1404/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
سرمایهگذاری برای تولید؛ از منظر فقهاللغوی تا افقهای فقهی
موضوع: سرمایهگذاری برای تولید؛ از منظر فقهاللغوی تا افقهای فقهی
«اَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا اِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساءُوا اِسْتَغْفَرُوا، وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا ابْتُلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْا»[1]
ترجمه: بندگان نیک خدا کسانی هستند که اگر کار نیکی انجام دهند، خوشحال میشوند؛ و اگر خطایی مرتکب شوند، طلب آمرزش میکنند؛ اگر نعمتی به آنها داده شود، شکرگزارند؛ اگر دچار سختی گردند، صبورند؛ و اگر خشمگین شوند، گذشت میکنند.
بررسی شعار سال: «سرمایهگذاری برای تولید»
در جلسه روز چهارشنبه، به بررسی موضوعات مستحدثه پرداختیم. یکی از مباحثی که به نظر جدید و کاربردی میرسد، شعار سال جاری با عنوان «سرمایهگذاری برای تولید» است. این موضوع همزمان، یک مسئله روز، مبتلابه و بستری مناسب برای حل بسیاری از مشکلات اجتماعی جامعه است.
نقش اقتصاد در نابسامانیهای اجتماعی
بسیاری از آسیبهای فرهنگی و ناهنجاریهای اخلاقی جامعه ما، ریشه در بحرانهای اقتصادی دارد. نابسامانیهای اقتصادی باعث آشفتگی سایر حوزهها شده و در این میان، اگر حکومت و مردم در راستای تحقق شعار سال با جدیت اقدام کنند، میتوان به حل بخش قابل توجهی از مشکلات امیدوار بود.
رویکرد علمی و طلبگی به شعار سال
ممکن است عدهای طرح چنین موضوعاتی را سیاسی تلقی کنند، اما این مباحث در فضای طلبگی و درونگروهی قابل بررسی علمی و فقهی است؛ بهویژه اگر فرض بر اسلامی بودن حکومت باشد. در این صورت، تحلیل دینی شعارهایی همچون «سرمایهگذاری برای تولید» نهتنها موجه، بلکه ضروری است.
وظیفه طلبه در قبال مسائل اجتماعی
اگر طلبهای در مقام تحقیق به این نتیجه برسد که سرمایهگذاری برای تولید از نظر دینی واجب است، این یافته میتواند دو نتیجه مهم داشته باشد: روشن شدن جایگاه دینی این شعار برای خود طلبه. تبیین حکم شرعی موضوع، اعم از اولیه یا ثانویه بودن آن، و بررسی مستندات فقهی و عقلی آن.
در فضای کنونی، گاه برخی با بدبینی به چنین مباحثی مینگرند و آن را تبلیغاتی یا توجیهکننده خطاهای حکومتی میدانند. اما رسالت حوزویان، توجه به مسائل اجتماعی از منظر علمی است؛ بدون ورود به مجادلات جناحی. عالم دینی باید همزمان با پرداختن به علم، نگاهی هوشمندانه به وضعیت جامعه داشته باشد.
پرسشهای فقهی قابل بررسی در این حوزه
آیا سرمایهگذاری برای تولید، واجب شرعی است؟ این وجوب، از نوع حکم اولیه است یا ثانویه؟
مستندات این حکم چیست؟ کدام آیات، روایات یا دلایل عقلی و نقلی میتوانند پشتوانه این نظر باشند؟
اینها سؤالاتی بنیادیناند که میتوانند پایهای برای یک گفتوگوی علمی و پژوهشی در حوزه علمیه باشند.
فقهاللّغه شعار سال: بررسی واژگان «سرمایه» و «سرمایهداری»
برای ورود علمی و روشمند به مبحث شعار سال، ضروری است ابتدا به بررسی فقهاللّغه واژگان بهکاررفته در این عنوان، بهویژه واژه «سرمایه»، بپردازیم. این واژه در طول تاریخ، بهویژه در عصر معاصر، در دو قالب عمده در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و حتی اعتقادی بهکار رفته است: سرمایهداری[2] و سرمایهگذاری[3]
۱. سرمایهداری؛ چهرهای با جلوهای منفی در تاریخ معاصر
مفهوم «سرمایهداری» در معنای رایج آن، به نظام اقتصادیای اطلاق میشود که در آن، صاحبان قدرت اقتصادی با در اختیار گرفتن منابع زمین، سلطه مطلقی بر جوامع پیدا میکنند و طبقات ضعیف جامعه را به حاشیه میرانند. در این نظام، اصل بر این است که هرکس میتواند و باید تا جای ممکن ثروت و منابع مادی را در اختیار گیرد، ولو به بهای محرومیت و فقر دیگران.
