب و طلب حب او شده که مرحوم نائینی می فرماید طلب حب شده از راه احتمال می شود عبادت مستحب .
تا اینجا فرمایش محقق نائینی در فوائد الاصول به نظر می رسد با کلمات شیخ اعظم هماهنگ نیست از این نظر که شیخ اعظم هم این مساله را قبول نموده باشد طبق آنچه خود محقق نائینی در اجود التقریرات بیان می کند « و حاصل ما افده فی المقام » حاصل آنچه شیخ اعظم در این بحث گفته در باب احتیاط در عبادات « یرجع الی دعوی ان الاوامر الواقعیه متعلقة بذات العمل » اوامر واقعیه مانند صلّ تعلق گرفته است به ذات عمل یعنی خود نماز که دارای 10 جزء است « من غیر القصد القربة فیها و ان الاحتیاط عبارةٌ عن الاتیان بمتعلق الامر الواقعی فی ظرف الجهل علی وجه قربی » معنای احتیاط این است که شما متعلق امر واقعی را یعنی 10 جزء را در فرضی که نمی دانید واجب است یا نیست اتیان کنید به نیت تقرب الی الله « و هو غیر مشروط باتیانه برجاء المطلوبیه » مشروط نیست که حتما به امید مطلوبیت بیاورید احتیاط یعنی همان نماز خالص که قصد امتثال امر در آن نیست زیرا نمی دانید واجب هست یا نه، آن را اتیان نمایید در فرض جهل « فکما ان الامر الواقعی بذات العمل هو الموجب لعبادته فکذلک یکون الامر الاحتیاطی ایضا بناء علی استفادة الاستحباب منه و انحلاله الی تعبدی و توصلی » در اجود جناب نائینی حرف شیخ را نقل می کند که فتوای شیخ این است: همان طور که امر واقعی مانند نماز را زمانی که علم به وجوب آن دارید با امر واقعی صلّ می آورید و عبادت نام می گیرد به همین شکل همان نماز را در فرض جهل با امر احتیاطی اتیان می کنید و باز هم عبادت نام می گیرد و در آخر می فرماید بشرطی که بتوانید از اتیان نماز احتیاطی استحباب رابرداشت نمایید « و کذلک یکون امر الاحتیاطی ایضا بناء علی استفاده الاستحباب منه » قاعده "اخوط دینک فاحتط لدینک" می گوید بعد از قاعده فراق احتیاط کرده و نماز را دوباره بخوانید و استحباب را از آن استفاده کنید و این احتیاط به دو قسم منحل می شود: 1. احتیاط به تعبدی 2. احتیاط به توصلی
به عنوان مثال میت را غسل داده ایم اما یک مرتبه دیگر غسل می دهیم (احتیاط در توصلی) نماز را یک مرتبه خواندیم و قاعده فراق می گوید درست است اما دوباره اعاده می کنیم (احتیاط در تعبدی) تعبدیت و توصلیت برای خود عمل است که در فرض جهل می آورید .
اما این کلمه مهم است که فرمود بشرط اینکه بتوانید استحباب را برداشت نمایید من برای توضیح عرض می کنم شاید منظور شیخ اعظم این باشد که در ادله احتیاط مانند "اخوک دینک فاحتط لدینک" خودِ احتیاط، استحباب درست می کند یعنی عنوان مستحب روی احتیاط رفته است و نهایتا لباس شده بر تن نماز که می شود "الصلاة المحتاطه مستحبٌ" به دلیل "اخوک دینک فاحتط لدینک" که امر آن استحبابی می شود و ثواب دارد؛ عقل بیان می کند حسن است و از باب حسن مورد مدح قرار می گیرد اما ثواب داشتن آن را از روایت می گیریم؛ وانگهی وقتی ادله احتیاط می گویند نمازی که خواندید دوباره احتیاطا بخوانید دو صورت برای آن تصور می شود:
صورت اول: از باب اینکه شما عبد هستید پس جایگاه مولا را در نظر بگیرید و منقاد باشید که این کاری کلامی است و ربطی به فقه ندارد در اینجا حدیث و عقل می گوید ارشاد به انقیاد، اعتقادی و کلامی است
صورت دوم: انقیاد در خود فعل وجود دارد، یعنی خود تکرار نماز خواندن انقیاد است نه اینکه از حالات قلبی مطیع است اگر اطاعت و انقیاد روی خود فعل پیاده شود "یصیر مستحبا" یعنی بگوئیم سنخ هذه الصلاة انقیاد و اطاعت است نهایتا "اطاعة مستحبه" بنابراین مرحوم شیخ با این بیان در عبادت احتیاط را تصور نموده و می فرماید احتیاط ممکن است، مرحوم نائینی می گوید احتیاط به احتمال امر؛ در حالیکه احتمال امر حجت نیست و یا ایشان می فرماید احتیاط به امید مطلوبیت، که باید در حدیث من بلغ بحث شود (تنبیه بعدی) اما در این زمینه حرف شیخ حرفی دقیق تر است؛ درست است در رسائل و در مباحث اصولی مرحوم شیخ از کسانی است که می گوید به هیچ وجه در عبادت امکان احتیاط نیست اما در فقه با بیانی غیر از بیان مرحوم نائینی قائل به احتیاط شده است که بعد مرحوم نائینی می گوید این سخن درست نیست « علی کل حال قد التزم محقق النائینی فی النهایه بان العمل بقصد الامر الاحتمالی یتحقق العبادیه و به یتحقق عنوان العباده و اما المحقق العراقی »
