1404/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
در ادامه مباحث هفته اول که با روز یکشنبه آغاز گردید، بنا شد کلمات حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) محور مجلس برای تبرک و تیمن قرار گیرد. در جلسه قبل عبارت شریفه از خطبه اول نهج البلاغه نقل شد: «وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ» حضرت در توضیح این معنا در ادامه میفرمایند: «لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ، وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ»[1] .
بدین معنا که هر صفتی که برای پروردگار ذکر شود، خود آن صفت گواهی میدهد که غیر از موصوف است. برای مثال، وقتی گفته میشود: «إِنَّ اللهَ عَالِمٌ» یا «اللهُ الْعَالِمُ»، این صفت (عالم) با زبان حال شهادت میدهد که غیر از ذات موصوف است، و آن ذات مقدس نیز گواهی میدهد که غیر از این صفت است.
ازاینرو اگر کسی بخواهد ذات باریتعالی را به وصفی همچون «عالم» یا «حی» مقید سازد، نوعی تعین پدید میآید و این در مورد ذات خداوند باطل است، چراکه «كُلُّ التَّعْيِينِ فِي ذَاتِ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَاطِلٌ».
پس هر آنچه در توصیف خداوند به ذهن انسان میآید، ساخته ذهن او و مخلوق اوست، نه خالق او. ازاینرو فرمود: :«اللّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ»[2] . هر توصیفی که انسان درباره ذات و صفات الهی به ذهن میآورد، مخلوق است و باید بعد از آن گفت: «سُبْحَانَ الله»؛ زیرا خداوند منزه از پندارها و توصیفات محدود انسانی است. هر صفت یا ویژگیای که در ذهن خود برای خدا تصور کنید، مخلوق شماست و به شما بازمیگردد؛ یعنی آن صفت، ذات پروردگار نیست و فهم شما از آن، محدود و انسانی است. بنابراین معرفت برهانی نسبت به ذات و صفات پروردگار محال است؛ تنها وجود باریتعالی را اثبات میکنیم، و راه معرفت شهودی و اشراقی باقی میماند. از همینجا بود که فلاسفه به دو جریان «مشّائین» و «اشراقیون» تقسیم شدند. تقویت اعتقاد به صمدیت و لایتناهی بودن پروردگار، و باور به فقر ذاتی انسان در برابر او ـ ﴿أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ﴾[3] و ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[4] زمینه رشد اخلاق و رفتار نیکوست.
دیدگاه مرحوم حضرت امام خمینی (قدسسره)
در مسئله هجدهم عروة، به نتیجه رسیدیم و فرمایش سید را پذیرفتیم. بسیاری از اعاظم، از جمله حضرت امام خمینی (قدسسره) نیز همین نظر را دارند. ایشان در تحریر الوسیله میفرمایند:«لا فَرْقَ فِي الدَّيْنِ بَيْنَ حُصُولِهِ قَبْلَ الاسْتِطَاعَةِ أَوْ بَعْدَهَا»[5] یعنی دین در هر حال مانع از وجوب حج است، در صورتی که امکانات مکلف تنها برای یکی از دو امر (ادای دین یا حج) کفایت کند و دین نیز فعلی باشد.
تفاوت «عروة الوثقی» و «تحریر الوسیله»
کتاب عروة الوثقی اثر مرحوم سید محمدکاظم یزدی (قدسسره) کتابی نیمهاستدلالی است؛ بدین معنا که فروع فقهی را ذکر کرده و در برخی موارد به استدلال پرداخته است. اما تحریر الوسیله امام خمینی (ره) بر پایه کتاب وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی تنظیم شده و جنبهی کاملاً فتوایی دارد و از استدلال تفصیلی پرهیز کرده است.
نکته آموزشی: در امتحانات دروس خارج، وقتی از طلاب خواسته میشود نام چند کتاب فقهی ذکر کنند، نباید کتابهای صرفاً فتوایی مانند تحریر الوسیله، منهاج الصالحین یا مصباح الفقاهة را نام ببرند؛ بلکه باید از کتابهای استدلالی استفاده کنند. نمونههای کتابهای فقهی استدلالی عبارتند از: شرایع الاسلام اثر محقق حلی، قواعد الاحکام علامه حلی، مفتاح الکرامة (شرح قواعد)، جامع المقاصد اثر محقق کرکی، تذکرة الفقهاء علامه حلی، الدروس شهید اول، اللمعة الدمشقیة و شرح اللمعة شهید ثانی این دسته از منابع، به دلیل استدلالی بودن، محور اصلی مباحث خارج فقه محسوب میشوند.
مسئله نوزدهم از «عروة الوثقی»
اکنون وارد مسئله نوزدهم از عروة الوثقی در بحث استطاعت میشویم. امام خمینی (قدسسره) نیز در تحریر الوسیله این مسئله را با ترکیبی از مسائل هفدهم و هجدهم مطرح کردهاند.
مرحوم سید در عروة میفرماید: «وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ خُمُسٌ أَوْ زَكَاةٌ، وَ كَانَ عِنْدَهُ مَا يَكْفِيهِ لِلْحَجِّ لَوْلَاهُمَا، فَحَالُهُمَا حَالُ الدَّيْنِ مَعَ الْمُطَالَبَةِ»[6] .
امام خمینی نیز در تحریر الوسیله مینویسند: «حَالُهُمَا حَالُ الدَّيْنِ مَعَ الْمُطَالَبَةِ، فَلَا يَكُونُ مُسْتَطِيعاً»[7] یعنی اگر مکلف خمس یا زکات بدهکار باشد، و بهاندازه حج مال داشته باشد به شرط ترک پرداخت خمس و زکات، در این صورت مستطیع محسوب نمیشود؛ زیرا خمس و زکات مانند دَینِ مطالبهشده است.
مرحوم سید در عروة استدلال میکند: «لأن المستحقين له مطالبون»[8] . در حالیکه امام خمینی (ره) همانند صاحب عروة معتقدند چنین شخصی اصلاً مستطیع نیست؛ برخلاف مرحوم آیتالله خویی (ره) که اینجا قائل به تزاحم بودند و میفرمودند: اگر چنین فردی حج را انجام دهد، حجش صحیح و مجزی است.
استثنائات در باب دین مؤجل
امام خمینی در ادامه میفرمایند: «وَ الدَّيْنُ الْمُؤَجَّلُ بِأَجَلٍ طَوِيلٍ كَخَمْسِينَ سَنَةً، أَوْ مَا هُوَ مُبْنِيٌّ عَلَى الْمُسَامَحَةِ، أَوْ مَا هُوَ مُبْنِيٌّ عَلَى الْإِبْرَاءِ مَعَ الِاطْمِئْنَانِ بِذَلِكَ، لَمْ يَمْنَعْ عَنِ الاسْتِطَاعَةِ»[9] . یعنی دین مؤجل با مدت طولانی یا دَینی که دائن نسبت به دریافت آن مسامحه دارد، و یا دینی که بدهکار اطمینان به ابراء دارد، مانع استطاعت محسوب نمیشود.
بنابراین با توجه به هماهنگی کلمات امام خمینی (ره) و صاحب عروة در مسئله نوزدهم، روشن شد که بدهی خمس و زکات همانند دین مطالبهشده است و مانع از استطاعت و وجوب حج خواهد بود.