« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

عن علی علیه السلام احْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ، وَاللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ [1]

بهراسید از سیطره و حمله انسان کریم هنگاهی که گرسنه می شود و از حمله و هجوم انسان لئیم هنگامی که سیر می شود.

دو احتمال در معنای کلام حضرت قابل ذکر است معنای اول اینکه انسان کریم زمانی که نیازمند می شود و در معرض ظلم و ستم قرار می گیرد آن را برنمی تابد و حمله می کند تا ظلم را از خود دور نماید اما شخص لئیم زمانی که سیر می شود برای او بدمستی ایجاد می کند و ظلم و ستم از او سر می زند و معنای دوم اینکه انسان کریم زمانی که می خواهد جنگ و جهاد نماید زیاد غذا نمی خورد و خود را به سختی عادت می دهد تا بتواند مقاومت نماید اما انسان لئیم زمانی که می خواهد جهاد کند در او حرص ایجاد می شود و دیگر اهل دفاع و جهاد نیست؛ و معنای اول معنای مناسب تری است

مسالة الثالثه:

اصل استطاعت، معنای استطاعت و مفهوم آن و شرایط اولی آن بیان گردید و مساله سوم در بیان کیفیت و کمیت استطاعت است در این مساله شش فرض و حالت برای بحث استطاعت ذکر می گردد:

حالت اول: اعیان زاد و راحله که مهمترین اسباب استطاعت است موجود است مثلا غذا و امکانات و مرکب به اندازه کافی می باشد.

حالت دوم: خود این موارد موجود نیست اما پول آن موجود است.

حالت سوم: مکلف پول ندارد اما امکاناتی مانند زمین یا خانه یا وسائلی دارد که می تواند بفروشد و لوازم سفر را تهیه نماید.

حالت چهارم: اسباب و وسائل سفر را ندارد اما در طول مسیر می تواند به شکلی آن ها را تهیه نماید.

حالت پنجم: به اندازه طول سفر، لوازم را باید از وطن با خود ببرد حتی خورد و خوراک مرکب یا بنزین در عصر حاضر.

حالت ششم: هیچ یک از وسائل سفر را دارا نیست و باید کاسبی نماید و این موارد را تهیه کند.

از بین این موارد مورد ششم از محل بحث خارج است و در پنج مورد دیگر بالقوه و بالفعل اسباب و وسائل سفر در دسترس هست در مورد ششم که هیچ وسیله ای در دست ندارد و باید با کار و تلاش آن ها را تهیه کند "تحصیل استطاعت" نامیده می شود و در علم اصول خواندیم که تحصیل شرط الوجوب واجب نیست، همان طور که می دانید شرط الوجوب دو قسم است: 1. شرط الوجوب های غیر اختیاری مانند زمان اذان یا ایام حج

2. شرط الوجوب های اختیاری مانند مانحن فیه.

تحصیل شرط الواجب، واجب است به عنوان مثال بعد از اذان وضوگرفتن واجب است چون شرط الواجب است اما استطاعت شرط الوجوب است و تحصیل آن واجب نیست بنابرآیه شریفه﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ نتیجه مساله سوم با شش عنوان این گونه می شود که اگر استطاعت بالفعل یا بالقوه موجود باشد آیه شریفه دلالت دارد بر وجوب حج اما اگر استطاعت نه بالقوه و نه بالفعل موجود نبود و مکلف باید کار کند تا تحصیل استطاعت نماید چنین چیزی واجب نیست و چنین شخصی مستطیع نیست.

