1403/11/04
بسم الله الرحمن الرحیم
حریم خصوصی/فقه الحکومه /مباحث مستحدثه
موضوع: مباحث مستحدثه/فقه الحکومه /حریم خصوصی
عن مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال: قال النبی صلی الله علیه و اله قال الله تبارک و تعالی یابن آدم لایَغُرَّنَّکَ ذَنبَ الناسِ عَن ذَنبکَ [1]
ای فرزند آدم گناه و خطای مردم تو را فریب ندهد تا از گناه و خطای خود غافل شوی و دائما فکر و ذکرت مشغول به خطای مردم باشد با فرض اینکه خود نیز خطاکاری.
این حدیث قدسی شریف اصل موسسی را راهنمایی می کند که در عالم تربیت و تعلیم و تعلم قاعده ای همیشگی است که اگر افراد بشر بخواهند در مسیر تعلیم و تربیت به جایی برسند، اول باید خود را بپایند ﴿علیکم انفسکم﴾ و در این مسیر خودسازی به دیگران نیز باید تذکر دهد؛ دیدن عیب دیگران و غافل شدن از خود، باعث زنده شدن احساسات وغرایز حیوانی شده و ثمره آن سوء ظن و بدگمانی و بداخلاقی است و نوعی عداوت و دشمنی را در انسان ایجاد می کند که همیشه با مردم درگیر می شود، اکثر مردم این گونه اند که مدام به عیب دیگران می نگرند و از عیب خود غافل هستند.
من و شما به عنوان طلبه اگر بخواهیم پیرو این فرمایش پروردگار باشیم باید خود را موعظه کرده و متنبه نگه داریم والا اگر از حالت تنبه خارج شویم هر نوع وزر و وبال و رذائل اخلاقی بر وجودمان عارض می شود و تبدیل می گردیم به مجسمه ای از ابعاد شکوفای حیوانی که جز شهوت و هوی و هوس و خودپسندی چیزی در آن تصور نمی شود.
کان الکلام فی المباحث المستحدثه، بحث در موضوع گذشته تمام شد و نتیجه این شد که حکومت اسلامی به عنوان یک شخصیت حقوقی مانند یک شخصیت حقیقی عمل می کند و بر مدار منطق و عقل در عالم تقنین و تصور و تصویر و برنامه ریزی و در عالم فرایندی نتیجه محور و مقصد گرا بوده و هدفمند اِعمال مسئولیت و ماموریت می کند اما در عالم تحقق بعد از اینکه برنامه و قانون و روند به بار نشست و عملیاتی شد یا آن نتیجه حاصل می آید و یا نمی آید اگر نتیجه حاصل شد فبها و اگر حاصل نشد معتقد است به وظیفه خود عمل نموده است .
در ادامه مباحث گذشته نتایجی به دست آمد از جمله اینکه کلام حضرت امام را تبیین نمودیم و مشخص شد کلام ایشان که فرمودند "ما مامور به وظیفه ایم" مطلق نیست زیرا در مطاوی و در لابلای مباحث گذشت که خودِ نتیجه محوری، نوعی وظیفه گرایی عقلی است آنجا که عقل می گوید در تمام روشها، روندها، فرایندها، اعمال سلیقه ها، تدوین و تشریع ها نسبت به زندگی خود و جامعه اول باید هدف تعیین کنید و بعد بر اساس آن هدف، اوضاع و احوال کنش و واکنشهای خود را بچینید؛ لذا این جمله حضرت امام در مقام بیان فقه نبوده بلکه در مقام بیان یک معرفت توحیدی و کلامی بوده است یعنی بعد از اینکه شما بر اساس فقه و منطق و عقل کارها را تنظیم نمودید اگر نتیجه نگرفتید باید بدانید به وظیفه عمل نموده اید و نتیجه دست شما نبوده؛ از این جمله نباید در فقه استفاده کنیم و بگوئیم مسلمان موجودی است که بدون فکر به نتیجه کار انجام می دهد زیرا وظیفه بدون مقصد و مقصود قابل تشخیص نیست چرا که بعد از اینکه کار انجام گرفت و نتیجه حاصل نشد، وارد بحث توحیدی می شود که ما مأمور به وظیفه ایم شبیه داستان صلح حدیبیه که طبق برنامه و هدفمند بود اما خیلی از اصحاب نمی توانستند این اهداف را دریابند و در عالم تحقق برای آنانکه عقلشان درک نمی کرد باعث اعتراض ایشان شد و گفتند ما 16 روز در حدیبیه ماندیم و بدون حج بازگشتیم و شمای پیامبر می گویید ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا﴾[2] اما بعد از مدتها متوجه مساله شدند شاید در بعضی تعریف های پیامبر نیز این جمله دیده می شد که فرمودند من به وظیفه عمل کردم؛ داستان انقلاب و جنگ و هشت سال دفاع ما نیز از این مسائل داشت که بعدا مشخص شد این طولانی شدن جنگ نتیجه هایی داشته است شاید بسیاری از قدرت نظامی مملکت که امنیت الان کشور را تامین کرده مرهون آن مدت دفاع می باشد.
