« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

قیل للحسن علیه السلام ما السفه؟ فقال: اتباع الدناة، ومصاحبة الغواة [1]

سفاهت و بی خردی چیست؟ حضرت فرمودند تبعیت کردن از انسان های فرومایه و رفتن سراغ انسانهای لاابالی و کسانیکه سر در خاک دارند، دنات جمع دانی است و غواة جمع غاوی

در بحث فقه طبق مبنایی که انتخاب شد گفتیم استطاعت عرفی است و عرف آن را تعریف می کند و آنچه در روایات آمده بیان مصداق های عرفی رایج است و موضوعیت و توقیفیت ندارد.

برای تقویت این مبنا و اینکه مسائل عروه را در همین رابطه تعقیب و تحقیق نماییم به سراغ دو واژه زاد و راحله می رویم که بر سر زبان محققین فقها در طول تاریخ جاری بوده است "الاستطاعة هو الزاد و الراحلة" از آنجا که در روایات زاد و راحله بسیار تکرار شده است بیشترین گفتمان فقها نیز در بحث استطاعت این دو کلمه می باشد.

در این باب ذکر چند نکته لازم است:

نکته اول:

در نظام تحقیقاتی وقتی واژه ای جایگاه پیدا می کند ابتداءً می رویم سراغ معنای لغوی آن واژه، زاد در لغت فقط به معنای طعام و خوردنی است در استعمال اولی این گونه است که وضع شده است برای طعام و راحله نیز وضع شده برای مرکبی که شتر باشد در صحاح جوهری و لغت نامه های دیگر زاد به معنای ماکول است و مشروب را در برنمی گیرد «الزاد: طعام يتخذ السفر» [2] و راحله شتر است اعم از مذکر و مونث، اگر بخواهیم بحث استطاعت در حج را با لغت معنا کنیم "لایستقر حجر علی حجر" که منحصر می شود در زاد به خوردنی ها و در راحله به شتر؛ یقینا در اینجا نمی توان برای بیان استطاعت در لغت توقف نمود بلکه با حاکمیت عرف، لفظ زاد و راحله ارتقا پیدا کرده است به "کل ما یحتاج الیه المسافر الی مکه" آری ماکولات، درشت ترین آن هاست اگر بخواهد جسم سالم بماند و اعمال حج را انجام دهد باید ماکولات داشته باشد پس اولین تعدی و توسعه را در اینجا باید قائل شد و گفت زاد علاوه بر ماکولات، مشروباب را هم در برمی گیرد و بعد توسعه دهیم به لباس و دیگر وسائل و شاهد بر این توسعه این است که آنانی که روی متن احادیث سماجت و اصرار دارند و می گویند استطاعت همانی است که در روایات آمده در فتاوی خود از آن محدودیت تجاوز نموده اند از جمله مرحوم سید در عروه و مرحوم خوئی و حضرت امام رضوان الله تعالی علیهم که از این منصوصات روایی تجاوز نموده و رفته اند سراغ هر آنچه برای سفر لازم است .

بنابراین لغت بماهولغت نمی تواند تبیین کننده استطاعت در باب حج باشد؛ شرع به عنوان نقل، تفصیل و توضیح کاملی برای استطاعت نیست وتنها محوری که استطاعت را به عنوان شرط وجوب حج تبیین می کند عرف عقلا در طول تاریخ است و روی همین جهت روایت صحیحه حلبی را به عنوان کلید واژه بیان شرعی برای عرف انتخاب نمودیم.

به عبارتی علمی عرض می کنم همان طور که در موارد بسیاری احکام شرعیه ارشاد به حکم عقل هستند در بسیاری از موارد نیز روایات ارشاد به حکم عرف هستند و مانحن فیه از قسم دوم است که روایات در مورد استطاعت ما را با بیان دانه درشت های اسباب و ابزار استطاعت به عرف ارشاد می کنند.

