1404/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت /شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
مسئله نذر و حج
مسئله نذر در باب حج و نظر المحقق خویی در مسئله سی و دوم در بحث حج، به این موضوع رسیدیم که نذر محبوبیت ذاتی دارد و برای محبوبیت ذاتی که دارد، میتواند در صورتی که شخص مستطیع میشود، وفای به نذر بکند و نذرش باطل نیست. نظر مقابل این است که در فرض کسی که نذر کرده است به زیارت عرفه، پس از آنکه مستطیع میشود، نذرش منحل میشود؛ زیرا در حین ادای نذر، نذر مرجوح شده و راجح نیست. وقتی راجح نبود، مرجوح است و حج به میدان آمده، آن را مرجوح میکند و نذر باطل میشود. «ذهب الیه المحقق خویی». عبارتی از مرحوم آقای خویی (رحمه الله) در این خصوص وجود دارد.
تحلیل دیدگاههای مرحوم خویی
بررسی عبارات و تعارض ظاهری در دیدگاههای مرحوم خویی این مسئله (که در جلد ۱، صفحه ۱۴۹ باید مورد مطالعه قرار گیرد)، همانند مسئله اصول است. در حال حاضر نمیشود به این زودی فتوا داد و باید همه گفتوشنودهای فقها در دسترس باشد تا فضا روشن شود. فضا هنوز بسیار تاریک است و با وجود سخنان دقیق بسیاری از بزرگان، به یک جای روشنی نرسیدهایم که بشود قضاوت کرد.
نسبت اصول و فقه در دیدگاه خویی
یکی از فرمایشات مرحوم آقای خویی (که طبعاً استادشان مرحوم نائینی رضوان الله تعالی علیه هستند) این است که، ابتدا این نکته را توجه داشته باشید: مرحوم آقای خویی در بحث اصول (طبق تحقیقی که انجام شده) به گونهای سخن میگویند که گویا در بحث «ما نحن فیه» (فقه) با مباحث اصولیشان هماهنگ نیست. این یکی از قسمتهایی است که محققین و کسانی که مطالعه میکنند باید به آن دقت کنند.
بیان قاعده اصولی مرحوم خویی
مرحوم آقای خویی در اصول میفرمایند رجحان به معنای محبوبیت، جایی است که ملاک سنجیده شود. ملاکها را وقتی میسنجیم، اگر آن ملاک در یک فعلی موجود باشد، آن محبوب است. ملاک در متعلق امر و نهی نفسی است؛ مثلاً «صلاة» امر نفسی و واجب نفسی است و در آن مصلحت وجود دارد. در محرمات نفسیه نیز همینطور است. اما در «اوامر و نواهی غیری و ارشادی»، ما بحث مصلحت و مفسده و مرجوحیت و محبوبیت و اینها را نداریم. ایشان این مطلب را در اصول، در محاضرات خود، مفصل بیان نمودهاند.
اشکال در تطبیق قاعده اصولی بر مسئله نذر
بنابراین، طبق فرمایش مرحوم آقای خویی در اصول، اگر متعلق نذر مستلزم ترک واجب باشد، ایشان میفرمایند اگر بخواهید به نذرتان وفا کنید، مستلزم ترک حج میشود. چون مستلزم ترک حج میشود، نذر محبوب نیست و نذر کردنِ خودِ نذر، محبوبیت، مطلوبیت و ملاک ندارد. ایشان در اصول میفرمایند هر جا که امر و نهی، امر و نهی مقدمی باشند، محبوبیت و مبغوضیت و مصلحت و مفسده مطرح نیست.
اشکال وارده بر تطبیق قاعده اصولی در فقه طبق این فرمایش، اگر به فقه بیاییم، ایشان میفرمایند کسی که نذر کرده است برود کربلا در عرفه، بعد از آنکه مستطیع شد، دیگر نذرش محبوب نیست. سؤالی از مرحوم آقای خویی وجود دارد: شما در باب اصول میفرمایید در اوامر و نواهی ارشادی و غیری، مصلحت و مفسده و محبوبیت و مبغوضیت تصور نمیشود. در اینجا چگونه میگویید این امر به «وفاء به نذر» محبوبیت ندارد؟
امر به وفاء به نذر در «ما نحن فیه»، غیریه است. به این معنا که برای رسیدن به حج، اگر هم زمانی بگویند نذرت را ادا نکن و آن را کنار بگذار، این امر مقدمی میشود. یا اگر نهی شود (حتی «اترک النذر وات بالحج»)، این امر و نهیی که نسبت به نذر تصور میکنیم، غیریه است. وقتی غیری شد و میگوید نذر را ترک کن، این به معنای آن نیست که نذر مبغوض است و متعلقش رجحان و مطلوبیت ندارد. این امر، ارشادی است؛ برای اینکه شخص میخواهد حج را انجام دهد. تمامی عوامر و نواهی که ما در شریعت داریم، لزوماً پای مصلحت و مفسده و محبوبیت و مبغوضیت در میان نیست.
