1403/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
میلاد حضرت سجادالائمه زین العباد علی بن الحسین علیه السلام بر تمام کسانی که به توحید و معنویت و نبوت و امامت می اندیشند بویژه بیرق داران مکتب اهل بیت، طلاب علوم دین مبارک و پر از مقدرات حسّان و عاقبت بخیری باد.
عن السجاد علیه الصلاة و السلام: «تفکروا و اعملوا لما خُلقتم له »بیندیشید و برای آن هدفی که آفریده شده اید کار کنید که یقینا آن هدف جز تکامل و کمال و رستگاری و آبادی دنیا و آخرت چیزی نیست « فان الله لم یخلقکم عبثا و لم یترککم سدی »خلقت پر از حکمتها و زیبایی ها است و شما بیهوده آفریده نشده اید « قد عرفكم نفسه »خدا در درون شما فطرت حق شناسی را قرار داده است «وبعث إليكم رسوله » و در بیرون نیز فرستاده ای را ارسال نمود تا شما را راهنمایی نماید
«و انزل علیکم کتابه»[1] و پرونده چگونه زیستن را نیز به شکل مکتوب برای شما فرستاده است لذا تمام شرایط آماده است برای تکامل بشرطه و شروطه که آن شرط عبارتست از "طلب" که زیباترین عنوانی است که برای سربازان حضرت بقیه الله عجل الله تعالی له الفرج قابل تصور است. لایملک الا الطلب وفقنا الله له
المساله الثانی عشر:
« لو لم تكن المستثنيات زائدة عن اللائق بحاله بحسب عينها لكن كانت زائدة بحسب القيمة وأمكن تبديلها بما يكون أقل قيمة مع كونها لائقا بحاله أيضا فهل يجب التبديل للصرف في نفقة الحج أو لتتميمها؟ قولان من صدق الاستطاعة ومن عدم زيادة العين عن مقدار الحاجة، والأصل عدم وجوب التبديل، والأقوى الأول إذا لم يكن فيه حرج أو نقص عليه وكانت الزيادة معتدا بها، كما إذا كانت له دار تسوي مائة وأمكن تبديلها بما يسوي خمسين مع كونه لائقا بحاله من غير عسر فإنه يصدق الاستطاعة، نعم لو كانت الزيادة قليلة جدا بحيث لا يعتنى بها أمكن دعوى عدم الوجوب، وإن كان الأحوط التبديل أيضا» [2] مساله دوازدهم مساله ای است در ادامه تفصیل و تبیین کیفیت و کمیت استطاعت. در مساله گذشته مستثنیات حج ذکر شد همان طور که در باب دِین مستثنیاتی داریم و شخص بدهکار نیاز نیست یک سری لوازم را برای ادای دین خود بفروشد؛ در باب استطاعت نیز بیان شد خانه و لوازم معیشتی که زندگی روزمره شخص را می گرداند از مستثنیات می باشد در مساله دوازدهم این مستثنیات به شکل دیگری به بحث استطاعت گره می خورد و آن شکل اینکه اعیان از جمله خانه و امکانات فیزیکی و مادی که در اختیار شخص است و به اندازه زندگی روزمره اوست، اگر شخص این موارد را بفروشد طبق محاسبات مالی و توان اقتصادی زائد بر نیاز او می باشد یعنی از نظر قیمت، هم زندگی عادی او تأمین می شود و هم می تواند به حج برود به این معنا که اگر خانه را بفروشد و خانه ای کوچکتر خریداری نماید یا لوازم خود را بفروشد و لوازم عادی تهیه کند پولی اضافه می آید و می تواند با آن حج انجام دهد به بیان واضح تر اعیان زندگی روزمره شخص را تأمین می کند اما قیمت اعیان هم زندگی عادی او را تأمین می کند و هم هزینه سفر حج را، در اینجا سوالی پیش می آید که آیا درر چنین موردی واجب است شخص اعیان را بفروشد و به حج برود؟
مرحوم سید در پاسخ می فرماید "وجهان" دو وجه قابل تصور است:
وجه اول:
این شخص مستطیع است زیرا از جهت ثبوتی در عالم واقع چنین انسانی قدرت بالقوه دارد تا حج را به جا آورد و اگر قدرت دارد مستطیع است و اگر مستطیع است واجب است اعیان را بفروشد
وجه دوم:
این شخص مستطیع نیست زیرا ظاهر زاد و راحله الان فراهم نیست و تنها اعیانی موجود است که با آن زندگی روزمره خود را می گذراند.
