« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1404/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت /شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، ولا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

 

موعظه امام ابی‌عبدالله الحسین علیه‌السلام

« فاعتلق مهجكم وحال بين العمل وبينكم[1] » واژه‌ی «اعتلق» از ریشه‌ی «اعتلق یعتلق اعتلاق» است و به‌صورت متعدی به‌کار می‌رود. در معنای لغوی، «اعتلقوا» یعنی «أحاله» یا «در برگرفت او را». این تعبیر به معنای چیره شدن، در بر گرفتن، یا محبوب و متعلق خود قرار دادن است؛ یعنی چیزی را در علقه و دایره‌ی تصرف خود درآورد.

کلمه‌ی «مهج» جمع «مهجة» است. در تعبیر زیارت اربعین آمده است: «وبذل مهجته فيك حتى استنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة »[2] در اینجا، محجة به معنای «خونِ دل» است. پس ترکیب «فعتلق محجهم» یعنی: مرگ، خون دل آنان را دربرگرفت و در حیطه‌ی خود آورد.

عبارت «اعتلق مهجکم» کنایه از نزدیک بودن مرگ به انسان است؛ گویی مرگ با چنگ انداختن بر خون دل انسان، او را فراگرفته است. به تعبیر قرآن کریم: ﴿إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا وَ نَرَاهُ قَرِیبًا﴾[3] حضرت در اینجا با این کنایه، نزدیک بودن مرگ و قیامت را بیان می‌کند.

عبارت بعدی یعنی «حال بین العمل و بینکم»، تفصیل و توضیح همان «اعتلاق» است. گویا حضرت می‌فرماید: این مرگ آن‌چنان نزدیک است که میان شما و عمل، حائل شده است؛ دیگر فرصتی برای انجام کار باقی نمانده. این تعبیر، شدت نزدیکی مرگ را می‌رساند؛ چنان‌که گویی انسان دیگر توان هیچ اقدامی ندارد.

 

نکته اخلاقی و موعظه‌ای

تقریب و یادآوری مرگ، یکی از راه‌های موعظه و تذکر از سوی اولیای خداست. در ادامه، امام علیه‌السلام می‌فرماید: «فبادروا بصحة الاجسام في مدة الاعمار» یعنی: تا زمانی که بدن‌هایتان سالم است و توان دارد، شتاب کنید و در دوران عمر، از سلامت جسم بهره بگیرید. از بدن خود کار بکشید؛ اما در کار نیک، کار خیر. خود را مشغول کنید به نیکی‌هایی که مقدمه‌ی خوش‌زیستن در آخرت است. این بیان، تذکری است برای بهره‌گیری از فرصت حیات پیش از فرا رسیدن مرگ.

 

ماحصل و ما تحصّل منه در مسئله بیست‌وسوم[4]

در پایان مسئله بیست‌وسوم، اشاره‌ای داریم به ماحصل و ما تحصّل منه بر اساس آنچه در این جلسه به عنوان نظر مختار انتخاب شد.

 

استطاعت و مبنای عرفی آن

ما در بحث استطاعت، قائل شدیم به استطاعت عرفی؛ و به‌نظر می‌رسد که این مبنا، امری به‌روز و متناسب با فهم عرف در طول تاریخ ادیان، به‌ویژه در اسلام است.

در بسیاری از موارد، عرف در موضوع‌سازی‌های شریعت نقش اصلی را ایفا می‌کند؛ از جمله در بحث استطاعت که گرچه در اصل، ماهیتی عقلی دارد، اما در عمل از عقل به عرف منتقل می‌شود.

سیره‌ی عرف و متشرعین نیز بر این بوده است که استطاعت در باب حج با در نظر گرفتن همه‌ی جوانب شرعی، به آن است که انسان به حدی از توان برسد که بتواند حج را با راحتی عرفی انجام دهد — چه قبل از حج، چه در حین آن، و چه پس از حج.

 

نقش عرف در تشخیص حرج و مشقت

عرف، در سنجش سختی‌ها و مشقت‌ها، به کلیت و جامعیت سفر نظر دارد؛ نه به لحظات جزئی.

