1404/03/04
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم
از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه صلوات المصلّین نقل شده است که فرمودند:
عَن اَمِیرَالمُومِنِینَ عَلیِّ بنِ اَبیِطالِب عَلَیهِ صَلَواتُ المصَلِّین اِنَّهُ قَالَ وَأَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ. [1]
اعمال بندگان خدا در زندگی دنیا در برابر دیدگانشان در آخرت قرار میگیرد؛ مرگ، برزخ و قیامت، تجسم اعمال انسانهاست.
بررسی نسبت بین وجوب حج و وجوب ادای دین
بحث در این بود که اگر وجوب حج و وجوب ادای دین با یکدیگر تزاحم یابند، تکلیف مکلف چیست. در این زمینه، برای داوری، به کلمات معصومین علیهمالسلام رجوع میکنیم تا روشن شود آیا روایات وارده با مبانی خمسه استطاعت سازگار هستند یا خیر.
روایت سوم
روایت سوم، روایتی است از حسن بن زیاد عطّار که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه نقل کرده است از ابن محبوب، از أبان بن عثمان، از حسن بن زیاد عطار: «قُلتُ لأبي عبدالله: عَلَيَّ دَینٌ و تَقَعُ فی یَدی الدَّراهِم، فَإِن وَزَّعتُها بَینَهُم لَم یَبقَ شَیءٌ، أَفَأَحُجُّ بِها أَو أُوَزِّعُها بَینَ الغُرَماءِ؟ قال علیهالسلام: تَحُجُّ بِها و ادعُ اللهَ عز و جل أَن یَقضِیَ عنک دَینَک»[2] پرسیدم: بر عهدهام دینی است و مقداری درهم در دست دارم. اگر این مبلغ را بین طلبکارانم تقسیم کنم، چیزی باقی نمیماند. آیا با این پول به حج بروم یا آن را میان طلبکاران تقسیم کنم؟ حضرت فرمودند: به حج برو و از خدا بخواه که دینت را ادا کند.
بررسی سند روایت
این روایت از نظر سند معتبر است. تنها فردی که در اعتبار رجالی او بحث شده، حسن بن زیاد است. در برخی نسخ، نام حسین بن زیاد آمده است که موثق نمیباشد؛ ولی قرائن نشان میدهد مقصود، حسن بن زیاد است، چرا که أبان بن عثمان از حسین بن زیاد روایت نقل نکرده است.
مرحوم حرّ عاملی از نجاشی و علامه حلّی نقل کرده که: «إنّه ثقةٌ کوفی»[3] بنابراین، روایت به جهت وثاقت حسن بن زیاد معتبر است و شیخ صدوق نیز در من لا یحضره الفقیه به آن استناد کرده است بر وجوب حج برای شخص مدیون.
بررسی دلالت روایت
ظاهر روایت نشان میدهد که دین، مانع وجوب حج نیست و با استطاعت منافاتی ندارد. با این حال، برای بررسی دقیقتر، به دو نکته باید توجه شود:
نکته اول: ارتباط روایت با محل بحث
محل بحث ما این است که مکلفی، از یک سو مدیون است و باید دین خود را ادا کند، و از سوی دیگر، شرایط رفتن به حج را دارد. این مسأله ناظر به حکم عمومی است، نه صرفاً یک واقعه شخصی. حال باید دید آیا این روایت ناظر به چنین بحث عامی است یا صرفاً قضیةٌ فی واقعة است، یعنی واقعهای خاص مربوط به خود حسن بن زیاد که از امام صادق علیهالسلام پرسیده آیا با این مال اندک، به حج بروم یا آن را میان طلبکاران تقسیم کنم، و حضرت نیز در پاسخ به شرایط خاص او فرمودهاند: حج را انجام بده و دعا کن.
نکته دوم: علم امام به حال راوی
در این زمینه سه فرض ممکن است:
علم امام به شرایط راوی:
اگر بپذیریم که امام از شرایط راوی آگاه بودهاند، این روایت جنبه شخصی دارد و نمیتوان از آن قاعده کلی استنباط کرد.
عدم علم امام به شرایط راوی:
در این صورت این سوال پیش میآید که چرا امام از جزئیات حال راوی نپرسیدند (مثل اینکه دین حال است یا مؤجل). اگر امام سؤال نکردهاند، روایت به صورت مطلق صادر شده و ممکن است به حکم عام دلالت داشته باشد. ولی همین عدم استفسار جای تأمل دارد.
شک در علم امام:
اگر در علم امام به شرایط راوی شک داشته باشیم، این شک موجب میشود که دلالت روایت از حیث اطلاق مخدوش گردد. زیرا در مقام اطلاق، باید مقدمات حکمت و شرایط اطلاق موجود باشد و در اینجا چنین نیست.
نتیجهگیری
با توجه به مراتب فوق، به نظر میرسد که روایت مذکور نمیتواند به وضوح دلالت کند بر عدم مانعیت دین از وجوب حج. اگرچه ظاهر آن چنین مینماید، ولی به جهت احتمال قضیة شخصیه بودن، دوران بین حج واجب و مستحب، و نیز فقدان شرایط اطلاق، نمیتوان آن را مستند حکم عام قرار داد.