1403/10/25
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
عن المجتبی علیه السلام سئل عنه ماالمجد؟ قال ان تعطی فی الغُرم و ان تعفو فی الجُرم [1]
مجد و آقایی و عظمت فرزند آدم به آن است که اگر حقی از بندگان خدا بر ذمه اوست ادا نماید و تسویف و تعلل نکند و نسبت به حقوق بندگان خدا متعهد باشد و اگر کسی به او جرمی روا داشت ببخشد و اهل عفو باشد، دو شاخصه ای که در زندگی بنی آدم بالاخص در زندگی ما مسلمانان کمرنگ است به نماز و روزه فی الجمله اهمیت می دهیم اما در حق الناس غافلیم. عصمنا الله و جعلنا عاملین بما یرضاه
و اما اصول
کلام در استطاعت بود و قرار بر آن شد از مذاق شریعت و از روایات و کلمات وحیانی درباره آن استفاده شود، آنچه در روایات از استطاعت ذکر شده مورد بررسی این جلسه مباحثه ماست که خداوند توفیق قدردانی طلبگی را به ما عنایت بفرماید.
در ادامه بحث به این مساله می پردازیم که اگر بخواهیم در مساله ما نحن فیه(دوران امر بین محذورین) بررسی کنیم که استطاعت در شریعت و مذاق وحی و ادله شرعی چیست نیاز است به ذکر مقدمه کلامی و اشاره به مساله علم کلام در باب استطاعت که در کتب متکلمین موجود است و در اصول کافی بابی به نام "باب الاستطاعة" باز شده است
مقدمه:
بعد از آنکه متکلمین در افعال انسان با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند از جهت آنکه فعلی را که انسان انجام می دهد
بر آن مجبور است یا مختار، سه نظریه در علم کلام حاصل شد:
1.جبر 2. تفویض 3. امر بین الامرین
از بین این سه نظریه امامیه اثنی عشریه معتقد به امر بین الامرین هستند و آنانی که قائل به جبر شده اند اعتقاد دارند استطاعت و قدرت عبد فقط لحظه انجام دادن کار است که در آن لحظه خدا به او قدرت می دهد تا فعل یا ترک را انتخاب نماید بنابراین "ان الانسان یوصف بالقادر حین الفعل" اما مفوضه و قائلین به تفویض می گویند خداوند کار را به بنده واگذار نموده و معتقد هستند قدرت و استطاعت قبل از فعل به انسان افاضه می شود در این رابطه الی ماشاالله در زمان معصومین علیهم السلام جبریه و مفوضه با هم بحث و گفتگو داشته اند و اصحاب فراوان به ائمه مراجعه نموده و در رابطه با استطاعت وقدرت سوال می نمودند، شاهد بر تقابل و محاورات فراوان در این زمینه در عصر معصومین علیهم السلام روایات و فعل اصحاب است.
اما در روایات:
روایاتی مانند روایت ابی عبیده حذاء «قال سالت اباجعفر علیه السلام عن الاستطاعه و قول الناس » از امام باقرعلیه السلام پرسیدم استطاعت چیست که مردم درباره آن حرف می زنند «و قال و تلا هذه الایه ﴿لایزالون مختلفین الا من رحم ربک﴾[2] » حضرت در پاسخ سوال آیه قران را تلاوت نمود و فرمود مردم در مسائل اعتقادی بسیار مختلف هستند مگر خدا به آنها رحم کند «یا اباعبیده الناس مختلفون فی اصابه القول » [3] مردم مختلف هستند در نظر به واقع که کدام حق است .
اعاظم اصحاب ائمه مانند زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمان کتاب هایی نوشته ومصنف هایی
دارند فی الاستطاعة؛ در رابطه با استطاعت نوشته جات فراوانی موجود است اشاعره و معتزله نیز در بحث استطاعت
کتب فراوانی دارند که در دوره سید مرتضی متوفی 436 به ایشان مراجعه می کردند و ایشان بابی را در استطاعت به عنوان
علم کلام رقم می زند
می رویم سراغ نظریات که استطاعت قبل از فعل است یا حین الفعل، در اینجا سه نظر مشهور موجود است:
نظر اول: تفویض و مفوضه قائل هستند استطاعت قبل از فعل است، دلیلی که بر آن اقامه می کنند آیه شریفه حج است ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ استطاعت و قدرت باید قبل از حج باشد به جهت اینکه وجوب حج معلق بر استطاعت است لذا قبل از استطاعت وجوبی نیست و فعل واجب، بعد از آمدن وجوب است و وجوب نمی آید مگر قبلش استطاعت باشد و نتیجه این می شود که حال که قبل از فعل استطاعت ایجاد شد ان شاء فعل و ان شاء ترک.
نظریه دوم: جبر و جبریون قائل هستند استطاعت حین العمل است خداوند کار را انجام می دهد چنان که همان لحظه کار پروردگار قدرت و استطاعت را به عبد افاضه می فرماید.
