1404/03/05
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
در تبیین مفهوم «شحّ نفس»، از امام حسن مجتبی علیهالسلام روایت شده است: «قِیلَ لِلْحَسَنِ علیهالسلام: مَا الشُّحُّ؟ قَالَ: أَنْ تَرَی مَا فِی یَدَیْکَ شَرَفاً، وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً»[1]
بر اساس این روایت، شحّ نفس عبارت است از اینکه انسان، دارایی موجود نزد خود را شرافت بداند و آنچه را در راه حق مصرف کرده، تلف و زیان تصور کند.
در همین زمینه، از امام صادق علیهالسلام نقل شده که در شبى تا سحر در کنار کعبه چنین دعا مىفرمودند: «اللَّهُمَّ قِنِی شُحَّ نَفْسِی»[2] این دعا، اهمیت پرهیز از شحّ نفس را در تقرب به خداوند متعال و رسیدن به مقام بندگی خالص نشان میدهد.
تحلیل روایت سوم و نقد دلالت آن با مبانی اصولی
شخصی بودن روایت حسن بن زیاد
همانطور که پیشتر اشاره شد، روایت حسن بن زیاد به سبب آنکه در پاسخ به پرسشی شخصی صادر شده است، قابلیت تعمیم ندارد و نمیتوان آن را بهعنوان قاعدهای کلی مبنی بر عدم مانعیت دین از وجوب حج قلمداد کرد. این امر با اصل «قضیة فی واقعة» نیز همخوان است.
تحلیل روایت ابن ابیعمیر و بررسی دلالت آن
متن روایت
روایتی از ابن ابیعمیر نقل شده است که از جهت دلالت ممکن است قرینهای بر عدم شخصی بودن روایت حسن بن زیاد به شمار آید:
«عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: يَكُونُ عَلَيَّ الدَّيْنُ، فَيَقَعُ فِي يَدِيَ الدَّرَاهِمُ، فَإِنْ وَزَّعْتُهَا بَيْنَهُمْ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ، أَفَأَحُجُّ بِهَا أَوْ أُوَزِّعُهَا بَيْنَ الْغُرَّامِ؟ فَقَالَ: تَحُجُّ بِهَا وَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَقْضِيَ عَنْكَ دَيْنَكَ»[3]
دلالت روایت
این روایت بیانگر آن است که در عین وجود دین، انجام حج بر فرد مقدم است و امام علیهالسلام بدون تفصیل در خصوص شرایط پرسشگران، حکم به وجوب حج دادهاند. تعبیر «عن غیر واحد» حاکی از آن است که این پرسش از سوی چندین نفر مطرح شده و پاسخ امام علیهالسلام نیز اطلاق دارد؛ بهگونهای که ظاهر آن دلالت میکند که: «الدَّیْنُ کَأَنَّهُ لَیْسَ مَانِعاً عَنْ وُجُوبِ الحَجّ»
در نتیجه نمیتوان صرفاً بر اساس دیندار بودن فرد، مانعی برای وجوب حج تلقی نمود؛ مگر آنکه قائل شویم امام علیهالسلام به جمیع خصوصیات این افراد علم داشته و از وضعیت آنان در ادای دین پس از حج مطلع بودهاند که در این صورت باز هم قضیه به حالت شخصی بازمیگردد.
نقد سند روایت ابن ابیعمیر
مرسل بودن روایت
یکی از اشکالات سندی این روایت، مرسل بودن آن است؛ چراکه واسطهها بهطور مشخص معرفی نشدهاند و تعبیر «عن غیر واحد» از مصادیق ارسال محسوب میشود. برخی بزرگان علم رجال، ارسال را بهعنوان دلیل ضعف روایت دانستهاند. برای نمونه:
محقق خوئی[4] میفرماید: در مواردی که روایتی از جماعتی نقل شود، کثرت ناقلین میتواند موجب وثوق به صدور شود؛ مشروط به اینکه باقی راویان نیز موثق باشند.
محقق اردبیلی[5] و نیز صاحب مدارک[6] قائلاند که چنین روایاتی در حکم خبر مستفیض بوده و موجب اطمینان میگردند.
با این حال، به نظر میرسد که این تحلیلها همچنان مبتنی بر فرض شخصی است؛ زیرا صرف وجود تعبیر «عن غیر واحد» نمیتواند ثقه بودن آن افراد یا وجود ثقه در میان آنان را اثبات کند. مگر آنکه وجود راویانی چون ابن ابیعمیر و معاویة بن وهب در صدر سند، قرینهای بر صدور روایت از معصوم علیهالسلام تلقی شود.
وحدت یا تعدد روایات
مرحوم حر عاملی در وسائل الشیعة این دو روایت (روایت حسن بن زیاد و روایت ابن ابیعمیر) را در کنار هم آورده، اما سیاق نقل ایشان بهگونهای است که گویی هر دو روایت، مربوط به یک سائل واحد است. یکی از قرائن آن، استعمال تعابیری نظیر «قلت له» یا «سألته» است. اگر تعبیر «سئلوا عنه» به کار میرفت، میشد به تعدد سائلین حکم کرد، اما در اینجا قرینهای قوی بر وحدت سائل وجود دارد و لذا احتمال دارد که هر دو روایت ناظر به پرسش حسن بن زیاد باشند.
نتیجهگیری و جمعبندی
با توجه به آنچه گذشت، روایت «عن غیر واحد» اگرچه در ظاهر اطلاق دارد، اما به سبب ارسال سند و احتمال وحدت آن با روایت حسن بن زیاد، نمیتوان از آن قاعدهای کلی در عدم مانعیت دین از وجوب حج استخراج کرد. این مسئله نیازمند بررسی بیشتر و تحلیلهای سندی و دلالی دقیقتری است.
بحث درباره اثبات یا نفی وحدت این دو روایت و کیفیت استناد به آن در جلسه آینده ادامه خواهد یافت.