1404/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی تفصیلی مسئله بیست و پنجم عروة الوثقی[1]
مسئله بیست و پنج قبلاً به شکل اجمالی خوانده شد و امروز به صورت تفصیلی وارد آن میشویم.
موضوع این است که شخصی به حد استطاعت رسیده ولی از وجوب حج آگاه نیست. یعنی یا: نمیداند مستطیع شده است و جاهل به استطاعت خودش است، یا میداند که وضعیت مالی یا جسمیاش خوب است، اما غافل است از اینکه شخص مستطیع موظف به انجام حج است. اگر چنین شخصی بعداً به یاد بیاورد و در آن زمان اموال او از بین رفته باشد، سؤال این است که آیا حج بر او مستقر است یا خیر.
نظریات مطرح در این مسئله
دو نظریه در این مسئله مطرح شده است:
نظریه سید: حج برای این شخص مستقر میشود و انجام آن واجب است.
نظریه مرحوم محقق قمی (صاحب قوانین در کتاب اجوبة المسائل): حج مستقر نمیشود و بر شخص واجب نیست.
بررسی تفصیلی نظریات در مسئله بیست و پنج
اکنون میخواهیم وارد محتوای مسئله شویم و آن را به تفصیل بررسی کنیم.
نظریه مرحوم سید
مرحوم سید در استدلال خود برای اینکه حج مستقر میشود، فرمود: علم، شرط تنجیز است، نه شرط تکلیف. یعنی کسی که مستطیع شده و اطلاع ندارد، تکلیف او در عالم واقع تحقق یافته است و ذمه او به تکلیف مشغول شده است، هرچند خودش خبر ندارد. نقش علم در تنجیز این است که اگر علم هم داشت و عمل نمیکرد، مواخذه میشد و حساب و کتاب بر او جاری میگشت. اما شرط تکلیف نیست.
برای روشن شدن تفاوت: شرط واقعی مثل طهارت از حدث، شرط واقعی نماز است. اگر کسی جنب بوده و نماز خوانده، حتی اگر خودش خبر نداشته، نماز او باطل است. اما شرط ظاهری مثل طهارت از خبث است. اگر کسی بعداً فهمید لباسش نجس بوده، نمازش درست است، چون شرط ظاهری است نه واقعی.
استطاعت مالی و بدنی نیز مانند طهارت از حدث است، یعنی شرط واقعی است. اگر کسی مستطیع شد و خودش خبر نداشت، حج برای او واجب میشود.
مثال: فردی سال گذشته مستطیع بوده، همه شرایط فراهم بوده ولی خودش خبر نداشته و حج انجام نداده است. حالا بعد از مدتی متوجه میشود که مالش از بین رفته و دیگر استطاعت ندارد. طبق نظریه مرحوم سید، این حج برای او مستقر است و واجب بوده است.
نظریه مرحوم صاحب قوانین
مرحوم صاحب قوانین در کتاب أجوبة المسائل این نظر را دارد که حج برای این شخص مستقر نیست.
دلیل ایشان: فرد جاهل بوده و علم نداشته، بنابراین اصرار بر گناهی نکرده است و تخلفی نیز مرتکب نشده است. بعد از یادآوری نیز، چون استطاعت مالی ندارد، دیگر امکان انجام حج نیست. بنابراین، حج برای او مستقر نمیشود.
نظریه محققین متأخر درباره مسئله بیست و پنج
مرحوم محققین متأخر، مانند مرحوم آقای خوئی[2] ، این مسئله را به تفصیل بررسی کردهاند. ایشان فرمودند که در این مسئله دو عنوان وجود دارد:جهل و غفلت
طبق نظریه سید، حج در هر دو حالت — چه شخص جاهل باشد و چه غافل — مستقر میشود و واجب است که تا زمان حیات انجام شود. در صورتی که فرد فوت کند، از ترکه او باید حج ادا شود.
تحلیل مرحوم خوئی
مرحوم آقای خوئی مسئله را دقیقتر مورد بررسی قرار دادند: تقسیمبندی جهل و غفلت.
جهل به دو نوع تقسیم میشود: جهل بسیط و جهل مرکب.
غفلت نیز دو نوع است: غفلت تقصیری و غفلت قصوری.
نتیجهگیری مرحوم خوئی
در مورد جهل، همانند نظر سید، حج مستقر است و واجب است.
در مورد غفلت: اگر قصوری باشد، حج مستقر نمیشود و واجب نیست. اگر تقصیری باشد، حج مستقر میشود و واجب است.
مرحوم خوئی توضیح میدهند که در حدیث رفع، بخشهای مختلف آن متفاوتند: عبارت «رفع النسیان» و «رفع الغفله» به معنای رفع واقعی است. اگر غفلت به دلیل قصور نباشد، تکلیف واقعاً از او برداشته شده و حج مستقر نمیشود. بخش دیگری از حدیث، رفع ظاهری است، اما در مورد غفلت قصوری، رفع واقعی اتفاق میافتد، نه صرفاً ظاهری. بنابراین، حق با مرحوم محقق قمی است که حج برای چنین شخصی مستقر نمیشود و واجب نیست.
تحلیل مرحوم محقق خوئی درباره جهل و غفلت
مرحوم محقق خوئی در ذیل نظریه سید درباره مسئله بیست و پنج، جهل و غفلت را با دقت بررسی کردهاند:
۱. غفلت
اگر غفلت تقصیری باشد، یعنی شخص یاد نگرفته و کوتاهی کرده، تکلیف حج به صورت ظاهری رفع میشود. شخص مقصر است، بنابراین مطابق نظر سید، حج برای او مستقر میشود. این تحلیل بر اساس جمع بین ادله تقصیر و قصور و حدیث رفع انجام شده است.