نکته دوم: یکی از فرق های بین مبنای منتخب ما و مبنای مرحوم سید در عروه و محقق خوئی در معتمد این است که اگر ما استطاعت را با معیار عرف بسنجیم و تعیین کنیم خود عرف از اول تا انتهای کار، استطاعت را تعریف می کند و نیاز به ضمیمه کردن قاعده عسر و حرج نداریم اما طبق مبنای سید و مرحوم خوئی و من تبعهما که قائل به استطاعت شرعی بودند لازم است استطاعت شرعی را با قاعده عسر و حرج تکمیل نماییم زیرا وقتی می گوییم زاد و راحله موارد دیگر به آن اضافه نمی شود و اگر بخواهیم روی همین موارد جمود داشته باشیم در بسیاری از موارد عسر و حرجی می شود اما طبق مبنای مختار خود عرف استطاعت را با اوضاع و احوال مکلف همراه می کند و نیازی به قاعده عسر و حرج ندارد

نکته سوم: بحث استطاعت و قدرت از فروع فقهیه نیست بلکه از مباحث کلامی است حقیقت استطاعت نوعی قدرت است و این قدرت را علم کلام تعریف می کند لذا ما بحث آن را در مقدمه جبر و تفویض و امر بین الامرین آوردیم که استطاعت شیء و آلات استطاعت شیء آخر و بحث کلامی در بازه عقلِ عقلا وارد می شود و یکی از جلوه های وجودی عقلا، عرف رایج است که می گوید چه کسی با چه شرایطی مستطیع هست و یا مستطیع نیست.

با این بیان مساله چهارم به پایان می رسد.

مساله پنجم: «اذا لم یکن عنده الزاد و لکن کان کسوبا یمکنه تحصیله بالکسب فی الطریق لاکله و شربه و غیرهما من بعض حوائجه هل یجب علیه او لا الاقوی عدمه و ان کان احوط » [3] در گذشته فی الجمله به این متن اشاره شده است مرحوم سید به عنوان یک فرق فقهی و سوال چنین مطرح می کند که اگر کسی زاد و راحله ندارد اما کاسب ماهری است چنان که می تواند در مسیر تجارت کرده و لوازم سفر را تامین نماید، آیا چنین شخصی مستطیع است یا نه؟

مرحوم سید می فرماید اقوی عدمه

برای تبیین مساله استطاعت چه عرفی و چه شرعی تحصیل آن لازم نیست یعنی لازم نیست مکلف برای حج کاری کند تا مستطیع گردد

سوال: چه زمانی تحصیل و چه زمانی عدم تحصیل صدق می کند ؟

پاسخ: آن زمانی که لوازم سفر بالفعل موجود باشد و یا آنجا که بالقوه قریب بالفعل وجود داشته باشد مثلا وسائلی دارد که می تواند بفروشد و لوازم سفر را تهیه نماید تحصیل صادق نیست و شخص مستطیع است اما در آنجا که نه پول دارد و نه مالی بری فروش اما شخصیتی پرکار دارد و قدرت و توان کار دارد تا درآمد کسب نماید در اینجا به او مستطیع گفته نمی شود کار کردن و تهیه مال برای تهیه لوازم سفر می شود تحصیل استطاعت و تحصیل استطاعت واجب نیست و چنین کسی با عدم استطاعت به حج می رود، در اینجا منظور روایات از "الزاد و الراحله" یعنی زاد و راحله موجود که یا بالفعل است و یا بالقوه

از مطالب گذشته واضح شد در مانحن فیه حج متوقف است بر استطاعت بنابراین "فالاستطاعه مقدمه للحج و ان النتیجه تابع لاخس مقدماته" اگر کسی زاد و راحله داشت ولی مرض بود وصحت بدن نداشت استطاعت از بین می رود به بیان دیگر استطاعت مرکبی است از اشیاء مختلف لذا مشروط است به شروط متعدد و هر شرطی منتفی شد مشروط منتفی می شود "اذا انتفی الشرط ینتفی المشروط" از این باب نیز هر قسمت از استطاعت عرفی نقص پیدا کند استطاعت منتفی می گردد و به تبع آن وجوب حج منتفی می گردد "لان الحج واجب مشروط وجوبه متوقف علی الاستطاعة"

نهایتا مرحوم سید در آخر فرمود "و ان کان احوط" که این احتیاط مستحبی است یعنی زمانی که به طرف حج می رود و کسب درآمد می کند حج را نیز انجام دهد اما این حج مجزی نیست و اگر بعد از آن سفر مستطیع شد باید حجة الاسلام را انجام دهد.


logo