نظریه سوم: امر بین الامرین یا قول به تفصیل که روایات فراوانی از معصومین در رابطه با استطاعت آمده است و آن تفصیل چنین است که ابزار و آلات قدرت قبل از فعل در اختیار انسان است اما خود استطاعت حین الفعل است در مانحن فیه زاد و راحله قبل از فعل صورت می گیرد "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها" اسباب را خداوند فراهم می کند، دلیل بر این نظریه روایت محمد بن یحیی است «قال سالت اباعبدالله عن الاستطاعة فقال أ تستطیع ان تعمل ما لم یکون؟ »مردی بصری گفت از امام صادق علیه السلام درباره استطاعت پرسیدم حضرت فرمودآیا قدرت داری انجام دهی وقتی هنوز چیزی نیست ؟ «قال لا قال فتسطیع ان تنتهی عما قد کوّن؟ »گفتم نه فرمود قدرت داری نهی پذیر شوی و ترک کنی از آنچه تحقق پیدا کرده؟ «قال لا فقال له ابوعبدالله فمتی انت مستطیع؟ قال لا ادری قال فقال له ان الله خلق خلقا فجعل فیهم آلة الاستطاعة» گفتم نه فرمود خداوند آن زمان که بشر را آفرید در آنها وسیله قدرت و توانمندی را قرار داد «ثم لم یفوض الیهم» اما همه چیز را به آنها واگذار نکرده «فهم مستطیعون للفعل وقت الفعل »استطاعت دارند در هنگام فعل «اذا فعلوا ذلک الفعل فاذا لم یفعلوه فی ملکه لم یکونوا مستطیعین ان یفعلوا فعلالم یفعلوه» اگر در آن زمان تحت سلطنت و قدرت خداوند انجام ندادند دیگر قدرت و توان انجام ندارند «لان الله عزوجل اعز من ان یضادّه فی ملکه احد» زیرا خداوند قدرتمند تر است از اینکه کسی در ملک و پادشاهی او تاثیر گذار باشد «قال البصری فالناس مجبورون؟» سوال کردم پس مردم مجبورند؟ «قال لو کانوا مجبورین کانوا معذورین» حضرت فرمود اگر مجبور بودند که معذور بودند و تکلیف نداشتند «وقال ففوض الیهم ؟»پرسیدم پس تفویض شده اند «قال لا قال فمالهم؟ »فرمود نه سوال کردم پس بنی آدم چه کاره اند؟ «قال علم منهم فعلا »فرمود خداوند می داند این شخص می خواد این کار را انجام دهد «فجعل فیهم آلة الفعل» وسیله انجام فعل را به انسان می دهد ولی حین العمل می تواند جلوی او را بگیرد، انسان ها بخاطر آن وسیله قدرت پیدا می کنند و دیگر جبر نیست و حین العمل چون در سلطنت پروردگار تصرف می کنند خداوند می تواند جلوی آنها را بگیرد و منع نماید پس تفویض نیست لذا می شود امر بین الامرین «فاذا فعلوه کانوا مع الفعل مستطیعین » استطاعت مقداری برای وسیله است که انسان اختیار دارد اما اینکه عمل نماید یا ننماید دست خداست« قال البصری اشهد انه الحق و انکم اهل بیت النبوه و الرساله»[4] مرد بصری در این زمان گفت فهمیدم این حق است و شمااهل بیت نبوت هستید؛ نه جبر است و نه تفویض
مرحوم علامه مجلسی در مراه العقول که شرح کافی است می گوید این حدیث از جهت سند ضعیف است اما این گونه روایات سند لازم ندارد زیرا بحث عقلی و بیان علمی است که در کنار آن فراوان روایت داریم بر این مساله که "لاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین" در اینجا جبر و تفویض از کانال استطاعت وارد شده است که بحث ما نحن فیه را تامین می کند و می خواهیم بدانیم آیا استطاعت همان معنای سوم از سه نظریه است یا خیر.
مرحوم علامه می فرماید «اعلم ان المتکلمین اختلفوا فی ان الاستطاعة و القدرة هل هما فی العبد قبل الفعل او معه؟ فذهبت الامامیه و المعتزله الی الاول» معتزله و امامیه قول اول را قبول دارند که استطاعت قبل از فعل است «و الاشاعره الثانی» اشعریون قائلند قدرت حین الفعل است و غالبا جبری هستنتد «و الحق ان ما ذهب الیه الامامیه ضروریةٌ »آنچه امامیه به آن معتقد شدند واضح است «اذ القطع حاصل بقدرة القاعد فی وقت قعوده علی القیام و القائم فی حال قیامه علی القعود بالوجدان و یدل علیه اخبار کثیره» یقین داریم به اینکه شخصی که نشسته است حینی که نشسته قدرت بر ایستادن دارد و بالعکس و همچنین روایت صحیحه هشام بن سالم را می آورد:« عن ابی عبدالله علیه السلام قال ما کلف الله العباد بکلفه فعل و ما نهاهم عن شیء حتی جعل لهم الاستطاعه» خداوند هیچ دستوری نکرد مگر استطاعتی را جعل نمود «ثم امرهم و نهاهم فلایکون العبد آخذا و لا تارکا» بنابراین عبد آخذ و منتهی نیست «الا باستطاعه متقدمة قبل الامر و النهی و قبل الاخذ و الترک و قبل القبض و البسط» [5] هر کاری را می خواهد انجام دهد قبلش خداوند استطاعت و قدرت را به او داده است.