1404/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرائط وجوب حجة الإسلام /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/شرائط وجوب حجة الإسلام /استطاعت
الحمد لله ربّ العالمین، و صلّى الله على محمد و آله الطاهرین، و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم.
از حضرت مولیالموحّدین، امیرالمؤمنین علیهالسلام، نقل شده است که فرمودند: «أسعد الناس من عرف فضلنا و تقرّب إلى الله بنا، و أخلص حبّنا، و عمل بما إلیه ندبنا، و انتهى عمّا نهینا، فذاک منّا، فهو فی دار المقامة معنا»[1]
یعنی: «سعادتمندترین مردم کسی است که فضل ما را بشناسد و بهواسطه ما به سوی خدا تقرّب یابد، محبت ما را خالص گرداند، به آنچه ما بدان فراخواندهایم عمل کند و از آنچه نهی کردهایم، باز ایستد. چنین کسی از ماست و در سرای اقامت، با ما خواهد بود.» برخی از مخاطبان، خصوصاً از طبقهای که به اصطلاح روشنفکر خوانده میشوند، از اینگونه بیانات تعجب میکنند و میگویند: چرا حضرت علی علیهالسلام اینگونه از خود سخن گفتهاند؟ در پاسخ باید گفت: همهی نخبگان علمی، اعم از علوم تجربی، مهندسی و پزشکی، وقتی به نقطهای از پیشرفت میرسند، یکی از خدماتشان به بشر، معرفی توانمندیهای خود است. این معرفی، به ظاهر ممکن است نوعی تعریف از خود تلقی شود، اما در واقع، هدف آن است که بتوانند انسانها را از آسیبها نجات دهند.
حال آنکه در مرتبهای بالاتر، اگر انسانی بتواند انسان دیگری را از ورطهی انحراف و تاریکی نجات دهد و به کمال و نور برساند، این توان را خداوند به او داده و معرفی خود، وظیفهای شرعی و انسانی خواهد بود. از این جهت، چنین معرفیای نه برای دنیا و منافع مادی است و نه برای وجههی شخصی؛ بلکه صرفاً برای نجات انسانهاست، چنانکه قرآن کریم نیز میفرماید: ﴿لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا﴾[2] .
از نظر اعتقادی نیز، ما معتقدیم که نخبگان یعنی معصومان علیهمالسلام دارای دو حیثیت «شخص» و «شخصیت» هستند. شخص آنها نیز مکلف به تبعیت از شخصیتشان است؛ همانگونه که دیگران از شخصیت ایشان تبعیت میکنند. شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام، برای شخص خود حضرت نیز امام است، چنانکه برای دیگران امام است. بنابراین، ایشان وظیفه دارند این شخصیت را معرفی کنند تا جهانیان از آن بهرهمند شوند.
آغاز بحث فقهی در باب استطاعت
در بحث فقه، برای تکمیل مسأله هفدهم عروه و تبیین تامّ آن در مقام «عالم ثبوت»، مسئلهی استطاعت مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا به بیان مبانی در این زمینه پرداخته شد. مبنای اول پیشتر توضیح داده شده و به پایان رسید. مبنای دوم نیز که در جلسهی پیش مطرح شد، از سوی دو فقیه بزرگ، یعنی مرحوم نائینی و مرحوم بروجردی، مورد تأیید قرار گرفته است. خلاصهی مبنای دوم چنین است: استطاعت آن است که فرد، افزون بر تأمین مخارج زندگی روزمره، هزینهی رفتوبرگشت به حج را نیز داشته باشد؛ بهگونهای که پس از بازگشت، در زندگی خود دچار تنگدستی یا سختی نشود (نائینی، حاشیه بر العروة الوثقى، باب الحج؛ بروجردی، تقریرات دروس).
در این مبنا، دو نگاه متفاوت وجود دارد: مرحوم نائینی، استطاعت را شرعی دانسته و به روایات تمسک میکند.
مرحوم بروجردی، استطاعت را به عرف ارجاع میدهد و قائل است که درک عمومی از توانایی مالی، ملاک است.
بر اساس هر دو دیدگاه، باید بین دَین حال و دَین موجّل تفصیل قائل شد. اگر دَین حال باشد و طلبکار مطالبه کند، یا دَین موجّل در حکم حال باشد (یعنی شخص پس از حج قادر به ادای آن نباشد)، در این صورت شخص مستطیع محسوب نمیشود و استطاعت شرعی یا عرفی ندارد. بنابراین، مکلف به پرداخت دَین است، نه انجام حج.
تحلیل استطاعت در نگاه شرعی و عرفی
در استطاعت شرعی، مرحوم نائینی به روایت «أبی الربیع الشامی» استناد میکند. در این روایت آمده است که شخص پس از بازگشت از حج، نباید دچار فقر یا فلاکت شود (وسائلالشیعه، باب وجوب الرجوع إلى کفایة بعد الحج). بهعبارتدیگر، رجوع به کفایت، شرط استطاعت است. در استطاعت عرفی، نیازی به استناد به روایت نیست. اگر فردی بهخاطر رفتن به حج، پس از بازگشت در زندگی دچار سختی شود، عرف میگوید این شخص مستطیع نیست. زیرا عرف، وضعیت پیش از حج، زمان حج و پس از آن را یک مجموعهی واحد میبیند و عدم گرفتار شدن در زندگی را شرط استطاعت میداند.
اما در مورد دَین موجّل یا دَینی که فعلاً مطالبه نمیشود، اگر شخص در بازگشت از حج دچار مشکل نشود و رجوع به کفایت محقق باشد، آنگاه مستطیع خواهد بود.
نقل و نقد محقق روحانی بر قول نائینی
در ادامهی این بحث، محقق بزرگواری چون آیتالله روحانی[3] در کتاب شریف المرتقی علی الفقه الأرقی، مطلبی را به مرحوم نائینی نسبت داده و سپس بر آن اشکال وارد کرده است. وی نقل میکند که مرحوم نائینی در حاشیهی عروه چنین فرمودهاند: «وجوب دَین مقدم است بر وجوب حج»؛ زیرا رجوع به کفایت شرط استطاعت است. اگر کسی پس از بازگشت از حج دچار مشکل مالی شود، بدین معناست که از ابتدا مستطیع نبوده و باید مال خود را صرف ادای دَین نماید.
مبنای این استدلال آن است که فرد پس از حج نباید در معیشت خود دچار سختی شود؛ پس اگر با رفتن به حج، زندگی آیندهاش متزلزل گردد، استطاعت حاصل نشده است و حج بر او واجب نخواهد بود.
اما در فرضی که فرد حج را انجام داده و سپس طلبکار مراجعه میکند، مرحوم نائینی میفرمایند: در اینصورت ادای دَین واجب نیست؛ زیرا فرد در عسر و حرج قرار میگیرد و توانایی ادای دَین را ندارد. از آنجا که وی مالک مالی برای وفای به دَین نیست، تکلیف از او ساقط میشود.
لذا نتیجهگیری این است که: از همان ابتدا گفته میشود که دَین واجب است و حج واجب نیست. زیرا اگر حج انجام شود، فرد به وضعیتی میافتد که دیگر توان انجام واجب مهمتر یعنی ادای دَین را ندارد. در نتیجه، از همان آغاز میگوییم: «الدَّین یجب و الحَج لا یجب»
این تمام نقلِ قولی است که محقق روحانی ارائه کرده است و البته دارای چند قید و تفصیل است که در ادامه، إنشاءالله بررسی خواهد شد و روشن میگردد که این نقل، با عبارات دقیق مرحوم نائینی مطابقت کامل ندارد.