« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

قال امیرالمومنین أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى [1]

با شرافت ترین ثروت ترک آرزو است

حضرت در این جمله مساله آرزوهای طبیعی و مادی را محل توجه قرار داده و فرموده اند باشرافت ترین بی نیازی و غنی در این عالم هستی آن است که آرزوهای مادی صفت متروک گردد اگر کسی بتواند آرزوی به طبیعت را از وجود خود دور نماید به مقام بی نیازی می رسد، آرزوی به طبیعت انسان را به اسفل السافلین می برد و بیان کامل این حقیقت در سوره تین آمده ﴿لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین﴾ اما در مقابل آرزوهای معنوی به جای خود باقی بوده و رمز رستگاری اند، آرزوهایی که افق وجودی آن ها نور و رحمت و موفقیت در انسانیت بوده و موتور محرک انسان به سوی کمال و رستگاری هستند. وفقنا الله لذلک

در ادامه بحث فقه، تفسیر استطاعت در روایات مطرح گردید و سه برداشت از روایات ذکر شد

نظریه سوم این بود که روایات ذکر مصداق می کنند و استطاعت منحصر در زاد و راحله و صحت بدن و تخلیه سرب نیست

برداشت اول و دوم تتمه ای دارد که در این جلسه به آن می پردازیم:

در نظریه اول گفتیم استطاعت منحصر به مواردی است که در روایات آمده به صورتی که گویا ترجمه استطاعت در آیه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ همین چهار مورد است و مفهوم دیگری ندارد. و در وجه

دوم بیان شد استطاعت معنای عرفی دارد الا اینکه این معنای عرفی مطلق بوده و مقید به این چهار مورد شده است

فرق بین وجه اول و دوم چیست ؟

فرق علمی این است که در علم اصول و فقه دارای ثمره است به این شکل که اگر استطاعت را به وجه اول گرفتیم دیگر آیه نسبت به استطاعت اطلاق ندارد و فرقی بین استطاعت با واژه هایی که ذکر شد موجود نیست لذا هر کجا در استطاعت و عدم استطاعت شک کنیم، حکم عدم استطاعت است؛ اما اگر وجه دوم را مد نظر قرار دادیم و در خارج شک کردیم که مثلا این راحله مکلف را به حج می رساند یا نه، آیه شریفه می گوید استطاعت عرفی به قوت خود باقی است و استطاعت عرفی یعنی مثلا عرفا با این مقدار از زاد و این نوع راحله باز هم شخص مستطیع است، از جهت کلمات سنت و روایت مورد شک قرار می گیرد اما از نظر عرف اطلاق باقی است و تمسک به اطلاق می کنیم بنابراین در این مورد بین دو وجه اول تفاوت است

اما وجه سومی که بعضی از اعاظم روی آن تاکید دارند اینکه استطاعت واژه ای عرفی است و آنچه در روایات آمده قید نیستند و استطاعت را مقید نمی کنند بلکه موارد غالبی و رایج در استطاعت در روایات ذکر شده اند و شواهدی بر این مدعا وجود دارد که در جلسه گذشته یک شاهد و روایت مرور شد از معایه بن عمار به این مضمون که اگر کسی از جهت مالی مدیون است آیا حج بر او واجب است؟ حضرت فرمودند آری باید حج به جا آورد ولو پیاده و فرمودند اکثر کسانی که با پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به حج رفتند پیاده بودند

روایت دوم: روایت ابو بصیر است « قال قلت لابی عبدالله علیه السلام قول الله عزوجل ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ قال یخرج و یمشی ان لم یکن عنده » حضرت در معنای ایه شریفه فرمود یعنی به حج برود ولو نزد او راحله نباشد «قلت لا یقدر علی المشی قال یمشی و یرکب» عرض کردم قادر بر راه رفتن نیست حضرت فرمود مقداری پیاده و مقداری سواره طی مسیر نماید «قلت لایقدر علی ذلک اعنی المشی قال یخدم القوم و یخرج معهم» عرض کردم قادر بر طی مسیر نیست فرمود خدمت همراهیان کرده و از مرکب ایشان استفاده نماید

این تعبیرات حکایت دارد بر اینکه راحله قید نیست آن گونه که اگر مرکب نبود حج ساقط شود .

