1404/02/27
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
حدیثی از پیامبر اکرم درباره زید بن علی علیهما السلام
عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم: «یا حسین، یخرج من صلبک رجل یقال له زید یتخطی هو و أصحابه یوم القیامة رقاب الناس، غُرّاً مُحجّلین یدخلون الجنة بلا حساب»[1]
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «مردی از نسل تو، ای حسین، که زید نام دارد، همراه با یارانش روز قیامت در حالی که چهره و دست و پایشان نورانی است، از صفوف مردم عبور کرده و بدون حساب وارد بهشت میشوند.» فرقه زیدیه در یمن را میتوان تا حدودی نماد عینی این روایت دانست.
شاید مقاومت در برابر ظلم و بیعدالتی، بزرگترین جلوه عبودیت و بندگی خداوند در این جهان باشد. کسانی که بر این منوال زیستهاند، در شمار عبادالرحمان قرار میگیرند. و شاید اگرچه زیدیه بهطور کامل به چهار امام اعتقاد دارند، این امر موجب نمیشود که در دایره نجات قرار نگیرند. چنانچه زندگی آنان بر سیره و سبک اهلبیت علیهمالسلام باشد، در محاسبات الهی میتوانند شیعه حقیقی به شمار آیند.
بررسی صحیحه معاویة بن عمار و تطبیق با مبانی پنجگانه استطاعت
در بررسی صحیحه معاویة بن عمار[2] ، این پرسش مطرح شد که آیا مبانی پنجگانه استطاعت از این صحیحه قابل برداشت است یا نه؟ و یا به تعبیر دیگر، آیا این روایت با آن مبانی در تعارض است یا خیر؟
صورت اول تفسیر روایت
در صورت اول، روایت به گونهای معنا شد که با یک فرض با مبانی پنجگانه منطبق است و در فرضی دیگر مخالف قواعد خواهد بود.
صورت دوم تفسیر روایت
در صورت دوم، مکلف مالی ندارد تا بین ادای دین و هزینه حج مردد شود. در این فرض دو وجه قابل تصور است:
وجه اول در صورت دوم
اگر مکلف تنها توان اداره زندگی روزمره و انجام حج بدون راحله را دارد، و هیچ مالی برای پرداخت دین یا تهیه راحله در اختیار ندارد، در اینصورت حج بدون راحله از وی پذیرفته است، به شرطی که به عسر و حرج نیفتد. بنابراین صحیحه را میتوان با پنج مبنا منطبق دانست.
ان قلت
اینکه گفته شود روایت با همه مبانی سازگار است، محل اشکال است.
مبنای دوم چنین میگوید: حج بر کسی واجب است که علاوه بر هزینه زندگی روزمره، توانایی تأمین تمام هزینههای حج، از جمله دین، را داشته باشد. اگر مکلف به اندازه بدهی خود مال ندارد، طبق این مبنا حج بر او واجب نیست؛ اما روایت، وجوب حج را اثبات میکند.
همچنین طبق مبنای سوم، مستطیع کسی است که موسر باشد و یسار را به معنای غنا دانستیم. اگرچه روایت میگوید شخص میتواند پیاده به حج برود، اما این شخص در سایر جهات مانند ادای دین، غنی محسوب نمیشود. پس روایت وجوب را اثبات میکند و مبنای سوم آن را نفی میکند.
پاسخ ان قلت
یمکن أن یُقال: اگر مکلف توان ادای دین را چه در حال رفتن به حج و چه در حال نرفتن ندارد، پس وجوبی در کار نیست و رفتن به حج نیز مانعی ندارد. بر اساس مبنای دوم، استطاعت در صورتی حاصل میشود که انسان مالی مازاد بر نیازهای زندگی خود داشته باشد. اگر مخارج سفر حج با هزینههای زندگی برابر باشد، و حج پیاده نیز عسر و حرجی نداشته باشد، استطاعت حاصل شده است. چنانکه گفته شده: «و کیف کان لا یتفاوت حاله من ناحیة الأمور المالیة بین أن یعیش فی بلده و لم یحج و بین من حج، فإن أدلة اشتراط وجوب الحج بالاستطاعة الشرعیة أو اشتراطه بالیسار لا یقتضی نفی وجوب الحج عن المکلف»[3]
در این صورت اطلاق و عموم آیه شریفه شامل او نیز میشود: ﴿و لله علی الناس حج البیت من استطاع إلیه سبیلاً﴾[4]
اعتبار ظاهر صحیحه و نسبت آن با سایر روایات
پذیرفتن توجیهات بالا متوقف بر پذیرش ظاهر صحیحه است. ظاهر صحیحه دلالت بر عدم لزوم راحله دارد، در حالیکه روایات متعددی در وجوب زاد و راحله برای استطاعت حج وارد شده است؛ چه از منظر شرعی و چه از منظر عرفی.
اگر بخواهیم ظاهر روایت را حفظ کنیم، باید به کف استطاعت قائل شویم؛ یعنی فرض کنیم که هزینه زندگی در وطن و در سفر حج برابر است. چنانکه ظاهر صحیحه نیز چنین است: «إنّ الحج یجب علی کل من یقدر علی المعیشة فی الوطن و فی السفر علی حدّ سواء، و لا یحتاج إلی راحلة»[5]
اما اگر گفته شود که ظاهر صحیحه مورد اعراض اصحاب واقع شده و راحله جزو ارکان استطاعت است، در اینصورت: "فالأمر سهلٌ"
و باید روایت را کنار گذاشت؛ زیرا با سایر روایات، سیره اصحاب، روش استنباط فقها و فتاوا همخوانی ندارد. هرچند میتوان گفت در باب حج، راحله مانند زاد موضوعیت نداشته باشد.