اگر در طول سفر، سختی‌های کوتاه‌مدتی پیش آید — همان‌گونه که در زندگی روزمره نیز ممکن است لحظاتی حرج‌آور رخ دهد — عرف آنها را معیار قرار نمی‌دهد. بلکه عرف، مجموعه‌ی سفر را می‌سنجد و می‌گوید: اگر در مجموع، این سفر از نظر عموم مردم حرجی و مشقت‌بار نباشد، استطاعت حاصل است و مانعی در انجام حج وجود ندارد.

آثار مبنای عرفی در سایر ابعاد استطاعت

بر اساس این مبنا، همه‌ی عناصر مرتبط با استطاعت باید در میدان عرف سنجیده شوند؛ از جمله زمان استطاعت، مبدأ تعجیز، و شرایط تحقق استطاعت در مراحل مختلف — از آغاز سفر تا احرام و تا زمان ورود به حج.

ما گفتیم استطاعت، اصل است و این اصل بر پایه‌ی ارتکازات عرفی، انصراف عرفی و اطلاقات ادله حمل بر عام و سال می‌شود.

نکته‌ی پایانی: استطاعت حدوثاً و بقائاً

در نهایت، بر اساس نظر متأخرین، فتوایی وجود دارد که اگر شخص می‌داند اوضاعش به گونه‌ای است که مثلاً ده سال دیگر می‌تواند به حج برود، اما اکنون امکانات لازم برای ثبت‌نام و آمادگی را دارد، باید همین حالا اقدام کند. به‌عبارت دیگر، استطاعت باید حدوثاً و بقائاً تا زمان میقات و ورود به حج پایدار باشد.

تحلیل نظر فقها درباره استطاعت و بقای آن

مطالبی که مرحوم حکیم در مستمسک[5] فرموده‌اند، گرچه ایشان قائل به استطاعت شرعی هستند، اما با توجه به آنچه در آنجا بیان کرده‌اند — شامل عرف، اوضاع و احوال بقایی و شرایط زمان — به نظر می‌رسد منظورشان این باشد که: هر وقت شخص مستطیع شد و به توان رسید، حتی اگر این توانایی برای ده سال بعد باشد، استطاعت باید حفظ شود. هم مرحوم حکیم و هم مرحوم آقای خویی تصریحی به این موضوع نکرده‌اند، اما ظاهراً مقصودشان همین است: وقتی شخص توان انجام حج پیدا کرد، حتی برای ده سال بعد، این استطاعت باید استمرار داشته باشد.

 

تناسب با روح شریعت

این دیدگاه با روح شریعت و بحث «أتيتكم بالشريعة السهلة السمحة»[6] سازگار نیست، مگر به این صورت که: خود شخص بتواند استطاعت را حفظ کند، یعنی بداند در طول این ده سال هر زمان که فرصت پیش بیاید و دولت راه را باز کند، می‌تواند حج انجام دهد. بنابراین، عرفاً این دوام استطاعت است و نه حفظ استطاعت مصنوعی.

به عبارت دیگر، بقای استطاعت خود به خود وجود دارد و نیازی به ابقاء مصنوعی ندارد. مثال: شرایط فعلی و ثبت‌نام حج: اگر وضعیت فعلی را در نظر بگیریم: شخصی اکنون شرایط رفتن به مکه را دارد، اما به دلیل نوبت‌بندی دولت نمی‌تواند حج امسال را انجام دهد. فقها می‌گویند او باید ثبت‌نام کند، زیرا استطاعت عرفی دارد. اما از نظر عرف، اگر راه باز نیست، تخلیة السرب امکان‌پذیر نیست و پس مستطیع واقعی محسوب نمی‌شود. در نتیجه، ثبت‌نام‌هایی که فتوای واجب بودن آن داده شده، محل تأمل است.

 

پرسش عرفی مهم

با توجه به عرف: اگر امسال امکان حج وجود ندارد، و سال بعد نیز همین وضعیت باشد، و تنها ده سال بعد راه باز شود، آیا تمام استطاعت همچنان وجود دارد؟ به عبارتی، آیا تخلیة السرب (توانایی رفتن به حج) جزو استطاعت محسوب می‌شود یا نه؟

تحلیل فتاوی معاصر درباره ثبت‌نام حج و استطاعت عرفی

تخلیة السرب و جایگاه آن در استطاعت عرفی

اللهم الا أن یقال گفته شود که تخلیة السرب جزو استطاعت عرفی نیست؛ به عبارتی، عرف آن را مانع می‌داند. به نظر می‌رسد اکثر معاصرینی که فتوا داده‌اند واجب بودن ثبت‌نام را تصریح کرده‌اند، تخلیة السرب را جزو استطاعت محسوب نمی‌کنند و می‌گویند اگر راه بسته باشد، مانع محسوب می‌شود.