مرحوم محقق روحانی می فرماید:« مقتضی الجمع العرفی الغاء خصوصیة الزاد و الراحله تقدیماً للنص او الاظهر علی الظاهر» ما ظاهر آیه شریفه را داریم که توسط چند روایت چهار مورد در آن ذکر شده و آیه ظهور در این چهار مورد دارد از طرفی در این روایت می بینیم امام علیه السلام به شکل نص و اظهر راحله را برمی دارد، از یک سو ظاهر را داریم و از سویی دیگر نص یا اظهر را و لازمه تقدیم نص بر ظاهر این است که الغاء خصوصیت کرده و بگوئیم در باب استطاعت شرعی ما مقید به این چهار مورد نیستیم؛ مرحوم محقق روحانی عمده دلیل را در این بحث روایت معاویه بن عمار که روایتی موثقه است قرار می دهد و سند آن چنین است محمد بن حسن طوسی باسناده عن الحسین بن سعید( زمانیکه مرحوم شیخ طوسی یا مرحوم صدوق می گویند باسناده یعنی طریق، مثلا طریق شیخ به حسین بن سعید که از طریق تعریف به مشیخه می شود مشیخه به معنای استاد است این مشیخه ها را خود مرحوم طوسی و صدوق مشخص نموده اند که مرحوم حر عاملی در جلد آخر وسائل الشیعه این موارد را ذکر نموده است این واسطه ها که مرحوم طوسی می فرماید من به واسطه اینان از حسین بن سعید نقل می کنم غالبا موثق هستند، در این روایت اسناد شیخ طوسی به حسین بن سعید چنین است حسن بن سعید اهوازی عن زرعة بن محمد حضرمی عن سماعه بن مهران عن فضاله بن ایوب ازدی عن نضر بن سوید عن صفوان بن یحیی بجلی عن فضاله بن ایوب عن معاویه بن عمار) و مضمون این روایت همانند روایتی است که از معاویه بن عمار نقل کردیم «ان حجة الاسلام واجبة علی من اطاق المشی من المسلمین» حجة الاسلام واجب است حتی بر کسی که به سختی راه می رود برای حج «و لقد کان اکثر من حج مع النبی مشاة»[2] اکثر کسانی که با پیامبر به حج می رفتند پیاده بودند بنابراین "تدل علی وجوب الحج علی من اطاق المشی من المسلمین و لایحتاج الی الراحله فذکر الراحله بیان لمصداق الاستطاعة العرفیه فی غالب الموارد" بعضی گفته اند روایت معاویه بن عمار حمل بر استحباب می شود اما این توهم خلاف روایت است زیرا در روایت آمده است "واجبه علی من اطاق المشی من المسلمین" اگر بگوئیم حمل بر استحباب می شود باید کلمه "واجبة" را توجیه کنیم و چرا باید این کار را کرد با فرضی که در داستان ما استطاعت امری عرفی است و اصولا در شریعت اسلامی چه در باب توصلیات و چه تعبدیات می بینیم که بسیاری از افعال و تروکی که قرار است مکلف به آن بپردازد بر اساس عرف بسته شده هر چند یک سری از اعمال مانند اجزاء نماز توقیفی هستند اما مسائلی که در قسمت قدرت می افتد قریب به اتفاق 99 درصد را شارع به عرف واگذار نموده، در این زمان عرف متفاوت قضاوت می کند به عنوان مثال در بحث ما کسی می خواهد از ایران پیاده به حج برود که عرف در زمان فعلی این مساله را قبول نمی کند

بنابراین به نظر می رسد نظریه سوم در مورد استطاعت اقرب بسوی واقع است و جامع تمام روایات برای بیان استطاعت عرفی، صحیحه حلبی است « عن ابی عبدالله عن قول الله عزوجل ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ ماالسبیل؟ قال ان یکون له ما یحج به » [3] اینکه به مقداری داشته باشد تا بتواند با آن حج به جا آورد و منظور از مقدار صحت بدن و موقعیت زمانی و مکانی و همه آن چیزی که در عرف می گویند این شخص می تواند به حج برود و مشکلی ندارد یا می تواند اما با مقداری مشکل پس خود توان و استطاعت عرفی است و موارد بیان شده در روایت مانند سلامتی راه، داشتن زاد و توشه و.. نیز چیزی غیر از عرف نیست وانگهی اضف الی ذلک این چهار موردی که بعضی بزرگان مانند صاحب جواهر روی آن ایستاده اند که همین است و بعضی معتقد شده اند که استطاعت فقط شرعی است اینها نسبت به بازگشت مکلف از حج که زندگی او بهم خورد باید نظر خود را کنار بگذارند زیرا روایت داریم کسی که به حج می رود و بر می گردد نباید زندگی او از هم بپاشد و عرف نیز به این مساله بیان دارد، از جهت عقل و عرف و شرع مقدس که قرائن فراوان دارد "اتیت بشریعه سهلةٍ سمحه " آیا می توان تصور نمود که شارع بگوید واجب است مکلف به حج رود ولو در بازگشت زندگی او متلاشی شود؟ لایلتزم به احد

بنابراین عنوان مایحج به که امام فرمود "ان یکون له مایحج به" یعنی وضعیتی داشته باشد که بتواند با آن حج انجام دهد و آن وضعیت تشکیل شده از گزینه های مختلف که واگذار می شود به فهم عرفی و فهم عرفی می گوید زمان مکان خود شخص اوضاع و احوال زندگی همه باید در کنار هم سنجیده شود و از درون آن به این نتیجه رسید که شخص سزاوار است این واجب الهی را به جا آورد هرچند کمی مشکل در کنار داشته باشد که چند درصد سختی را عرف خلاف استطاعت معرفی نمی کند و به استطاعت لطمه نمی زند .


logo