1403/11/21
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
عَن عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلام: أَفْضَلُ النّاسِ عَقْلاً أَحْسَنُهُمْ تَقْديرا لِمَعاشِه وَ أَشَدُّهُمْ اِهْتِماما بِإِصْلاحِ مَعادِه. [1]
بافضیلت ترین انسان ها از جهت عقل کسی است که زندگی خود را مدیریت و معاش خود را اندازه گیری می کند و بیشترین همت را شخصی دارد که آخرت خود را اصلاح می کند.
"اهتمام به آخرت با تقدیر معیشت در دنیا" به این معنا که زندگی آن گونه مدیریت نماید که هم دنیا داشته باشد و هم آخرت و ذلک لایمکن مگر به تلاش و جدیت و مقاومت؛ انسانهای مجد در هر شغل و حرفه ای هم دارای تقدیر المعیشه هستند و هم معادشان درست است به شرطی که معاد خود را مرور کنند؛ خلاصه کلام اینکه انسان مؤمن هم مدیر معیشت است و هم مُصلح آخرت.
المسالة الرابعة عشر:
« إذا كان عنده مقدار ما يكفيه للحج ونازعته نفسه إلى النكاح صرح جماعة بوجوب الحج وتقديمه على التزويج، بل قال بعضهم: وإن شق عليه ترك التزويج، والأقوى وفاقا لجماعة أخرى عدم وجوبه مع كون ترك التزويج حرجا عليه، أو موجبا لحدوث مرض، أو للوقوع في الزنا ونحوه نعم لو كانت عنده زوجة واجبة النفقة ولم يكن له حاجة فيها لا يجب أن يطلقها وصرف مقدار نفقتها في تتميم مصرف الحج لعدم صدق الاستطاعة عرفا» [2]
مساله چهاردهم در ادامه تبیین استطاعت دارای سه فرع است:
فرع اول: اگر شخصی به اندازه انجام حج امکاناتی دارد اما جوانی مجرد است از طرفی با نفس خود درگیر است که سراغ تشکیل زندگی برود و ازدواج کند و از طرفی ظاهراً مستطیع است چرا که هزینه رفت و برگشت حج را دارد( مرحوم سید در اینجا تعبیر نازعته دارد) و اگر بخواهد ازدواج نکند بر او سخت می گذرد.
فرع دوم: مورد همان فرع اول است با این تفاوت که اگر ازدواج نکند گرفتار زنا می شود.
فرع سوم: شخصی دارای همسر است اما از نظر جنسی به او نیاز ندارد می تواند او را طلاق دهد تا نفقه از او برداشته شود و مستطیع گردد آیا واجب است همسر خود را طلاق دهد؟
اما فرع اول: مرحوم سید می فرماید در این مورد دو نظریه موجود است:
نظریه اول: بعضی گفته اند مستطیع است باید سختی ها را تحمل نماید و به حج برود.
نظریه دوم: که اقوی و نظریه خود سید است و هو الحق که ما در استطاعت خط کشی داریم و آن را روی این قضیه گذاشته و فتوا می دهیم در صورتی که ازدواج نکند اگر واقعا حرجی می شود بلاشک که مستطیع نیست زیرا قاعده لاحرج وجوب را از او برمی دارد و الحق ذلک کما بینّا سابقاً استطاعت دارای ملاکی است که در همه جا قابل استفاده است و آن حرجی نشدن شرایط برای مکلف است.
اما فرع دوم: در این مورد حرج پیش نمی آید اما شخص گرفتار گناه می شود، مرحوم سید این مورد را به فرع اول ملحق می نماید اما ظاهرا نباید این گونه باشد و این مورد ربطی به فرع اول ندارد چون گناه کردن در هر چیزی امکان دارد؛ حرمت زنا در جای خود و وجوب حج جای خود اگر رفتن به حج باعث حرج می شود، عدم استطاعت صحیحٌ اما اگر به خاطر حج رفتن گرفتار گناه می شود عدم استطاعت صحیح نیست زیرا انسان باید هم مرتکب حرام نشود و هم حج را انجام دهد بنابراین ملحق کردن زنا به بحث حرج و عسر صحیح نیست مگر اینکه در آن به صورتی تصور حرج شود، ما از روایات و احادیث پیدا نمی کنیم که علم به زنا قاعده باشد.
اما فرع سوم : همسری دارد و با او زندگی می کند اما از نظر جنسی به او نیاز ندارد و اگر این زن را طلاق دهد با اضافه کردن پول نفقه به اموالش می تواند به حج رود در اینجا یقینا واجب نیست زیرا اولا این شخص اصلا مستطیع نیست چرا که نصف پول سفر را می خواهد از نفقه کمک بگیرد و طلاق دادن در اینجا یعنی تحصیل استطاعت که واجب نیست؛ وانگهی شأن و مقام انسان در زندگی و جایگاه زن و شوهر در کنار هم، مطلوب اولی شارع قبل از حج است.
زندگی از شئون استطاعت است اگر دارایی از هزینه های زندگی مازاد بود استطاعت مهیا است و الا در کنار هم بودن زن و شوهر از شرایط زندگی است؛ بله اگر اختلاف وجود دارد و باید جدا شوند حرفی دیگر است اما مقداری که در عبارت آمده این است که " ولم يكن له حاجة فيها لا يجب أن يطلقها وصرف مقدار نفقتها في تتميم مصرف الحج " اینکه چون نیاز جنسی ندارد او را طلاق دهد اولا تحصیل استطاعت است و ثانیا اینکه بهم زدن عرف زندگی مشترک است زیرا از شئون زندگی این است که زن و مرد در کنار هم باشند.