در این دیدگاه: استطاعت در حد اقتضا موجود است و همین حد برای تحقق وجوب کافی است. وقتی وجوب حج امسال تشخیص داده شد، مقدمات آن نیز واجب می‌شود و ثبت‌نام یکی از مقدمات حج است. از این رو، فقهای معاصر از طریق این کانال به وجوب ثبت‌نام حج فتوا داده‌اند.

 

اختلاف بین استطاعت اقتضایی و کامل

اگر گفته شود که تخلیة السرب هم جزو شرایط است، در آن صورت: استطاعت اقتضایی فایده‌ای ندارد، چرا که برای تحقق وجوب، استطاعت باید در حد علت تامه باشد. علت تامه به معنای: مقتضی موجود و مانع مفقود. صرف اقتضای استطاعت در حالی که مانعی وجود دارد، استطاعت کامل محسوب نمی‌شود. به همین دلیل، گفته شده است: «یمکن ان یفتی بان فی زماننا هذا لایجب علی من کان له مال، زاد، راحلة صحة» یعنی اگر کسی همه شرایط را دارد اما راه برای او بسته است، واجب نیست ثبت‌نام کند؛ زیرا در آن حالت مستطیع واقعی نیست.

ظاهر استطاعت عرفی در شرایط معاصر

ظاهر این است که استطاعت عرفی وقتی لحاظ شود، هرگاه شخص توانست، مستطیع محسوب می‌شود. مثال: ممکن است فردی از طریق کشورهای دیگر یا به شکل آزاد بتواند به حج برود و همه هزینه‌ها را تأمین کند، و هیچ مانعی هم وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی، اگر مسیر دولت لازم نیست، او اکنون مستطیع شده و نیازی به ثبت‌نام از طریق نوبت‌بندی دولت ندارد. با این حال، اکثریت مردم در کشور ما این شرایط را ندارند و مسیر مشخص شده از سوی دولت برای آنها تنها راه دسترسی است.

محل تأمل در فتاوی متأخر

به نظر می‌رسد که فتوا دادن به وجوب ثبت‌نام حج از سوی فقهای معاصر، محل تأمل است؛ زیرا: تخلیة السرب در روایات جزء شرایط استطاعت ذکر شده است. نبود آن، می‌تواند مانع تلقی شود و بنابراین نمی‌توان اجتهاد محکم بر وجوب ثبت‌نام ارائه داد. در نتیجه، تنها می‌توان گفت که احتیاط واجب است.

از سوی دیگر: وجوب فعلی حج می‌تواند واجبی استقبالی باشد؛ یعنی ثبت‌نام به عنوان یکی از مقدمات وجوب حج واجب می‌شود، اما این وجوب وابسته به شرایط تحقق استطاعت کامل است.

 

جمع‌بندی بحث زمان، مبدا و استطاعت عرفی

با مبنایی که انتخاب شد، بحث زمان، مبدا و امثال این‌ها به‌صورت محاسبه عرفی خودبه‌خود تنظیم می‌شود. تنها استثناء مربوط است به مواردی که: شخص تصرف می‌کند و توان رفتن به مکه را دارد، این تصرف از طریق هبه یا سایر عقود و ایقاعات شرعی انجام شود، که در این صورت حکم وضعی مطرح می‌شود.

 

احکام مطرح در مسئله

در این بحث دو نوع حکم بررسی شد: حکم تکلیفی: آیا تصرف جایز است یا جایز نیست؟ حکم وضعی: اگر تصرف از طریق عقود و ایقاعات شرعی اتفاق بیفتد، آیا این عقود و ایقاعات صحیح هستند یا نه؟ حکم وضعی اهمیت زیادی نداشت؛ محور بحث ما عام استطاعت بود. عام استطاعت اصل قرار گرفت و مسائل جزئی در حاشیه بررسی شد.

