« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَسَدِّدْنى لِأَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنى بِالنُّصْحِ ،وَاَجْزِىَ مَنْ هَجَرَنى بِالْبِّرِ، وَاُثيبَ مَنْ حَرَمَنى بِالْبَذْلِ، وَاُكافِىَ مَنْ قَطَعَنى بِالصِّلَةِ، وَاُثيبَ مَنْ حَرَمَنى بِالْبَذْلِ، وَاُكافِىَ مَنْ قَطَعَنى بِالصِّلَةِ، [1]

در یکی از قسمتهای دعای بیستم صحیفه سجادیه که زیباترین شکل ارتباط یک انسان با انسان دیگر را در قالب دعا تبیین می کند حضرت چنین می فرماید:خدایا به من کمک کن تا بتوانم در مقابل کسی که با من ناخالصی می کند و نیت خوبی ندارد خیرخواهی کنم و به کسی که از من قهر نموده خوبی کنم و به کسی که مرا محاصره و محروم نموده بذل و بخشش نمایم و نسبت به کسی که با من قطع رحم نموده صله رحم نمایم و کسی که غیبت مرا نموده خوبی او را بگویم.

با اوضاع و احوال هوی و هوس و نفس اماره این نوع نگاه به زندگی و این شکل کار کردن سخت است، میدان جهاد اکبر همین مواقع ظهور می کند که خود را تربیت کنیم تا با هم نوعان بالاخص همکاران خود رفتار پاکی داشته باشیم که این عمل از هر نماز و روزه و حج و عمره ای بالاتر است.

المسالة السادسة:

در مسائل حج و در باب استطاعت متن مساله ششم از عروه چنین است:« إنما يعتبر الاستطاعة من مكانه لا من بلده فالعراقي إذا استطاع وهو في الشام وجب عليه وإن لم يكن عنده بقدر الاستطاعة من العراق بل لو مشى إلى ما قبل الميقات متسكعا أو لحاجة أخرى من تجارة أو غيرها وكان له هناك ما يمكن أن يحج به وجب عليه بل لو أحرم متسكعا فاستطاع وكان

أمامه ميقات آخر أمكن أن يقال بالوجوب عليه وإن كان لا يخلو عن إشكال.» [2]

در مساله ششم دو فرق فقهی بیان گردیده

فرع اول استطاعتی که مورد بررسی قرار دادیم اختصاص ندارد در محل سکونت و بلد حاصل شود بلکه تا قبل از میقات در هر کجا حاصل شد، شخص مستطیع است.

فرع دوم اینکه شخص در حالی که مستطیع نیست و با تسکع و جان بر لب آوردن از جهت مالی و مرکب به میقات رسیده و محرم می شود و بعد از احرام برای او استطاعت حاصل می گردد حکم او چیست؟

مرحوم سید می فرماید حج بر او واجب است اما خالی از اشکال نیست یعنی حج او مجزی از حجة الاسلام نیست.

اما الدلیل للفرع الاول:

نسبت به فرع اول مهمترین دلیل، اطلاق آیات و روایات است و بیّن ترین و روشن ترین آیه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ که اطلاق دارد و به شکل "من استطاع الیه سبیلا من بلده" مقید نشده، هر کجای عالم قبل از میقات استطاعت حاصل شود آیه شامل او می گردد و در روایات خواندیم "من کان له الزاد و الراحله" که این دو واژه مطلق بوده و مقید به بلد نشده بودند؛ بنابراین بر اساس اطلاق آیه و روایات به راحتی فرع اول مستدل است و فتوا دادن به فرع اول بیّن است "قیاساتها معها"

برای منقح تر شدن بحث در ذهن می توان صحیحه معاویه بن عمار را مطرح نمود « قَالَ‌ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الرَّجُلُ يَمُرُّ مُجْتَازاً يُرِيدُ الْيَمَنَ أَوْ غَيْرَهَا مِنَ الْبُلْدَانِ‌»مردی در حال عبور از مناطق است برای رسیدن به یمن« وَ طَرِيقُهُ بِمَكَّةَ فَيُدْرِكُ النَّاسَ وَ هُمْ يَخْرُجُونَ إِلَى الْحَجِّ» در طول مسیر خود، از مکه می گذرد و می بیند مردم برای حج آماده می شوند «فَيَخْرُجُ مَعَهُمْ إِلَى الْمَشَاهِدِ »با مردم همراه می شود به سوی عرفات « أَ يُجْزِيهِ ذَلِكَ عَنْ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ قَالَ نَعَمْ » [3] آیا حج او مجزی است؟ حضرت فرمودند بلی

این روایت فی الجمله می تواند مورد استفاده قرار بگیرد که اگر شخصی از بلد خود مستطیع نبود و در مسیر مستطیع شد می تواند حج را به جا آورد البته این روایت ظهور در مانحن فیه نداشته و اجمالاتی دارد یک احتمال این است که شخص نیت حج ندارد و در مکه شاهد برگزاری حج است آیا می تواند از آنجا محرم شود؟ و همچنین می تواند احتمالات دیگری در این روایت موجود باشد