این ایدئولوژی، که بهنوعی یادآور نظام بردهداری در قالبی مدرن است، در جوامع غربی بهویژه با محوریت ایالات متحده آمریکا گسترش یافته و بهعنوان هسته مرکزی اقتصاد جهان شناخته میشود.
بر اساس این دیدگاه، موفقیت به معنای کسب حداکثری ثروت به بهای نابودی دیگران تلقی میشود. چنین نگرشی برخاسته از بینش جاهلی است و موجب شکلگیری نظامهای طبقاتی، استعمار اقتصادی، و بیعدالتیهای گسترده در تاریخ معاصر شده است.
۲. سرمایهداری در نگاه دین؛ دوگانهای بین مطلوبیت و نهی
اگر از منظر دینی به مفهوم سرمایهداری بنگریم، باید آن را از دو زاویه بررسی کرد:
الف. سرمایهداری بهعنوان «سرمایهداشتن»
در این معنا، اصل سرمایهداشتن و ثروتاندوزی از طریق فعالیت مشروع، نهتنها مذموم نیست، بلکه مطلوب نیز هست. آموزههای دینی، از جمله آیات قرآن و روایات، انسان را به کار و تلاش، تجارت، کسب روزی و بهرهمندی از نعمتهای الهی توصیه میکنند. بسیاری از انبیا خود اهل کسبوکار بودند.
ب. سرمایهداری با کارکردهای منفی اجتماعی
اما زمانی که سرمایهداری به ابزار طغیان، ظلم، و بیعدالتی تبدیل میشود، دین آن را مردود میشمارد. قرآن کریم میفرماید:
﴿إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾[4] یعنی انسان هنگامی که خود را بینیاز ببیند، طغیان میکند.
از اینرو، دین برای کنترل این طغیانها و تعدیل اختلافات طبقاتی، احکامی چون خمس، زکات، صدقه، انفاق، قرضالحسنه و سایر وظایف مالی را وضع کرده است تا ثروت در مسیر رشد فردی و اجتماعی قرار گیرد.
واقعیت تفاوتها در استعداد و بهرهوری اقتصادی
در نظام خلقت، تفاوت در استعداد، ذوق، توانایی، و بهرهوری انسانها امری طبیعی است. برخی افراد، حتی بدون تلاشهای بسیار، در عرصه اقتصادی به موفقیتهای چشمگیر میرسند، در حالی که دیگران با وجود تلاش زیاد، توفیقی ندارند. این واقعیت، بخشی از سنتهای الهی در آفرینش است.
تکلیف ثروتمندان در نظام اقتصادی دینی
در نظام اقتصادی اسلام، ثروتمندان موظفاند افزونبر تأمین معیشت خویش، در جهت کاهش فاصلههای طبقاتی گام بردارند. این امر نهفقط یک مسئولیت اجتماعی، بلکه یک وظیفه دینی، عبادی و تربیتی برای رسیدن به کمال انسانی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿مَن ذَا الَّذِی يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾[5] بنابراین، سرمایهداری در نگاه دین، اگر بهعنوان سرمایهداشتن همراه با مسئولیت اجتماعی معنا شود، نهتنها مذموم نیست، بلکه مطلوب است. اما اگر به طغیان ناشی از استغنا و ظلم به دیگران بینجامد، دین با آن مقابله میکند.
بررسی فقهاللّغه واژگان «سرمایهگذاری»، «رأس المال» و «تولید»
۱. سرمایهگذاری؛ فعلی روزمره با بار مثبت اجتماعی و فردی
مفهوم «سرمایهگذاری» برخلاف «سرمایهداری» که سابقه تاریخی و ایدئولوژیک دارد، ماهیتی کاملاً فعلی و غیرایدئولوژیک دارد. سرمایهگذاری، در زندگی فردی و اجتماعی، امری مطلوب و مورد توصیه است.
