« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1404/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

 

چون روز یکشنبه دیروز بحث را شروع کردیم با نام حضرت امیر سلام‌الله علیه و حضرت فاطمه سلام‌الله علیها و خطبهٔ اول نهج‌البلاغه را مورد اشاره قرار دادیم تبرکاً و تیمنّاً، این هفته را نیز به وجود حضرت امیر و کلمات حضرت امیر علیه‌السلام ادامه می‌دهیم. «أَوَّلُ الدِّينِ مَعرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصدِيقُ بِهِ، وَ كَمالُ التَّصدِيقِ بِهِ تَوحِيدُهُ.» در ادامهٔ همان خطبه که خوانده شد: «وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ»[1]

توحید حقیقی پروردگار آن است که انسان تمام وجود، همّ‌وغمّ، حرکت، فعل و انفعال و زندگی خویش را برای خدا قرار دهد و شرک را از زندگی خود پاک کند. همان سخن آغازین ما در مسائل معرفتی در حوزهٔ علمیه است که از ابتدای طلبگی به خود می‌گوییم: مخلص باش. سپس در فراز منبر به مردم نیز می‌گوییم: مخلص باشید؛ «بِالْإِخْلَاصِ يَكُونُ الْخَلَاصُ»[2] .

اخلاص در زندگی و تنظیم مسیر زندگی بر رضایت پروردگار، به اندازهٔ توان الهی، باعث رهایی انسان از بدی‌ها و زشتی‌هاست. این مطلب ادامهٔ همان خطبهٔ اول نهج‌البلاغه است.

 

رابطهٔ دین و حج

 

طرح روایت پنجم

به روایت پنجم رسیدیم؛ روایتی دربارهٔ تزاحم حج و دین: اگر مکلف امکاناتی دارد که می‌تواند حج انجام دهد یا دین خود را بپردازد، آیا وجود دین مانع از وجوب حج است یا نه؟

آخرین روایت، صحیحهٔ اسماعیل بن حمّام (یا حُمّام بن عبدالرحمن بصری) است که کنیه‌اش ابوهُمام و از اصحاب امام رضا علیه‌السلام می‌باشد. این روایت در دو طریق نقل شده در کافی و من لا یحضره الفقیه. هر دو سند معتبر است و روایت از جهت رجال و درایه صحیح می‌باشد.

 

متن روایت

«قُلْتُ لِلرِّضَا علیه‌السلام: الرَّجُلُ يَكُونُ عَلَيْهِ الدَّيْنُ وَ يَحْضُرُهُ الشَّيْ‌ءُ، أَيَقْضِي دَيْنَهُ أَوْ يَحُجُّ؟ قَالَ: يَقْضِي بِبَعْضٍ وَ يَحُجُّ بِبَعْضٍ. قُلْتُ: فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِقَدْرِ نَفَقَةِ الْحَجِّ؟ قَالَ: يَقْضِي سَنَةً وَ يَحُجُّ سَنَةً. قُلْتُ: الْمَالُ مِنْ نَاحِيَةِ السُّلْطَانِ؟ قَالَ: لَا بَأْسَ.» [3]

 

تحلیل روایت

این بخش روایت مورد استناد ماست: «يَقْضِي سَنَةً وَ يَحُجُّ سَنَةً».

 

استدلال بر این قسمت سه نظریه دارد:

1. نظریهٔ اول: روایت دلالت بر تقدیم دین بر حج واجب دارد؛ یعنی در چنین مواردی دین مقدم است.

2. نظریهٔ دوم: روایت دلالت بر تخییر دارد؛ مکلف مختار است هر یک را مقدم بدارد.

3. نظریهٔ سوم: روایت اصلاً مربوط به حجة‌الاسلام (حج واجب) نیست، بلکه دربارهٔ حج استحبابی است. تکرار و تناوب حج (سنةً حج و سنةً دین) با حج واجب سازگار نیست.

مختار ما نظریهٔ سوم است؛ دو نظریهٔ نخست با روایت سازگار نیستند.

 

بررسی مبانی فقهی استطاعت و دین

با جمع‌بندی پنج روایت، به نتیجهٔ قطعی دربارهٔ مانعیت دین نسبت به حج واجب نرسیدیم. لذا به مبانی فقها در بحث استطاعت رجوع می‌کنیم:

استطاعت را عرفی دانستیم، نه شرعی و نه عقلی. استطاعت عرفی یعنی: شخصی که اگر هزینهٔ حج را بپردازد، زندگی‌اش آسیب نبیند. یکی از آسیب‌ها عدم پرداخت دین و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن است.

 

دیدگاه فقها

 

    1. دیدگاه مرحوم سید یزدی

در عروة الوثقی (مسئله ۱۷) فرمود: اگر شخصی مدیون است و دین او حالّ است، چنین فردی مستطیع عرفی نیست، حتی اگر هزینهٔ حج را داشته باشد. اگر بدون پرداخت دین به حج رود، حج او حجة‌الاسلام نیست.[4]

 

    2. دیدگاه مرحوم آیت‌الله خوئی

استطاعت را شرعی دانستند.شخصی که هزینهٔ حج دارد، حتی اگر دین حالّ را نپردازد و به حج رود، مستطیع است، ولی معصیت کرده است. اینجا بحث تزاحم پیش می‌آید: حق‌الناس (دین) بر حق‌الله (حج) مقدم است. طبق قاعدهٔ ترتب، حج چنین شخصی صحیح و واجب است.[5]

 

جمع‌بندی و فتوا

با توجه به مبنای ما در استطاعت عرفی:

اگر پرداخت‌نکردن دین موجب عسر و حرج شدید یا نقض حیثیت اجتماعی (آبرو ریزی) شود، شخص مستطیع نیست و حج او حجة‌الاسلام نخواهد بود. اگر پرداخت‌نکردن دین مشکلی ایجاد نمی‌کند و به راحتی می‌تواند در آینده دین خود را بپردازد، مستطیع است و حج واجب است.

نتیجه: حق با مرحوم سید یزدی است. مسئلهٔ هفدهم بدین‌صورت به پایان رسید و در جلسهٔ آینده وارد مسئلهٔ بعدی می‌شویم.

 


logo