« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

عن النبی صلی الله علیه و آله قال لعلی علیه السلام: یا علی اذا هالک امرٌ فقل: اللهم بحق محمدو آل محمد الا فرجت عنی[1]

در ماه معظم شعبان ماه رسول خدا رحمة للعالمین کلامی از حضرتش را زینت بخش بحث امروز قرار می دهیم، حضرت به امیرالمؤمنین فرمودند هر گاه زندگی بر تو سخت شد و امری سخت به سوی تو آمد این ذکر را بگو و خدا را به محمد و ال محمد قسم بده برای رسیدن به گشایش.

مساله صلوات در ماه شعبان و توجه به پیامبر و آل پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین حقیقتی توحیدی است توجه به پیغمبر و اهل بیت طاهرینش چیزی جز توحید مجسم نیست به جهت اینکه پیروان اهل بیت، اهل بیت را موجوداتی مستقل از خدا فرض نمی کنند بلکه آنان را تجلی و تجسم توحید و عبودیت و بندگی خدا می دانند و زمانی که بر ایشان صلوات می فرستند یا خدا را به اینان قسم می دهند طلب کمک و استغاثه از خود خداست؛ خداوند ما را بر صداقت اعتقادی نسبت به توحید و ولایت و امامت ثابت قدم بدارد.

المساله التاسعة:

مساله نهم از مسائل عروه الوثقی در باب حج و درباره یکی از شرایط وجوب حج است که عبارت بود از استطاعت. در حریم استطاعت مرحوم سید مسائلی را در عروه ذکر نموده که تفصیل و توضیح کیفیت و کمیت استطاعت است که یکی پس از دیگری توضیح داده می شود

مرحوم سید در مساله نهم می فرماید:« لا يكفي في وجوب الحج وجود نفقة الذهاب فقط، بل يشترط وجود نفقة العود إلى

وطنه إن أراده، وإن لم يكن له فيه أهل ولا مسكن مملوك ولو بالإجارة، للحرج في التكليف بالإقامة في غير ولا مسكن مملوك ولو بالإجارة، للحرج في التكليف بالإقامة في غير وطنه المألوف له، نعم إذا لم يرد العود أو كان وحيدا لا تعلق له بوطن لم يعتبر وجود نفقة العود، لإطلاق الآية والأخبار في كفاية وجود نفقة الذهاب وإذا أراد السكنى في بلد آخر غير وطنه لا بد من وجود النفقة إليه إذا لم يكن أبعد من وطنه وإلا فالظاهر كفاية مقدار العود إلى وطنه » [2]

در مساله نهم سه فرع فقهی ذکر شده است:

فرع اول: شخص مکلفی که قرار است حج واجب را ادا نماید باید علاوه بر مخارج رفتن به طرف مکه نفقه و مخارج بازگشت به وطن را نیز داشته باشد و این از شرایط استطاعت است اما این در صورتی است که می خواهد به وطن خود بازگردد، به محل زندگی خود علقه ای پیدا نموده که بعد از حج می خواهد به آنجا برگردد چه در آنجا دارای خانه و زندگی مملوکی یا استیجاری باشد یا نباشد که استطاعت برای این فرد به این صورت است که علاوه بر مخارج حج باید مخارج بازگشت به وطن را داشته باشد؛ دلیل بر این مطلب ظاهر و واضح است به جهت اینکه علی کل حال مکلف برای حج باید استطاعتی را داشته باشد که زندگی او را در رفت و بازگشت گرفتار حرج و ضرر نکند اگر شخصی به حج برود و نتواند برگردد می شود ضرر زائد بر حج و قبلا گفته شد حج به طبعه و ذاته ضررهایی را دارد اما آنها "لایعبأ بها" زیرا عرف آنها را ضرر نمی داند اما ضررهایی از این دست که برگشت و زندگی شخص بعد از رفتن به مکه و اتمام اعمال حج دچار عسر و حرج شود ضررهای زائد بر حج می باشد و استطاعت را از بین می برد.

بنابراین فرع اول واضح است و علاوه بر قاعده لاضرر و لاحرج و عرف حاکم در باب استطاعت روایتی واضح از امام صادق علیه السلام در کتاب مقنعه آمده است به این مضمون« عن ابی الربیع الشامی عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ‌ عَزَّ وَ جَلَ‌ ﴿مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾» از حضرت پرسیده شد سبیل یعنی چه؟ «قَالَ مَايَقُولُ فِيهَا هَؤُلَاءِ؟» فرمودند مردم چه می گویند؟ « فَقِيلَ لَهُ يَقُولُونَ الزَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ» مردم به معنای هزینه سفر و مرکب بیان می کنند