اما در این بحث فقه، میگویند نذر در اینجا مبغوض است، محبوب نیست و مرجوح است. مگر میشود در عوامر و نواحی غیری، محبوبیت و مبغوضیت تصور بکنید؟ اگر بالفرض هم در «ما نحن فیه» قائل شدیم به اینکه شما باید حج را مقدم کنید (یعنی نذر را کنار بگذارید)، این مگر مولوی است؟ این امر مولوی نیست، این امر ارشادی و امر غیری است برای اینکه بخواهید به حج برسید. میگوید «اترک النذر» و زیارت کربلا را بگذار کنار. وقتی میگوید زیارت کربلا را بگذار کنار، معنایش این است که زیارت کربلا مبغوض است؟ چرا مبغوض میشود اگر امر نفسی میبود؟ چرا امر غیریه میگوید: «اترک زیارة الحسین» و «الکعبه عرفه» را بگذار کنار تا کعبه را زیارت بکنی؟ این امر غیری است و در امر غیری مصلحت و مفسده پا نیست که شما بیایید بگویید چون امر کرده به ترک، پس بنابراین فعل نذر مبغوضه است. وقتی فعل نذر مبغوض شد، نذر منحل میشود. نظر مرحوم آقای خویی این بود که در داستان «ما نحن فیه»، نذر زیارت کربلای معلی در عرفه منحل میشود «لأنه مرجوح». «مرجوح» یعنی چه؟ یعنی «غیر محبوب» و «مبغوض».
در صورتی که در اصول خودشان میفرمایند عوامر و نواهی غیری اصلاً در ذاتشان محبوبیت و مبغوضیت و این حرفها نیست، زیرا اینها غیری هستند.
نتیجه و لزوم تحقیق نتیجه این میشود که با این اشکالی که به مرحوم آقای خویی وارد میشود، میتوان گفت امر میگوید فعلاً نذر را کنار بگذار و به حج برو، اما معنایش این نیست که نذر بین رفته و سال بعد نباید قضایش به جا آورده شود؛ محبوبیت ذاتیش هست و از بین نمیرود. چرا شما میفرمایید محبوبیت ذاتیش از بین میرود وقتی کنار حج قرار میگیرد و شخص مستطیع میشود؟
اینجا یک نوعی خطای دیگر قابل تصور است. باید این موضوع را مطالعه کنید و در محاضرات (بحث «ما نحن فیه» معتمد مرحوم آقای خویی به آدرس جلد ۱، صفحه ۱۴۹) ببینید. ایشان در «ما نحن فیه» میفرمایند نذر مرجوح و غیرمحبوب و مبغوض میشود. با فرض اینکه اگر شارع امر بکند (بالفرض امر بکند) و بگوید نذر را کنار بگذار به خاطر رسیدن به حج، این امر غیری میشود و ترک نذر به معنای مبغوض شدن یا از بین رفتن محبوبیت ذاتیش نیست.
این دو مطلب نشان میدهد که مطلبی را که مرحوم آقای خویی در اصول گفته است، اینجا عمل نمیکند و گویا عالم بیعمل میشود. اگر شما در اصول فرمودهاید که در عوامر غیری و نواهی غیری، محاسبه محبوبیت و مبغوضیت صورت نمیگیرد و تمام محبوبیتها و مبغوضیتها متعلق به عوامر و نواهی نفسی است (مثلاً «لا تشرب الخمر» یک نهی نفسی است و در ذات خمر و شرب خمر، مفسده و مبغوضیت است؛ یا «صلاة» در ذاتش محبوبیت و مصلحت دارد)، اما عوامر غیری اینطوری نیستند، زیرا مصلحت و مفسده در متعلق امرشان نیست، بلکه برای رسیدن به یک مصلحت دیگر هستند.
محققینی که در این وادی قضاوت میکنند، هنوز به این نتیجه نرسیدهاند. ممکن است سهوی رخ داده باشد یا باید یک راهی را پیدا کنیم. البته گفته شد مطالب خام است و این اشکالی هم که الان به آقای خویی وارد میکنیم، یک مطلب خامی است. باید دقت کرد و بررسی نمود که آیا میتوان از مرحوم آقای خویی دفاع کرد و گفت «تهافتی» (تناقضی) بین «ما ذکره فی علم الاصول» و «ما ذکره فی بحث ما نحن فیه» وجود ندارد و منظور آقای خویی چیز دیگری است. ان شاء الله در مباحث آتیه شاید بشود از این تناقض گذشت.