 

تامل در یکی از حواشی

یکی از حواشی مورد تامل این است که: اگر استطاعت عرفی را پذیرفته‌ایم و تخلیة السرب هم جزو قضاوت‌های عرف است، در کنار آن، شرع هم تخلیة السرب را مقرر کرده، چگونه می‌توان با فرض اینکه راه بسته است و مردم نمی‌توانند امسال بروند، این مسئله را حل کرد؟ راه بسته توسط حکومت‌ها ایجاد می‌شود، معمولاً به دلیل جمعیت زیاد و ضرورت نوبت‌بندی، این اقدام خلاف عدالت نیست، بنابراین اگر راه بسته است، شخص نمی‌تواند حج امسال را انجام دهد.

سؤال یکی از شاگردان: آیا نمی‌توان قیاس گرفت با آن مطلبی که فرمودید کسی بیش از یک سال یا دو سال در راه است و باید زودتر حرکت کند؟

استاد: نه، نمی‌شود، چون آن بحث مربوط به مسافت بود و شرایط متفاوت است.

بررسی بقای استطاعت و نقش تخلیة السرب

اگر بخواهیم تحلیل کنیم، باید گفت: شخص می‌داند الان مستطیع است و در طول ده سال آینده هم همچنان مستطیع خواهد بود. در این حالت، شخص بقائاً مستطیع است. اما تخلیة السرب مربوط به ده سال پیش است و شرط آن این است که گفته شود تخلیة السرب شرط نیست بلکه عدم آن مانع است. اگر تخلیة السرب را جزو شرایط بدانیم، حتی اگر فرد در حال حاضر مستطیع باشد، استطاعت کامل ندارد و اکنون مستطیع نیست. در نتیجه: الان وجوب حج وجود ندارد. ثبت‌نام نیز واجب نیست. هنگامی که ده سال بعد راه باز شد و شرایط دیگر نیز برقرار بود، آنگاه بحث استطاعت و تخلیة السرب مطرح می‌شود.

 

تحلیل فتاوی معاصر

پس از بررسی، مشخص می‌شود که: دلیل اصلی که فقهای معاصر فتوا به وجوب ثبت‌نام داده‌اند، این است که تخلیة السرب را مانع محسوب می‌کنند و نه شرط.

برخی از فقها، مانند مرحوم آقای خویی، معتقدند: هر وقت شخص مستطیع شد، حج برای او واجب است، حتی اگر قبل از اشهر حج باشد. به عبارت دیگر، اگر شخص در سال جاری مستطیع شد اما توان رفتن نداشت، سال بعد که امکان رفتن فراهم شد، استطاعت او معتبر است و حج واجب می‌شود.

وضعیت روایات و برداشت فقها

سؤال: آیا در روایات تخلیة السرب را شرط استطاعت دانسته‌اند؟

پاسخ استاد: خیر، این برداشت فقهاست.

در روایات، دو چیز در استطاعت بسیار مهم هستند: زاد و راحله. سایر موارد مثل صحت و تخلیة السرب و دیگر موانع، فقها آنها را جزو مانع می‌دانند، نه جزو خود استطاعت. بنابراین، اگر تخلیة السرب را مانع بدانیم، اقتضای استطاعت فعلاً محقق نشده است. استطاعت کامل یعنی: همه شرایط موجود باشند و مانع نیز مفقود باشد.

بررسی تعریف مستطیع و شاخص‌های استطاعت

مستطیع کیست؟ بحث اصلی ما این است که: کسی که مستطیع است کیست و چه شرایطی باید داشته باشد؟ اگر استطاعت شرعی را مدنظر قرار دهیم، مانند نظر مرحوم آقای خویی، مستطیع منحصر به زاد و راحله است. یعنی صرفاً توان رفتن و برگشتن را داشته باشد. دیگر موارد، مانند پول و هزینه‌ها، جزء موانع یا چیزهای خارج از مقوله استطاعت محسوب می‌شوند. با این مبنا، هر کسی که این حداقل را داشته باشد، الان باید ثبت‌نام کند.

