1404/08/04
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله بیست و ششم در فقه
مسئله بیست و ششم[1] دارای سه فرع بود. مرحوم محقق خویی در دو فرع اول فرمود: حجی که انجام میگیرد، مجزی از حجة الاسلام است. اما در فرع سوم فرمود: مجزی نیست، نه به خاطر آنچه سید گفت که رجوع میکند به تقیید، بلکه به خاطر ترتب.
در این مسئله دو نظریه وجود دارد:
نظریه سید: پیشتر به تفصیل بیان شد.
نظریه مرحوم خویی[2] : فرمودند حج شخصی است و در فرع اول و دوم، قابل تقیید نیست؛ زیرا تقیید در امور کلی معنا دارد.
توضیح دیدگاه مرحوم خویی
در فرع اول و دوم اگر مکلف نیت استحبابی کند، مقید به استحباب نمیشود، چون حج این شخص در این سال، امری شخصی است و انواع ندارد. تقیید زمانی معنا دارد که کلی باشد و اصناف و انواع داشته باشد، مانند صلاة که اقسام مختلفی دارد: «صلاة الفجر»، «صلاة النافلة»، «صلاة اول الشهر» و...، که قابل تقیید به نماز نافله است.
اما حجِ این شخص مستطیع، شخصی و جزئی است و جزئی قید برنمیدارد. چنانکه در منطق آمده است: «الجزئی لا کاسب و لا مکتسب»[3] جزئی نه کاسب است و نه مکتسب، یعنی نمیتوان بر آن قواعد کلی را پیاده کرد.
بنابراین وقتی مکلف در فرع اول و دوم قصد حج ندبی میکند، این قصد به ندبی مقید نمیشود، بلکه آزاد است و در نتیجه خودبهخود حجة الاسلام واقع میشود.
مرحوم خویی این مسئله را شبیه روزه ماه مبارک رمضان دانسته است؛ زیرا روزه ماه رمضان امری شخصی و جزئی است و مقید به ندبی نمیشود. حتی اگر کسی در ماه رمضان نیت روزه استحبابی کند، روزهاش همان روزه واجب ماه رمضان محسوب میشود؛ چه بداند، چه نداند.
نقد بر فرمایش مرحوم خویی
این فرمایش از دو جهت محل تأمل است:
اولاً: در منطق، برای کلی بودن، وجود دو نوع کافی است. حج دو نوع دارد: حج واجب (حجة الاسلام) و حج مستحبی. پس کلی است. اگر حج نذری و حج بذلی را هم اضافه کنیم، انواع بیشتری خواهد داشت.
ثانیاً: قیاس حج با روزه ماه رمضان، قیاس مع الفارق است؛ زیرا در ماه رمضان، بر اساس ادله، هر روزهای گرفته شود، روزه واجب همان ماه محسوب میشود و روزه مستحبی در آن فرض ندارد، اما در ما نحن فیه، حج مستحبی قابل تصور است. خود مرحوم خویی نیز در فرع سوم فتوا دادند که حج در آنجا، حج مستحبی واقع میشود.
نتیجه در فرع اول و دوم
فرمایش مرحوم سید در فرع اول و دوم مطابق با قواعد است:
• اگر مکلف حج را مقید به ندب کند، آن حج مجزی از حجة الاسلام نیست.
• اما اگر مقید نکند و تنها بگوید این حج را انجام میدهم و خیال کند مستحبی است، حج او حجة الاسلام واقع میشود.
بیان نظر مرحوم خویی
در ناحیه فرع سوم نیز روشن نیست چرا مرحوم آقای خویی فرمودند مسأله از باب ترتب است. ایشان گفتند: در اینجا دو امر وجود دارد؛ یک امر به حجة الاسلام و یک امر به حج مستحبی.
در فرع سوم، مکلف میدانست مستطیع است و حج بر او واجب شده، اما گمان میکرد وجوب فوری نیست. لذا گفت: «امسال حج ندبی انجام میدهم و سال آینده حجة الاسلام را.» خیال میکرد اشکالی ندارد.
مرحوم خویی فرمودند: در این فرض، چون دو امر وجود دارد، مکلف یکی را مخالفت کرده (واجب را ترک کرده) و دیگری را انجام داده (ندبی را). در حالی که به هر حال قصد مشخص کرده و حج را به ندب مقید ساخته؛ پس همان فرمایش مرحوم سید میشود. تنها تفاوت در تعبیر است، یعنی بهجای «تقیید»، اصطلاح «ترتب» را آوردهاند. در واقع، مرجع هر دو یکی است و در نتیجه این حج، حج ندبی محسوب میشود.
وانگهی، خود مرحوم خویی بارها فرمودهاند که ماهیت حج واجب و حج مستحبی یکی است؛ یعنی از میقات، احرام و تلبیه گرفته تا طواف زیارت و طواف نساء، در عمل تفاوتی ندارند؛ فقط یکی واجب و دیگری مستحب است.
نظریه مختار:
در مقابل دو نظریه پیشگفته (سید و مرحوم خویی)، نظریه سومی وجود دارد که مختار است و بر اساس دو دلیل مهم، نتیجه میگیرد که:
در تمام فروض، مکلف هرگونه نیت کند ـ حتی اگر نیت حج ندبی نماید ـ حج او حجة الاسلام واقع میشود.
دلیل اول: وحدت ماهیت حج
ماهیت حج واجب و حج مستحبی یکی است. هر دو از یک جنساند و هیچ تفاوتی در اجزاء و افعال ندارند؛ تفاوت فقط در حکم است (واجب یا مستحب بودن). بنابراین اگر کسی در حال استطاعت حج انجام دهد، همان حج واجب محسوب میشود، هرچند با نیت استحبابی باشد.
دلیل دوم: استطاعت شرط واقعی است
استطاعت شرط واقعی وجوب حج است، نه شرط علمی. یعنی اگر استطاعت برای کسی حاصل شود، حج بر او واجب است خواه بداند، خواه نداند. پس اگر شخصی مستطیع شده باشد ولی از آن آگاه نباشد و با نیت حج ندبی محرم شود، در واقع وارد ظرف استطاعت شده است و حج او بهصورت واقعی حجتالاسلام خواهد بود.
این مسئله همانند کسی است که وارد ماه مبارک رمضان میشود؛ در این ماه، هر روزهای بگیرد، همان روزه رمضان محسوب میشود، چه نیت استحبابی کند، چه نداند واجب است.
به همین قیاس، کسی که وارد ظرف استطاعت شده، هر نیتی در حج بکند، باز حج او حجة الاسلام است. حتی اگر برای پدرش نیت نیابت کند، چون خود مستطیع است، نائب نمیشود و حجش نیابتی نیست، بلکه به حج خودش محرم میشود.
بنابراین در سال استطاعت، مکلف حتی اگر برای دیگری نیت حج کند، حج او از طرف خودش محسوب میشود، زیرا استطاعت بر او فعلیت یافته است.
(ادامهی استدلالهای این نظریه در بخش بعد خواهد آمد.)