در بعد شخصی، سرمایهگذاری به معنای بهکارگیری سرمایه در مسیری است که موجب رشد و تکثیر آن شود. این کار، از نظر عقلی و شرعی، عملی مطلوب تلقی میشود، زیرا سبب ارتقاء وضعیت اقتصادی فرد و خانواده میگردد.
اما در نظام اقتصادی اسلام و در بستر حاکمیت دینی، سرمایهگذاری با هدف تولید، ماهیت خاصی پیدا میکند که در ادامه بحث به آن پرداخته خواهد شد. نکته مهم آن است که سرمایهگذاری، یک عمل است، نه یک عقیده یا ایدئولوژی. بنابراین میتواند در فقه، واجب، حرام، مستحب یا مکروه تلقی شود؛ بسته به شرایط و نیت و نتیجه آن.
۲. رأس المال؛ از واژهشناسی تا کاربرد فقهی
الف. معنای لغوی «رأس» در لغت، واژه «رأس» به معنای "سر" یا "اصل و عمده هر چیز" است. چنانکه در بدن انسان، سر نقش اصلی در حیات مادی و معنوی دارد، در اشیاء نیز آنچه هویت شیء به آن وابسته است، رأس آن محسوب میشود. از اینرو، بریدن سر، در حکم نابودی کامل موجود زنده تلقی میشود.
ب. کاربرد اصطلاحی «رأس المال»
در اصطلاح، دو کاربرد برای این واژه رایج است:
نظام رأسالمالی (سرمایهداری) که پیشتر بدان پرداختیم.
رأس المال در فقه معاملات: به مالی گفته میشود که اصل و محور اقتصاد فرد یا خانواده است. همانگونه که مغز در سر مرکز مدیریت بدن است، رأس المال نیز مدیریت مالی زندگی را بر عهده دارد. این سرمایه، منبع جریان مالی در زندگی اقتصادی محسوب میشود و سایر اموال و مصارف از آن نشأت میگیرند.
۳. تولید؛ مفهومی تکوینی مختص به ممکنالوجود
الف. ریشه واژهشناسی «تولید» کلمه «تولید» از ریشه ثلاثی «وَلَدَ، یَلِدُ» گرفته شده که بهمعنای "زایش و زادآوری" است. این واژه، مصدر باب تفعیل بوده و در لغت به معنای بیرون آمدن چیزی از چیز دیگر است.
در اینجا نکتهای مهم وجود دارد: واژه «تولید» به هیچوجه در مورد خداوند به کار نمیرود. چنانکه در سوره توحید آمده است:
﴿لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ﴾[6] این امر ناظر به آن است که زایش و تولید، مختص به ممکنالوجود است، نه واجبالوجود.
ب. تولید در نظام هستی
در نظام تکوین، تولید صفتی است که به موجودات دارای حیات، یعنی نباتات، حیوانات، و انسان اختصاص دارد. حتی در حوزه تولید گیاهان نیز انسان نقش اصلی را ایفا میکند؛ زمین را شخم میزند، بذر میکارد و محصولات مختلف پرورش میدهد.
بنابراین، انسان موجودی مولّد است و در رأس زنجیره تولید قرار دارد؛ هم در تولید زیستی و هم در تولید اقتصادی. نقش او در ساماندهی و بهرهبرداری از تولیدات، نهفقط در نبات و حیوان، بلکه در تمام ابعاد زندگی اجتماعی نیز نقشآفرین است.
بنابراین سرمایهگذاری، برخلاف سرمایهداری، فعلی است نه ایدئولوژیک، و بسته به شرایط، در فقه دارای احکام متفاوت است.
رأس المال در فقه اسلامی، مالی است که نقش محوری در اقتصاد فرد یا جامعه ایفا میکند.
تولید مفهومی تکوینی است که به ممکنالوجود، بهویژه انسان، اختصاص دارد و عنصر بنیادین در نظام اقتصادی و هستیشناسی اسلام است.
سرمایهگذاری برای تولید؛ از منظر فقهاللغوی تا افقهای فقهی
۱. تولید اقتصادی؛ شاخهای انسانی از تولید طبیعی
یکی از شاخههای ویژه تولید، که اختصاص به انسان دارد، تولید در وادی اقتصاد است.