 

مستطیع عرفی

اگر استطاعت عرفی را در نظر بگیریم، شرایط فرق می‌کند: عرف همه جوانب زندگی شخص را می‌سنجد و می‌گوید استطاعت یعنی بتواند حج را انجام دهد بدون کوچک‌ترین مشکلی در زندگی روزمره. عرف به روز و پویاست؛ یعنی ماه محرم، صفر، رجب و دیگر زمان‌ها را به‌روز قضاوت می‌کند و شرایط را بر اساس زمان و مکان تنظیم می‌کند. به همین دلیل می‌توان گفت فقه ما پویاست؛ زیرا موضوعات به حسب زمان و مکان تغییر می‌کنند و عرف معیار تشخیص است.وقتی استطاعت به دست عرف سپرده شود، دیگر صرفاً زاد و راحله نیست. در زمان معصومین، اگر گفته می‌شد زاد و راحله کافی است، به این دلیل بود که همان عرف زمان این حد را در بر می‌گرفت. بنابراین، این احکام توقیفی محض نیستند و صرفاً با عرف قابل تبیین‌اند، مگر اینکه بتوان اثبات کرد استطاعت حقیقتاً شرعی است.

 

اثبات استطاعت شرعی

آقای خویی نتوانسته است اثبات کند که استطاعت، حقیقتاً شرعی و توقیفی است. اگر اثبات می‌شد، می‌توانستیم بگوییم زاد و راحله تا آخر دنیاست. اما اثبات نشده است؛ لذا استطاعت در شریعت برای زاد و راحله وضع شده و کسی نگفته که این تعریف، حقیقت شرعی دارد.

برداشت فقها و جایگاه استطاعت عرفی

برداشت فقها این است که ظاهر روایات نشان می‌دهد: استطاعت یعنی زاد و راحله. کسی ادعا نکرده که این تعریف، استطاعت حقیقتاً شرعی است. به همین دلیل، بسیاری از فقها معتقدند که استطاعت عرفی مورد نظر است.

وقتی استطاعت عرفی باشد، عرف تمام جوانب را بررسی می‌کند: در زمان فعلی، ممکن است شخص مستطیع باشد، اما در زمان دیگری مستطیع نباشد. عرف مستطیع را کسی معنا می‌کند که بتواند حج را به‌طور کامل انجام دهد و در طول حج و بعد از آن، هیچ گونه گرفتاری برای او حاصل نشود. در عرف نیاز به قاعده لاحرج نیست، زیرا قواعد لاحرج و لاضرر ثانویه هستند و وقتی عرف موضوع‌شناسی می‌کند، کل شرایط را در نظر می‌گیرد.

 

شاخص‌های مستطیع در عرف

مستطیع یعنی توانمند از همه جهات: از جهت جسمی، از جهت راه و مسیر سفر، از نظر مالی و لوازم مورد نیاز، از نظر بهداشت و شرایط سلامت، توانایی مواجهه با مشکلات و مشقات مسیر. اگر شرایط به‌گونه‌ای باشد که شخص بیمار شود یا توانایی انجام سفر را نداشته باشد، مستطیع محسوب نمی‌شود.

عنوان مستطیع و علت وجوب حج

عبارت «تعلیق الحکم علی الوصف مشعر بعلیته»[7] بیان می‌کند که علت وجوب حج عنوان مستطیع است، نه شخص مستطیع.

وقتی عنوان مستطیع به دست عرف سپرده شود، معنای آن این است که شخص توانمند نسبت به انجام حج است: توانمند از جهت مالی و راه، توانمند از جهت سلامت جسمی، توانمند نسبت به لوازم جنبی سفر و حفظ شرایط زندگی در مسیر، عرف همه این موارد را در نظر می‌گیرد و به قضاوت می‌پردازد.

نقش عرف در تعیین شرایط و احکام

در موضوعاتی که توقیفی نیستند، مانند استطاعت، عرف می‌تواند تعیین‌کننده باشد. در موضوعات توقیفی مانند جزئیات نماز یا حج که عرف نمی‌فهمد، شارع باید مشخص کند. وقتی عنوان مستطیع داده شد، عرف می‌تواند شرایط و توانمندی‌ها را تشخیص دهد. اگر شریعت راهنمایی‌هایی داده باشد، این امر ارشادی محسوب می‌شود و قضاوت عرف را تکمیل می‌کند.

 

نکات پایانی درباره وجوب ثبت‌نام و احتیاط

برای بنده، مسئله وجوب ثبت‌نام روشن نشد. اگر برای شما روشن شده، این بحث مشخص است. تنها کسی که بخواهد احتیاط کند می‌تواند از این بحث استفاده کند.