اما الدلیل للفرع الثانی:

فرع دوم آنجاست که شخصی در میقات با حالت فقر محرم می گردد و بعد از احرام مستطیع می شود، بعد از آنکه سید می گوید "لایخلو عن اشکال" مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیهما این اشکال را توضیح می دهد، فی الجمله این اشکال به ذهن می آید که استطاعت باید قبل از انجام اعمال حج باشد و این شخص بعد از احرام و تلبیه مستطیع می شود و یا طواف و عمره مفرده را در حال تسکع انجام می دهد و بعد مستطیع می گردد؛ مرحوم خوئی به جهت مبنایشان که در باب حج قائل بودند قصد عنوان لازم است و باید حجة الاسلام را نیت کند می فرماید این شخص چون مستطیع نبوده نیت استحبابی نموده و جزئی از حج با نیت استحباب شکل گرفته است بنابراین وقتی محرم شد احرامی که در حال تسکع بسته باطل است لذا بعد از مستطیع شدن اگر در میقات بود باید دوباره نیت کند و احرام ببندد ایشان می فرماید: «من أحرم من الميقـات إحراماً صحيحاً ولو ندباً ، ليس له رفع اليد عن الإحرام » کسی که در مدینه است و می خواهد به مکه برود و کارش سفر نیست از مسجد شجره بدون احرام نمی تواند بگذرد و احرام می بندد "« بل يجب عليه إتمام هذا العمل ، فليس له الإحرام الثاني في ضمن الإحرام الأوّل » این شخص واجب است سعی و طواف و اعمال را انجام دهد و از احرام بیرون بیاید کسی که احرام استحبابی بسته نمی تواند آن را رها کند باید عمره مفرده انجام دهد و از احرام خارج گردد نمی تواند روی احرام، احرام دیگری ببندد مانند وقف بر وقف« و لکن الظاهر وجوب الحج علیه »شخصی که متسکعا محرم گشته و بعد از احرام مستطیع شده ظاهر این است که حج بر او واجب شده « و بطلان الاحرام الاول،» احرام اول باطل می گردد « لانه لم یکن له امر ندبی بالحج و انما هو مجرد تخیل و وهم » زیرا امر به استحبابی ندارد و گمان و وهم داشته برای آن «فهو مامور بالحج ولذا لو انكشف أنه كان مستطيعاً من بلده وكان لا يعلم بذلك و کان لایعلم بذلک » مانند آنجا که اگر بفهمد از بلد مستطیع بوده ونمی دانسته، دراینجا اشتباه محرم شده و احرام او باطل است مانند کسی است که از میقات بدون احرام عبور کرده است که یکی از وظایف چنین شخصی این است که اگر می تواند باید به میقات برگردد و نیت نموده و محرم شود و یا اگر جلوتر از میقات او، میقاتی هست باید محاذی با آن محرم شود و یا از قبل از حرم محرم شود مرحوم خوئی می فرماید:« ويجري عليه أحكام من تجاوز الميقات بغير إحرام ، فوظيفته حينئذ الرجوع إلى الميقات والإحرام منه لحجّة الإسلام ان تمکن من الرجوع» در فرع مانحن فیه چنین شخصی باید به میقات برگردد و احرام ببند و اگر توان برگشتن ندارد حکم آن در فروع بعد می آید.

سید در متن عروه فرمود:" لو أحرم متسكعا فاستطاع وكان أمامه ميقات آخر » اما مرحوم خوئی می فرماید « ولا فرق في وجوب الإحرام للحجّ ثانياً بين ما إذا كان أمامه ميقات آخر أم لا» فرقی ندارد جلوتر از او میقات دیگری باشد یا نه باید به میقاتی برگردد که از آن گذشته « إنه يجب عليه الرجوع إلى الميقات والإحرام منه لحج الإسلام »[4] در فرع دوم قائل می شوند داستان این فرد مانند کسی است که بدون احرام از میقات گذشته و احرام او باطل است مبنای ایشان این است که باید قصد حجة الاسلام می نمود و این شخص نیت استحبابی کرده و تشبیه نموده اند به کسی که در بلد خود مستطیع بوده و نمی دانسته و حج استحبابی نیت کرده که احرام اول باطل است البته این زمانی است که هنوز اعمال حج را شروع نکرده و فقط محرم شده دراینجا باید بگردد به میقات، حال به همان میقات یا میقات بعد در تفصیل می آید فلسفه این حکم در مبنای مرحوم خوئی است آنجا که فرمود کسی بالغ بوده اما به گمان اینکه بالغ نیست نیت استحباب نمود، اگر نیت احرام او توصیفی باشد صحیح و اگر تقییدی باشد باطل است .


logo