البته سید می فرماید در این بحث دو قول است در فرض بیان شده از قدمای اصحاب چنین نقل است که واجب نیست بفروشد زیرا اعیان منحصر در زندگی روزمره شخص است بعد سید می فرماید "و الاقوی الاول" یعنی باید بفروشد به جهت اینکه مستطیع بالقوه است (همان طور که مشاهده می کنید این مسائل هر چه جلو می رود متوجه می شویم که استطاعت عرفی است) این شخص بالقوه مستطیع است یعنی از نظر قیمت آفاقی و آنچه در اطراف او وجود دارد اگر قیمت گذاری شود هم زندگی روزمره او را تأمین می کند و هم برای او حج تولید می کند زیرا استطاعت بالقوه او تبدیل به استطاعت بالفعل می شود الا اینکه در چنین مبحثی طبق مبحث گذشته خط کشی داریم که باید با آن مساله را اندازه گیری نماییم و آن اینکه اگر این شخص خانه و لوازم زندگی خود را تبدیل کرد گرفتار عسر و حرج می شود یا نه؟ اگر گرفتار عسر می شود قاعده لاحرج و لاضرر و لاعسر حاکم بر ادله اولیه احکام الهی هستند و در فرض گرفتار شدن به عسر و حرج به خاطر تبدیل "لایجب علیه التبدیل" زیرا عسر و حرج بیان دیگری از عدم استطاعت است؛ همان طور که آیه طبق ظاهر می گوید استطاعت و مسائل آن کاملا واضح است و بیان شد استطاعت ابزار و آلاتی است که قبل از انجام فعل حاصل می آیند و زمان انجام فعل به انسان قدرت انجام آن فعل را می بخشند به همین شکل وقتی عسر و حرج ظاهر می شود یعنی استطاعت وجود ندارد.
در نتیجه اگر تبدیل اعیان زندگی برای او عسر و حرج مادی و معنوی ایجاد نمی کند تبدیل اعیان بر شخص واجب است یعنی باید استطاعت بالقوه خود را به استطاعت بالفعل تبدیل نماید .
مرحوم سید در عروه بحث عسر و حرج را به این شکل آورده است: "به شرط اینکه خانه تبدیل شده لایق به حالش باشد" مرحوم سید در پایان تفصیلی دارد که مرحوم خوئی و بعضی از محققین به ایشان خرده گرفته اند و گویا این خرده وارد است سید در پایان می فرماید: «نعم لو كانت الزيادة قليلة جدا بحيث لا يعتنى بها أمكن دعوى عدم الوجوب، وإن كان الأحوط التبديل أيضا » اگر اعیان را بفروشد و تبدیل کند قیمت زیاد می شود اما نه آنقدر که قابل توجه باشد، مرحوم خوئی می فرماید من معنای این تفصیل را نفهمیدم و اینکه در انتها نیز می فرماید احتیاط تبدیل است؛ علی کل حال باید در تفصیل این گونه بیان می فرمود که اگر تبدیل نماید استطاعت حج را دارا می شود ملاک از تبدیل، زیادی است که به اندازه استطاعت باشد به عبارتی دیگر ملاک این است که بعد از تبدیل بتواند حج انجام دهد و عسر و حرجی پیش نیاید و مکلف بداند بعد از تبدیل بالفعل مستطیع می شود و الا زیادی که لا یعتنا بها ملاک نیست.
وانگهی در اینجا احتیاط نیز بحث اضافه است، مکلف بعد از تبدیل یا توان انجام حج را دارد و یا ندارد لذا دیگر احتیاط معنا پیدا نمی کند مگر شک کنیم که با این مقدار مال، استطاعت حاصل شده است یا خیر که بعد می گوئیم احتیاط مستحب اینست که به حج برود.
تتمه:
گاهی اگر اعیان را تبدیل نماید متمم الجعل می شود یعنی استطاعت را تکمیل می کند به این صورت که شخص نیمه مستطیع است و با تبدیل اعیان استطاعت ناقص او کامل می شود در اینجا الکلام الکلام زیرا فرقی با اصل مساله ندارد به جهت اینکه ملاک واحد است و آن استطاعتی است که در آن عدم عسر و حرج ملاحظه شود .