تولید اقتصادی به معنای آن است که انسان با تصرف در اموال، موجبات مالزایی و ثروتآفرینی را فراهم کند؛ به تعبیر دیگر، اموالی را بهکار بگیرد تا «مالزا» شوند: مانند تولید خدمات، کالاها یا حتی ارز.
در این نگاه، سرمایهگذاری برای تولید یعنی انتخاب آگاهانه اموالی به عنوان رأس المال برای آنکه کالا یا خدماتی تولید کنند که زندگی مادی انسانها را در زمین تأمین نماید.
۲. مال؛ گسترهای از آفاق وجودی انسان
مال، عنصر اولی در بقای زندگی انسان است. اگرچه سلامت جسمی نیز اهمیت دارد، اما خود سلامت نیز به کمک مال تأمین میشود.
در روایات نیز آمده است که هنگام خوردن نان، بگو: «بهواسطه تو خدا را عبادت میکنم و بهواسطه تو زندگی میکنم».
یعنی مال، ابزار زندگی و عبادت است.
تعریف جامع مال: هر آنچه در بیرون از وجود انسان قرار گیرد و موجب بقا، رفاه، رشد و آسایش جسم و جان او شود، «مال» است. این مال ممکن است عینی باشد (مانند زمین، طلا، غذا)، یا اعتباری (مانند رمزارزها، اعتبارهای بانکی و الکترونیکی).
۳. تحول در مفهوم مال؛ از قیمی و مثلی تا رمزارزها
در گذشته، فقها اموال را به دو دسته «مثلی» و «قیمی» تقسیم میکردند. اما امروز، با پیشرفت فناوری و اقتصاد دیجیتال، بسیاری از اموال از نوع اعتباری شدهاند. رمزارزها، کارتهای اعتباری، و داراییهای مجازی، مصادیق نوین مالی هستند که در فقه باید بازتعریف شوند.
مثال بارز این تحول، بحث زکات فطره است: در گذشته، زکات فطره بهصورت عینی و فیزیکی پرداخت میشد؛ اما امروز با وجود پول الکترونیک و کارت بانکی، این سبک سنتی قابلیت اجرا ندارد. بنابراین، نوگرایی در فقه نهتنها انحراف نیست، بلکه عین تدین است.
۴. نوگرایی متدینانه؛ ضرورتی برای فقاهت امروز
اسلام، دین تحول و تطور است. روشنفکری متدینانه، ارزشی همسطح با نماز شب است.
نمونه روشن این نگرش را در رفتار امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) میبینیم؛ کسی که حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد و نهاد دین را وارد عرصه حکمرانی کرد.
او نشان داد که تغییر، در صورت وفاداری به اصول، عین دینداری است، نه انحراف از آن.
از اینرو، فقه اسلامی باید پاسخگوی پدیدههای نوین اقتصادی و اجتماعی باشد؛ نه اینکه در قالبهای قدیمی باقی بماند.
۵. سرمایهگذاری برای تولید؛ مصداقی از تصرف در آفاق وجودی
سرمایهگذاری برای تولید، یعنی بسیج کردن منابع بیرونی انسان (آفاق) برای تولید کالاها و خدماتی که زندگی روزمره مردم را تأمین کند.
در این مسیر، بهجای خرید سکه یا دلالی خودرو، باید اموال را به سمت فعالیتهایی هدایت کرد که موجب افزایش تولید، تعادل عرضه و تقاضا، و کاهش تورم شود. این همان رفاه اجتماعی است که مقدمهای برای زندگی سالم فردی و خانوادگی است.
۶. ورود به بحث فقهی: آیا سرمایهگذاری برای تولید واجب است؟
حال، اگر یک حکومت اسلامی تشکیل شده باشد و یکی از شعارهای آن، سرمایهگذاری برای تولید باشد، سؤال این است:
آیا این شعار، میتواند به عنوان یک فعل فقهی برای مکلفین (اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی مانند حاکمیت) واجب تلقی شود؟
آیا سرمایهگذاری برای تولید، بهلحاظ فقهی واجب است؟ مستحب؟ مکروه؟ مباح؟ چگونه باید به این سؤال پاسخ داد؟
پاسخ به این پرسش، مستلزم بررسی فقهی دقیق و تطبیق با مبانی اصولی و فقهالواقعی است؛ موضوعی که انشاءالله در جلسه آینده بدان خواهیم پرداخت. وصلیالله علی محمد و آله الطاهرین