تا اینجا کلام مرحوم نائینی و شیخ را بیان نمودیم مرحوم عراقی در این رابطه کلامی دارد که مورد بررسی قرار می دهیم چرا که بحث بحثی دقیق است و سنخ عبارات مهم است اصل اولی همان است که شیخ اعظم فرمود در عبادتی که مردد بین وجوب و غیر استحباب است احتیاط امکان ندارد کاری که شیخ در بحث فقهی انجام داده نوعی پینه و وصله انجام دادن است و شفاف نیست و در امری که شفاف نیست باید دید محققین دیگر چه فرموده اند گاهی یک کلمه راه گشا است مانند کلمه شیخ که فرمود بشرطی که بتوانید استحباب را برداشت نمایید برای برداشت کردن استحباب باید بگوئیم نمازی که آورده ام "المحتاطه" لباس احتیاط پوشیده وقتی عنوان احتیاط پوشید امر احتیاط روی آن قرار می گیرد امر احتیاط را هم استحبابی دانستیم پس می شود مستحب و می توانیم بگوئیم شارع مولویاً و تاسیساً عبادتی را در دوران احتیاط، عبادت نموده است عبارت مرحوم محقق عراقی چنین است « و اما لو کانت الدوران بین الوجوب و غیر الاستحباب ففی جریان الاحتیاط فیها اشکالٌ ینشاء من اعتبار الجزم بالامر الشرعی تفصیلا او اجمالا » همان کلام شیخ که عبادت برای تکرار باید امر داشته باشد یا به تفصیل و یا به اجمال « فی تحقق القرب المعتبر فی العباده فانه قد یقوی العدم » قوی عدم است یعنی بگوئیم احتیاط ممکن نیست « نظرا الی ان الاحتیاط عبارة عن الاتیان بالعمل المحرز للواقع » احتیاط، عملی است برای به چنگ آوردن واقع « و هذا بعد اعتبار القربة الجزمیه » عبادت باید عبادت بودنش جزمی باشد « مما لا سبیل الیه لانتفاء الجزم اجمالا » و ما نمی توانیم عبادت جزمی را کشف کنیم چون امر را اطلاع نداریم « و فی ذلک لایفرق بین کون القربة مأخوذه شطرا او شرطا فی العبادة» چه بگوئیم قصد قربت در عبادت شطر و جزء است که نحن التزمنا به در بحث گذشته یا شرط باشد « و بین خروجها عنها یا قصد امتثال خارج باشد و عقلی باشد مکا ذهب الیه صاحب الکفایه و کونها ماخوذة عقلا في الغرض منها، فانه على كل تقدير يستحيل جريان الاحتياط فيها لاستحالة تحقق القربة الجزمية مع الشك في الامر » تا اینجا گویا نظر شیخ را پذیرفت اما از اینجا برمی گردد « لکن اقوی هو جریان » احتیاط در عبادات جاری می شوند در همین فرع فقهی یعنی دوران امر بین وجوب و غیر استحباب « لمن اعتبار قدرت الجزمیه فی عبادیة العباده مطلقا »چون قصد قربت جزمی لازم نیست « و کفایه مجرد احتمال المطلوبیه فی ذلک فیما لا یعلم مطلوبیته و یترتب علیه المثوبة ایضا کما فی التوصلیات » احتمال مطلوبیت کافی است؛ مرحوم محقق عراقی در بحث عرفانی قرار گفته است و می گوید در توصلیات نیز چنین است مثلا جنازه ای را غسل داده اید و می خواهید دوباره غسل دهید اگر قصد کنید احتمال امر توصلی را و نسبت دهید به خدا می شود عبادت « حيث يستقل العقل بالمثوبة على الاتيان بما يحتمل الوجوب بداعي احتمال وجوبه من جهة كونه اطاعة وانقيادا لامر الشارع كاستقلاله بذلك في الاتيان بالواجب بداعي وجوبه الجزمي » وجوب جزمی با وجوب احتمالی فرقی ندارد همین که به انگیزه وجوب احتمالی انجام می گیرد می شود انقیاد سوال اینجاست که جناب محقق عراقی انقیاد کلامی است یا فقهی؟ در انقیاد کلامی حرفی نیست هر کاری انجام می دهید نسبت دهید به خدا چون احتمالا خدا دوست دارد انجام می دهیم لذا می شود کاری قلبی و اعتقادی، اما آیا خودِ عمل انقیاد است؟
اگر بخواهید خود عمل انقیاد شود باید یک نوع طلب روی آن تصور شود نه احتمال طلب « اذ لا فرق بين التعبدي والتوصلى من هذه الجهة، وانما الفرق بينهما من جهة حصول الغرض في التوصليات باتيانها» فرقی بین تعبدی و توصلی نیست نهایا اینکه در توصلی چه قصد قربت کنید چه نکنید از ذمه شما ساقط می شود اما تعبدی فقط با قصد قربت از ذمه رفع می گردد هر دو را می توان به احتمال امر آورد « بخلاف تعبدیات کيفما اتفق بخلاف التعبديات فان حصول الغرض وسقوط الامر فيها يتوقف على اتيانها عن داعي قربى الهىٍ » [1]
داعٍ قربیٍ الهیٍ را باید قصد نمود اما آن داعی امر هست یا غیر امر؟ اگر امر باشد مانند شک در مکلف به، حرفی در آن نیست اما در شبهه بدویه احتمال امر است داعی عقلی محرز است و شارع نیز ارشادا حکم به خوب بودن دارد اما داعی مولوی محرز نیست اینکه شارع مستقلا و مولویا بگوید خوب است نداریم حال با کلماتی که از علما تا اینجا بررسی کردیم آیا می توانیم واقعا به این نتیجه برسیم که نمازی که می خواهیم دوباره بخوانیم شارع در حد استحباب آن را از ما خواسته است؟