هذا تمام الکلام در فرع فقهی
حریم خصوصی
به سراغ فرع فقهی جدیدی می رویم تحت عنوان حریم خصوصی که از مباحث روز و از واژه ایی است که تقریبا با رونق فضای مجازی، اصطلاحی جدید شده است لذا ابتدا در واژه شناسی کلمه حریم خصوصی وارد می شویم
واژه شناسی حریم خصوصی
معنای لغوی:
کلمه حریم که از حَرُم یحرُم حَراماً حُرماً آمده است در لغت های معروف و مستند به "نقیض الحلال" تعبیر شده است، معادل فارسی کلمه حلال، "آزاد و بدون حد" است و حرام، "محدودیت و مقید" گاهی در لغت در استعمالات اولیه بکار برده می شود مانند "حریم الدار" یعنی "قصبة الدار" دیوار و دری که خانه را محدود می کند یا "حریم المسجد" را "فِناء المسجد" می گویند. فناء یعنی دهلیز درگاه و حریم به فناء می گویند حریم الدار یعنی دهلیز و محل ورودی در که باید با اذن وارد شد و اضافه به چیزهای دیگر هم می شود حریم الطریق یا حریم البئر
معنای اصطلاحی:
کلمه حریم در اصطلاح، معنایی عمومی دارد که در بسیاری از مبانی فقه دیده می شود، در فقه مجموعه ای از احکام وجود دارد که کسی حق تصرف در اموال، انفس، جان، مال و آبروی انسان ها را ندارد، این اصطلاحی عمومی در کل فقه قابل مطرح کردن است و در بحث حقوق مختلف به کار برده شده است مثلا می گوئیم نفس محترمه یا مال محترم که کلمه محترم از حریم گرفته شده یعنی مال و جان و آبروی هر شخصی حریم داشته و فقه برای آن حکم دارد در عبد فضولی، عقود و ایقاعات که بنده در تعریف عمومی حریم این گونه آورده ام: محدوده های معین شده برای جان و مال و آبرو در اشخاص حقیقی و حقوقی؛ این معنای عمومی سابقه دار در آیات فراوانی دیده می شود:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾ [3]
حد و مرزها و محدودیت ها و حریم ها را حفظ کنید و اگر وارد خانه کسی می شوید با اذن و انس و محبت باشد
﴿فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ﴾ [4] اگر در خانه کسی نبود وارد نشوید تا اینکه به شما اذن دهد
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا﴾ [5] در زندگی مردم تجسس نکنید زیرا حریم آنهاست
اما اخیرا در مقالات و قوانین بین الملل و قوانین مدنی و در کشورهای متعدد تعریف های متعددی برای حریم خصوصی آمده است که غالب این تعریف ها از دید ما طلبه ها دارای مشکل دارد و آن اینکه تعریف موضوع به حکم شده است مثلا گفته شده حریم خصوصی عبارتست از فضا و محدوده ای که بدون اذن اشخاص نمی شود در آن تصرف نمود، این تصرف کردن، حکم است و در تعریف موضوع، حکم نباید وارد شود زیرا از جهت فنی ما در حوزه معتقدیم حکم معلول و موضوع علت است و نمی شود علت را با معلول خلط کرد روی این جهت بعضی در صدد برآمده اند برای حریم خصوصی تعریفی ارائه دهند؛ در فقه وقتی واژه تعریف اصطلاحی می شود یعنی موضوع شناسی شده است، در این زمان باید تعریفی بیاوریم که آثاری از حکم در آن نباشد گرچه این را می دانیم و مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه نیز بارها فرموده که واژه ها در باب علوم اعتباری تعریف به حد و به رسم نیستند که بعد بگوییم مانع اغیار و جامع افراد نیست، واژه شرح الاسم است یعنی نهایتا تعریفی که فی الجمله بتوانیم موضوعی را واضح تر و روشن تر نماییم به صورتی که حداقل معرِف اجلی باشد از معرَف و بعضی از امور فنی در آن ایراد گرفته نشود؛
بنده از بین تمام تعریف ها این گونه جمع نموده ام: حریم خصوصی محدوده ای مشخص در زندگی فردی و اجتماعی، حقیقی و حقوقی که بر اساس باورهای دینی، فرهنگی، عرفی، قانونی و عادات شکل گرفته است و نوعاً افراد نمی خواهند و راضی نیستند که مورد اطلاع و دسترسی و تعرض دیگران قرار بگیرند؛ در این تعریف علاوه بر اینکه حکم نیامده، تمام گرایش های فکری جهان را نیز شامل می شود و بعد حکم را روی آن جعل می کنیم به این صورت که آیا افراد می توانند در این موقعیت ها ورود پیدا کنند؟ و یا حکومت چه مقدار حق دارد به حریم خصوصی افراد ورود پیدا نماید؟
اخیراً اصطلاح جدیدتری در بعضی کتب نوپدید مطرح شده که حریم خصوصی را فقط در باب اطلاعات برده اند یعنی همان تعریف حریم خصوصی الا اینکه دوست ندارند دیگران اطلاع پیدا کنند نه برای وارد شدن به حریم و کار فیزیکی بلکه فقط اطلاعات و این به خاطر بحث اینترنت و سایبر و فضای مجازی است که افراد می توانند با یک سری اعمال به تمام اطلاعات شخصی افراد ورود پیدا کنند
عناوینی را باید در این بحث به آن پراخت و وارد محل نزاع شد.