« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

استطاعت در روایات

در باب استطاعت سه نظریه بیان گردید، نظریه اول و دوم فعلا کنار گذاشته شد

نظریه سوم که استطاعت عرفی بود در مسیر تقویت قرار گرفت و گفتیم روایاتی که چهار مورد را به عنوان استطاعت ذکر می کند بیان موارد غالبی هستند.

برای تکمیل وجه سوم یکی از شواهد بر استطاعت عرفی، عنوان بندی وسائل الشیعه است مرحوم حرعاملی باب هشتم از ابواب وجوب حج را این گونه نام گذاری نموده «باب اشتراط وجوب الحج بوجود الاستطاعه من الزاد و الراحله مع حاجة الیها» در صورتی که نیاز به راحله باشد؛ این کلمه را بسیاری از فقها قبول ندارند آنان که می گویند استطاعت شرعی است قائلند که این مساله توقیفی بوده و چون در روایات راحله آمده باید مرکب باشد و بدون آن استطاعت شکل نمی گیرد ولو مکلف بتواند پیاده به راحتی به حج رود «و تخلیه السرب و القدره علی المسیر و ما یتوقف علیه و وجوب شراء » [1] این ها تمام مواردی هستند که عرف می فهمد، وقتی کسی می خواهد به سفر برود چه چیزهایی لازم دارد که عرفا بگویند سفر مورد توان و استطاعت این شخص است، در این باب حدد 9 روایت ذکر می نماید و سپس در باب نهم چنین می گوید: «باب اشتراط وجوب الحج بوجود کفایة عیاله حتی یرجع الیهم والا لم یجب و حکم الرجوع الی کفایتة و تقدیم الحج علی التزویج» [2]

در این مورد روایت آورده و به کلام صاحب مجمع البیان استشهاد می کند « قال: المروی عن ائمتنا علیهم السلام انه الزاد و

الراحله و نفقة من تلزمه نفقته والرجوع إلى كفاية إمّا من مال أو ضياع أو حرفة ، مع الصحّة في النفس ، وتخلية السرب من

الموانع وإمكان المسير » و مرحوم حر عاملی در ذیل کلام طبرسی می فرماید:« اقول لا یبعد ان یکون فهم الرجوع الی کفایة من روایت المفید و لیست بصریحة مع کونها مخالفة للاحتیاط و بقیه النصوص و کذا روایة الخصال مع اجمالهما واحتمال ارادة الرجوع الی کفایة یوم واحد او ایام یسیرة و الله اعلم» [3] اینها دور نمایی است از اینکه پایه و اساس استطاعت، عرف است و روایاتی که چهارمورد را بیان نموده (زاد و راحله و صحه البدن و تخلیه السرب)از باب مصداق است

برای ادامه بحث متن عروه را مرور می کنیم مساله شماره یک از مساله هشتم در عروه چنین است:

«لا خلاف ولا إشكال في عدم كفاية القدرة العقلية في وجوب الحج، بل يشترط فيه الاستطاعة الشرعية »بنابراین صاحب عروه از کسانی است که روی این روایات ایستاده است « وهي كما في جملة من الأخبار الزاد والراحلة، فمع عدمهما لا يجب وإن كان قادرا عليه عقلا بالاكتساب ونحوه» سید این گونه ادامه می دهد «وهل يكون اشتراط وجود الراحلة مختصا بصورة الحاجة إليها» آیا اشتراط وجود مرکب اختصاص به صورتی دارد که مکلف نیاز به مرکب داشته باشد؟« لعدم قدرته علی المشی؟ او کونه مشقته علیه او منافیا لشرفه» بخاطر عدم توان از پیاده رفتن یا سختی مشی و یا پیاده رفتن با شخصیت او سازگار نیست «او یشترط مطلقا ولو مع عدم الحاجة الیه» یا اینکه مطلقا شرط است «مقتضى إطلاق الأخبار والإجماعات المنقولة الثاني» سید از کسانی است که می گوید مرکب باید باشد؛ بیشترین اختلاف در بحث فعلی ما در راحله است که عده ای می گویند اگر مرکب نباشد مستطیع نیست چه نیازی به آن داشته باشد و چه نداشته باشد، سه مورد دیگر غالبا عرفی است «وذهب جماعة من المتأخرين إلى الأول» عده ای قائل شدند مرکب لازم نیست مگر قدرت بر پیاده رفتن نداشته باشد «لجملة من الأخبار المصرحة بالوجوب إن أطاق المشي بعضا أو كلا، بدعوى أن مقتضى الجمع بينها وبين الأخبار الأولة حملها على صورة الحاجة، مع أنها منزلة على الغالب، بل انصرافها إليها، » بین دو طائفه روایت جمع کرده اند به این گونه که طائفه اول که می گوید باید راحله باشد را حمل نمودند بر صورتی که نیاز به مرکب دارد و یا اینکه روایات انصراف دارند به فرض نیاز «و الاقوی هو الثانی» به نظر سید اقوی قول دوم است «لاعراض المشهور عن هذه الاخبار »زیرا مشهور علما از روایاتی که می گویند راحله لازم نیست و حتی پیاده هم باید حج رود اعراض نموده اند« مع كونها بمرأى منهم ومسمع،» مشهور این روایات را دیده اند اما از آنها رو برگردانده اند «فاللازم طرحها » باید این روایات را طرح نمود « او حملها علی بعض المحامل کالحمل علی الحج المندوب» یا توجیه کرد به بعضی موارد مانند اینکه اگر کسی می خواهد حج مستحبی انجام دهد باید پیاده برود «و ان کان بعیدا عن سیاقها» سید می گوید حمل این مساله بر حج استحبابی بعید است «مع انها مفسرة للاستطاعة فی ایات الشریفه » زیرا این روایات که می گویند راحله لازم نیست تفسیر استطاعت دارند «وحمل الایه على القدر المشترك بين الوجوب والندب بعید» و یا بگوئیم آیه وظیفه ای را معرفی می کند که مشترک بین وجوب و استحباب است که این نیز بعید است« و حملها على من استقر عليه حجة الإسلام سابقا، وهو أيضا بعيد،» توجیه دیگر اینکه بگوئیم این آیه برای کسانی است که حج بر آنان مستقر شده و از روی غفلت به جا نیاورده اند و حال شارع می گوید باید پیاده بروند؛ با اینکه مرحوم سید اشاره به بعید بودن تمام احتمالات دارد باز هم از کسانی می باشد که قائل است اگر راحله نباشد حج واجب نیست «كيف كان فالأقوى ما ذكرنا وإن كان لا ينبغي ترك الاحتياط بالعمل بالأخبار المزبورة، خصوصا بالنسبة إلى من لا فرق عنده بين المشي والركوب، أو يكون المشي اسهل» خصوصا افرادی که چه پیاده و چه سواره توان آن را دارند و گاهی بعضی پیاده رفتن برایشان بهتر است «لانصراف الأخبار الأولة عن هذه الصورة بل لولا الإجماعات المنقولة والشهرة لكان هذا القول في غاية القوة» [4] اگر اجماعات منقوله و شهرت نمی بود قول متاخرین در نهایت قوه بود.

بحث مهمی که قرار است ادامه دهیم و از درون آن ما هو المختار را کشف نماییم بحثی کلامی است که باید ابتدا بحث شود استطاعت باید قبل از عمل ما وجود داشته باشد یا بعد از عمل؟

آنچه در روایات آمده خود استطاعت است یا ابزار استطاعت؟

یعنی راحله استطاعت است یا ابزاری است برای استطاعت؟

و فرمایشات اعاظم را در این زمینه بررسی کنیم.


logo