در زمان مرحوم صاحب جواهر، ایشان مرجع تقلید عام بود. هر کس می‌خواست فوت کند، به استاد مرحوم شیخ می‌گفت: تو جانشین من باش، به شرط آن که احتیاطات را کم کند.

برخی از علمای به اصطلاح مهذب و زاهد، گرفتار احتیاط بیش از حد می‌شدند و آن را وارد فقه می‌کردند. این امر صحیح نبود، زیرا فقه با عرفان گره نمی‌خورد و حکم‌گذاری عرفانی نمی‌تواند وجوب فقهی ایجاد کند.

 

تمایز بین وجوب عرفانی و وجوب فقهی

وجوب عرفانی: ممکن است یک عارف چیزی را بر خودش واجب بداند که برای دیگران وجوب ندارد.

وجوب فقهی: مختص همه مسلمانان است و در قالب سهل و سمح شریعت تنظیم شده است. به همین دلیل، فقه حداقل‌ها را رعایت می‌کند و قواعد ثانویه مانند لا حرج و لا عسر برای تسهیل است.

جایگاه تخلیة السرب

اگر کسی بخواهد احتیاط کند، تنها راه، احتیاط شخصی است. تخلیة السرب و باز بودن راه جزء استطاعت است و طبق عرف و شرع لحاظ می‌شود. برخی فقها می‌گویند تخلیة السرب شرط استطاعت است: اگر شرط باشد و وجود نداشته باشد، وجوب حج تحقق نمی‌یابد. این تفکیک مهم است که آیا چیزی شرط واجب است یا فقط بخشی از استطاعت عرفی و شرعی محسوب می‌شود.

 

نتیجه‌گیری درباره احتیاط

اگر بگوییم تخلیة السرب شرط واجب است، باید راه باز باشد تا وجوب حج فعلی تحقق پیدا کند. از آنجایی که در عمل راه باز نیست، تنها مسأله‌ای که باقی می‌ماند، احتیاط شخصی است. در غیر این صورت، طبق عرف و فقه، دیگر استطاعت کافی است و وجوب ثبت‌نام فعلی محقق نمی‌شود.

سوال یکی از شاگردان: اگر کسی الان مستطیع است ولی دو ماه دیگر می‌خواهد برود، اما یک ماه قبل از حج راه بسته شود، چه می‌شود؟

 

پاسخ استاد: مشخص می‌شود که شخص مستطیع نبوده است. او فکر می‌کرد مستطیع است، اما مستطیع واقعی کسی است که تا کنار میقات و شروع اعمال، همه شرایط را داشته باشد. عرف نیز همین تعریف را اعمال می‌کند. اگر پیش‌بینی می‌کرد راحت می‌رود و تلبیه هم می‌گوید، اما راه بسته شد، مستطیع نبوده است. این نوع موارد در فتاوی فقها زیاد بررسی شده است.

 

سوال دیگر: اگر کسی وسط راه از دنیا برود، چه می‌شود؟

پاسخ استاد: در صورت مردن، موضوع از بین می‌رود. مستطیع باید زنده باشد و بتواند حج را به پایان برساند. اگر مشخص شود که در بین مسیر یا در میقات فوت شده است: برخی فقها می‌گویند اگر شخص محرم شده و تلبیه گفته باشد، حجش کامل است. برخی دیگر می‌گویند اگر وارد حرم شود و تلبیه بگوید، سپس فوت کند، حجش کامل است. این موارد ادله خاص خود را دارد و نظر فقهاست.

 

سوال دیگر: اگر از هر جهاتی مستطیع باشد، اما یک ماه بعد مانعی پیش بیاید، چه می‌شود؟

پاسخ استاد: استطاعت دو وجه دارد: حدوثاً و بقائاً. اگر یک ماه بعد راه بسته شود، استطاعت بقائاً محقق نشده است.

طبق نظر مرحوم آقای خویی[8] : اگر شخص الان زاد و راحله دارد (حداقل شرایط)، و بعد مانعی پیش می‌آید، مشخص می‌شود که از ابتدا مستطیع واقعی نبوده است. یعنی حدوثاً مستطیع بوده اما بقائاً نبوده است. بنابراین، برای تحقق استطاعت کامل، شخص باید هم حدوثاً و هم بقائاً مستطیع باشد. وصلی الله علی محمد وآل محمد.

 


logo