۲. جهل
الف) جهل بسیط (سطحی) شخص نمیداند که مستطیع شده است و بعد از مدتی متوجه میشود. اگر این جهل بسیط باشد، یعنی سطحی و غیرعمیق، حج برای او مستقر میشود، همانطور که سید فرموده است.
مثال: کسی به طور ساده نمیداند استطاعت دارد، بعداً متوجه میشود، حتی اگر سال گذشته و مالش از بین رفته باشد، حج واجب است.
ب) جهل مرکب (عمیق) جهل مرکب یعنی جهل نفوذی و راسخ: کسی که نمیداند و نمیداند که نمیداند، یا کسی که میداند اما فکر میکند دانستنش مطابق واقع نیست، و اعتقاد راسخ دارد که مستطیع نیست. در این حالت، حج برای او مستقر نمیشود و استطاعت ثابت نیست. بنابراین، حق با مرحوم محقق قمی است که چنین کسی حج بر او واجب نشده و مستقر نیست.
این خلاصه تحلیل مرحوم محقق خوئی رضوان الله علیه در ذیل نظریه سید است، که جهل و غفلت را به تفکیک بررسی کرده و حکم هر حالت را مشخص نموده است.
جمعبندی دیدگاه مرحوم محقق خوئی درباره مسئله بیست و پنج
به نظر میرسد که مرحوم آقای خوئی بحث تفصیلی جهل و غفلت را در مسئله بیست و پنج جمعبندی کردهاند و بین فرمایش سید و مرحوم محقق قمی تلفیق کردهاند، به گونهای که هر دو نظر قابل تأیید باشد.
مرحوم سید در کتاب عروة، کتابی به شکل تفصیلی و پاسخ به اشکالات مخاطبین ننوشته است. بنابراین وقتی فرموده: «حج برای او مستقر میشود»، منظور ایشان احتمالاً این بوده که: غفلت را تقصیری گرفته، جهل را بسیط در نظر گرفته است. به عبارت دیگر، سید توجه نداشته که کتابش به صورت تفصیلی باشد و نمیتوان گفت که نظرش ناقص است.
تحلیل مرحوم محقق خوئی
ایشان این بحث را جمعبندی کرده و گفتهاند که حق با هر دو بزرگوار است:
مرحوم محقق قمی که میفرماید حج مستقر نشده است، در نظر گرفته که: غفلت قصوری است و جهل مرکب است.
مرحوم سید (طبق تحلیل محقق خوئی) در نظر گرفته که: جهل بسیط است و غفلت تقصیری است.
بنابراین، هر دو نظریه درست هستند و هر یک در فرضی خاص قابل اعمال است.
مرحوم سید نیز فرمودهاند: «و العلم شرط فی التجیز لافی اصل تکلیف» علم در اینجا علم ظاهری برای تنجیز است، نه شرط اصل تکلیف. به عبارت دیگر، اگر شخص جاهل ظاهری باشد، جهل او فقط برای تنجیز محسوب میشود و تکلیف او اصلأ تحقق یافته است.
سؤال شاگرد: منظور از «غفلت» چیست؟
پاسخ استاد: غفلت یعنی غافل بودن نسبت به حکم خدا. شخص غافل کسی است که در مقدمات غافل شدنش مقصر است؛ یعنی لاابالی و ولنگار است و اهل دقت نیست، به گونهای که در زندگی خود به غفلت دچار میشود. در بحث استطاعت، مسئله علم مطرح است؛ یعنی شخص جاهل به استطاعت است و از حکم الهی غافل است.
غفلت در اینجا یعنی غفلت از حکم الهی: شخص اهل دیانت نیست، لاابالی است و نرفته احکام را یاد بگیرد. بنابراین، اگر نسبت به حکم غافل باشد، ماهیت حقیقی آن عدم علم است، اما چون در نسبت با حکم الهی مطرح شده، عنوان غفلت به آن داده میشود.
انواع غفلت: غفلت قصوری: شخص به هر جهت تلاش نکرده یا نتوانسته که به احکام دین مسلط شود. غفلت تقصیری: شخص کوتاهی کرده، نرفته احکام را یاد بگیرد یا اهتمام نکرده است. شخص در نمازش، روزهاش و دیگر واجبات کاملاً آگاه و مسلط است، اما نسبت به حکم حج توجه نکرده است. این غفلت خاص، همان غفلت قصوری یا تقصیری است که در تحلیل سید و مرحوم خوئی مطرح شده است.
جمعبندی فقهی
بر اساس تحلیل مرحوم سید و مرحوم محقق خوئی، غفلت به حکم خدا و جهل به حکم بازمیگردد. این تحلیل باعث تصالح و تسالم بین فتاوای مرحوم محقق قمی و محقق یزدی میشود:
سید: غفلت تقصیری و جهل بسیط → حج مستقر است.
محقق قمی: غفلت قصوری و جهل مرکب → حج مستقر نمیشود.
نهایتاً، سید منظورش همان است که حج مستقر شود در صورت غفلت تقصیری و جهل بسیط، و محقق قمی منظورش حج مستقر نمیشود در صورت غفلت قصوری و جهل مرکب.