این مساله از کلمه "الزاد و الراحلة" که در روایات آمده فهمیده می شود، ائمه علیهم السلام و شارع مقدس فرموده اند "الاستطاعة عبارة عن الزاد و الراحلة" استطاعت یعنی مرکب و لوازم سفر و نفرموده اند تحصیل این موارد بلکه باید این موارد موجود باشد و این وجود به دو شکل است: بالفعل یا بالقوه و دلیل روایی آن روایت صحیحه حلبی است که عنوانی جامع دارد« إذا قدر الرجل على ما يحج به ...» [2] برمی گردیم به بحث گذشته کسی که لوازم انجام حج را داشته باشد که این لوازم تا الان طبق روایت، زاد و راحله است و طبق این متون بالاخص متن عروه توضیح داده می شود هذا تمام الکلام در مساله سوم

مساله چهارم: توضیح و تفسیر کلمه زاد و راحله است، مرحوم سید در عروه می فرماید:«المراد بالزاد هنا الماکول و المشروب و سائر ما یحتاج الیه المسافر» مقصود از زاد در ما نحن فیه خوردنی ها و آشامیدنی ها و سائر چیزهایی است که مسافر به آنها نیاز دارد « من الاوعیه» مانند ظروف « التی یتوقف علیها حمل المحتاج الیه و جمیع ضروریات ذلک السفر »گاهی اوعیه مشک و کاسه است و گاهی کیف و چمدان و صندوق و جمیع ضروریات سفر و این ضروریات را عرف مشخص می کند « بحسب حاله قوةً و ضعفاً » انسان در چه حد و سنی است مثلا عده ای بیمار هستند و به نسبت حال خود باید خوراکی یا دارویی را با خود ببرد « و زمانه حرا و بردا » هوا سرد است یا گرم «و شانه شرفا و ضعة» کسی آبرومند است و لوازم سفر او با دیگران فرق می کند، تا اینجا تمام ضرورتهای سفر به حسب زمان و مکان و فاصله و آب و هوا بود «والمراد بالراحلة مطلق مایرکب» مراد از مرکب هر آنچه سوار می شوند مانند گاری، اسب یا هواپیما و ماشین «ولو مثل السفینة فی طریق البحر» حتی مانند کشتی در دریا که راحله است « واللازم وجود ما یناسب حاله بحسب القوة و الضعف» در استطاعت لازم است راحله با حال مکلف سازگار باشد مثلا شخصی نمی تواند با اتوبوس برود و باید با هواپیما سفر کند «بل الظاهر اعتباره من حيث الضعة والشرف کما وکیفا» مرکب باید چنان باشد که به شأن او بخورد «فاذا کان من شانه رکوب المحمل او الکنیسة » مثلا شأن او این گونه است که باید روی اسب محمل بگذارند یا اتاقک درست کنند «بحیث یعد ما دونهما نقصا علیه» طوری که اگر دون این مورد باشد خلاف شأن اوست «یشترط فی الوجوب القدره علیه» در این مورد اگر چنین مرکبی داشت حج بر او واجب است و الا واجب نیست «ولایکفی ما دونه و ان کانت الآیه و الاخبار مطلقة » اگر چه آیه و روایت مطلق است اما قاعده عسر و حرج حاکم بر اطلاق ادله عموم قرآن و حدیث است، اگر آبروی کسی برود عسر است و یا در جهت سلامتی نیز همین گونه، هر کدام از شئون مکلف را عرف برای او مشخص می کند اگر پایین تر از آن را دارا بود و برای سفر به مشکل می افتاد قاعده لاحرج و نفی عسر می گوید حج بر تو واجب نیست «و ذلک لحکومة قاعدة نفی العسر و الحرج علی الاطلاقات نعم اذا لم یکن بحد الحرج وجب معه الحج »در تمام این مراحل مقدار لوازم را با افراد مختلف وقتی بسنجیم اگر در حدی باشد که در صورت رفتن به حج به سختی نمی افتد حج بر او واجب است « وعليه يحمل ما في بعض الأخبار من وجوبه ولو على حمار أجدع مقطوع الذنب» [3] در بعضی روایات داریم شخص مستطیع به هر شکلی باید به حج برود، مرحوم سید می گوید یقینا منظور این روایات این است که حج دارای اهمیت فراوان است و نباید با کمی سختی از آن سر باز زد الا اینکه قاعده لاحرج و نفی عسر حاکم شود.

 


logo