«فَقَالَ‌ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَدْ قِيلَ ذَلِكَ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام» حضرت فرمود همین سوال را از پدرم پرسیدند و ایشان فرمود« فَقَالَ هَلَكَ النَّاسُ إِذَا كَانَ مَنْ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ لَا يَمْلِكُ غَيْرَهُمَا » امام صادق این مورد را داشته اند که خودشان جواب نمی دادند و از پدرشان نقل می کردند به خاطر اینکه یک سری توجهاتی در زمان امام صادق به امام باقر علیهما صلوات الله بوده که مردم حرف ایشان را بهتر می پذیرفتند لذا حضرت از پدرشان نقل می کرد و بُعد دیگر این مساله احترامی بود که ائمه به اجدادشان می گذاشتند، ایشان فرمود پدرم در پاسخ فرمود مردم هلاک شدند که این فتوا را شنیدند «أَوْ مِقْدَارَ ذَلِكَ مِمَّا يَقُوتُ بِهِ عِيَالَهُ » زیرا فقط گفته اند زاد و راحله داشته باشد و به حج برود ولی اضافه نکرده اند که باید قوت زن و فرزند را در وطن داشته باشد « يَسْتَغْنِي بِهِ عَنِ النَّاسِ فَقَدْ وَجَبَ»و آنها نیازمند به مردم نشوند« أَنْ يَحُجَّ بِذَلِكَ‌» وقتی وضعش خوب بود در این حد که علاوه بر زاد و راحله باز هم مال داشته باشد حج بر او واجب است« ثُمَّ يَرْجِعَ فَيَسْأَلَ النَّاسَ بِكَفِّهِ لَقَدْ هَلَكَ» اگر بعد از برگشت محتاج مردم می شود این شخص مستطیع نیست و اگر حج را این گونه معنا کنیم هلاکت است و دین و اسلام نیست « اِذاً فَقِيلَ لَهُ فَمَا السَّبِيلُ عِنْدَكَ؟» از پدرم پرسیدند پس سبیل چیست؟ « فَقَالَ السَّعَةُ فِي الْمَالِ» فرمود وسعت مالی یعنی پولدار بودن« وَ هُوَ أَنْ يَكُونَ مَعَهُ مَا يَحُجُّ بِبَعْضِهِ» آن چنان که با مقداری از مال به حج رود «وَ يَبْقَى بَعْضٌ يَقُوتُ بِهِ نَفْسُهُ وَ عِيَالُهُ» و با بقیه آن زندگی او تامین شود «ثُمَّ قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ‌ الزَّكَاةَ» خداوند چطور زکات را واجب نموده « فَلَمْ يَجْعَلْهَا إِلَّا عَلَى مَنْ يَمْلِكُ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ‌» [3] کسی باید زکات دهد که دویست درهم داشته باشد.

بنابراین از این روایت استفاده می شود که حج نباید کوچکترین ضرر و زیانی را مازاد بر خود حج در رفت و برگشت ایجاد نماید.

فرع دوم: این است که شخص به حج می رود و نیت او این است که به وطن خود برنگردد مثلا کسی که سفر می کند و علقه ای به هیچ مکانی ندارد حال ممکن است در مکه بماند یا به جایی دیگر برود در اینجا مشخص است لازم نیست نفقه برگشت را داشته باشد، این شخص در صورتی مستطیع است که هزینه رفتن را دارا باشد در حدی که به حج رود و در طول سفر زندگی عادی او بهم نریزد، اطلاق آیه و روایات می گوید این شخص مستطیع است .

فرع سوم: مکلف از وطن به حج می رود و می خواهد برای زندگی به مکان دیگری برگردد حال گاهی مسیر برگشت نزدیکتر از وطن اوست و گاهی دورتر از وطن او.

مرحوم سید می فرماید اگر بعد از حج می خواهد به جایی دیگر برود که مسافت آن با وطن خودش یکسان است باید هزینه برگشت به آن مکان را داشته باشد اما اگر آن مکان فاصله اش نسبت به وطن خودش زیادتر است و هزینه آن مسیر را ندارد حج بر او واجب نیست و استطاعت تامه را ندارد، لکن با تاملی می توان این گونه گفت که سید بحث را سراغ مسافت برده است، به عنوان مثال از مشهد به حج رفته و می خواهد بعد از حج به مصر رود که یا نزدیکتر از مشهد است و یا دورتر در صورت داشتن هزینه برگشت به وطن خود، اگر مکانی را که می خواهد به آنجا برود نزدیکتر از وطن خودش باشد مستطیع است اما اگر دورتر است و هزینه مقدار مسافت بیشتر را ندارد مستطیع نیست.

به نظر می رسد باید سراغ هزینه رفت زیرا استطاعت به مسافت نیست بلکه به امکانات و مخارجی است که لازم دارد ممکن است مسافت بیشتر باشد اما هزینه کمتر و یا بالعکس مسافت کمتر باشد و هزینه بیشتر پس انما الکلام فی النفقة آنچه برای استطاعت در این فرع فقهی مهم است اینکه باید دید برگشت مکلف از حج بدون نیت آمدن به وطن خودش و به قصد رفتن به بلد دیگر آیا هزینه اش بیشتر است یا کمتر اگر به اندازه وطن خودش است مستطیع است اما اگر آن مکان هزینه ای دارد که از زاد و راحله بازگشت به وطن خودش بیشتر است مستطیع نیست؛ یمکن ان یقال منظور مرحوم سید این باشد که از جهت استطاعت جسمی و بدنی مشکل پیدا می کند یعنی کسی که از حج می خواهد به جایی برود که دورتر از وطن خودش است شاید از نظر جسمی دچار سختی می شود، لکن این احتمال بعید است و یقینا منظور همان مسافت است و علی کل حال اگر کسی از سرزمین خود به مکه رفت و زاد و راحله اش تامین بود برای بازگشت اگر به وطن خود می خواهد برگردد باید هزینه برگشت و زندگی را به شکل مکفی داشته باشد اما اگر بازنگشت و در مکه ماند هزینه بازگشت از او برداشته می شود و اگر خواست به جای دیگری برود باید هزینه بازگشت و زندگی متعارفش تامین باشد و گرفتار عسر و حرج نشود .

المسالة العاشرة:

« قد عرفت أنه لا يشترط وجود أعيان ما يحتاج إليه في نفقة الحج من الزاد والراحلة،» [4] درگذشته خواندیم که استطاعت یا بالفعل است و یا بالقوه بالفعل یعنی زاد و راحله ای که آماده است و باید استفاده شود و یا اموالی است که باید تبدیل به پول و اسباب سفر شود در این قسمت توضیحات سیاتی...

 


logo