« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

عن النبی صلی الله علیه و اله و سلم قال: آفة السَّماحةِ الۡمَنُّ [1]

در روز ولادت حضرت امام جواد علیه السلام که ان شاالله بر همه حق طلبان طریق پیامبر و اهل بیت بویژه طلاب علوم دین مبارک باشد یکی از درسهایی که از حضرت جواد می گیریم سماحت است، سماحت معادل کلمه جود است الا اینکه در آن بزرگی تضمین شده است، سماحت یعنی کسی که از باب بزرگواری به دیگری خیررسانی می کند؛ مقام والایی که اکثر انسانها روی کره زمین نمی توانند به آن برسند الا عده قلیلی و چه بسا گرفتار آفت شوند و آفت آن منت است لذا در روز میلاد حضرت جوادعلیه السلام خود را موعظه نماییم که در این دنیا فقط به فکر خود نبوده بلکه زندگی را بر اساس انصاف و عدالت به گونه ای تنظیم کنیم که برای زندگی افرادی که پایین تر هستند کاری انجام دهیم چه در امور مادی و چه امور معنوی و یادمان باشد که بر آنان منت نگذاریم زیرا خداوند بابی را باز نموده تا خود به تعالی و رشد برسیم وقتی برای کسی کاری انجام می دهیم در حقیقت برای خود انجام می دهیم و چه بسا به بهره واقعی برسیم که آن چیزی جز رشد در وادی انسانیت و تکامل در وادی معرفت نیست وفقنا الله لذلک و عصمنا من الزلل

اما در بحث فقه آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم قرار بر آن شد دو مقام در بحث استطاعت را مورد بررسی و مباحثه قرار دهیم در مقام اول استطاعت از نظر لغت و اصطلاح را فی الجمله مباحثه نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که معنای استطاعت در لغت و اصطلاح تقریبا هماهنگ است، یک معنای عرفی که در زندگی بشر روی کره زمین در دسترس همگان بوده و همه می فهمند استطاعت یعنی چه.

مقام دوم: استطاعت در کلمات معصومین و روایات؛ در این مقام دو روایت را انتخاب نمودم:

روایت اول: روایت محمد بن یحیی خثعمی که معتبره و موثقه و به تعبیر بعضی محققین صحیحه است حر عاملی از کلینی از علی بن ابراهیم از ابن ابی عمیر از محمد بن یحیی که همگی موثق هستند « قال سال حفص الکناسی ابا عبدالله و أنا عنده عن قول الله عز وجل ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ ما یعنی بذلک؟ » محمد بن یحیی می گوید شخصی از امام صادق علیه السلام سوال کرد و من آنجا بودم پرسید از این کلام خداوند چه قصدی شده؟ «قال من کان صحیحا فی بدنه »حضرت فرمود یعنی کسی که بدنش صحیح باشد و توان جسمی داشته باشد «مخلی سربه» راهش باز باشد «له زاد و راحله » توشه سفر و مرکب داشته باشد؛ این چهار مورد بیان شده در حدیث، استطاعت را تشکیل می دهد « فهو ممن یستطیع الحج اوقال ممن کان له مال» چنین آدمی از کسانی حساب می شود که مال دارد «فقال له اذا کان صحیحا فی بدنه مخلی فی سربه له زاد و راحلة فلم یحج فهو ممن یستطیع الحج ؟قال نعم »[2] کسی که این موارد را داشت اما حج به جا نیاورد باز هم مستطیع گفته می شود؟ حضرت فرمود بله

بنابراین در این روایت از نظر دلالت تنها این چهار مورد را استطاعت نامیده اند.

روایت دوم: روایت صحیحه است ما رواه الصدوق عن ابیه عن علی بن ابراهیم بن هاشم عن ابیه عن محمد بن ابی عمیر عن هشام بن حکم « عن ابی عبدالله فی قول الله عزوجل ﴿و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ ما یعنی بذلک؟ قال من کان صحیحا فی بدنه مخلی سربه له زاد و راحله » [3] شاید معتبرترین روایت همین روایت است و نظیر این روایت حدود ده مورد را مرحوم حر عاملی در وسائل الشیعه باب 8 و 9 ابواب وجوب حج نقل می کند

مقصود از این روایات چیست؟

محققین و فقها در حوزه علمیه در طول تاریخ اجتهاد و فقاهت سه برداشت را از این روایات مطرح نموده اند

برداشت اول: مراد از استطاعت همین چهار مورد است گویا وجهی توقیفی است که شارع بیان نموده است استطاعت یعنی بدن سالم، راه باز و تامین زاد و راحله؛ در بحث گذشته خواندیم عده ای از فقها قائل به همین مورد یعنی استطاعت شرعی شده اند؛ این نظریه از عبارت مستمسک حکیم استفاده می شود که می فرماید:« ان الاستطاعه فسر بالزاد و الراحله و غیرهما » [4] و همچنین محقق خوئی در معتمد می فرماید: « لان الاستطاعة المعتبرة فی الحج لیست الا ملکیه الزاد و الراحله و صحه البدن و تخلیه السرب علی ما فسرت فی النصوص المعتبرة » [5]

برداشت دوم: مقصود از استطاعت، استطاعت عرفی است اما این استطاعت مقید به این موارد شده است و معنا چنین می شود: در صورتی حج واجب می شود که این چهار مورد بالفعل وجود داشته باشد اما آیه مطلق است و این استطاعت تقیید خورده است به این معنا که اگر کسی راحله نداشت و پیاده رفت چون توان آن را دارد پس حج او درست است.

فرق وجه دوم با وجه اول در این است که در وجه اول آیه اطلاق ندارد و استطاعت مساوی با این چهار مورد است و موارد منصوص و توفیقی است گویا در قرآن استطاعت تنها به همین چهار مورد است اما در وجه دوم گویا استطاعت معنایی عرفی دارد و روایات آیه را تقیید زده اند.

برداشت سوم: استطاعت، استطاعت عرفی است و این روایت موارد غالب و شایع را بیان می نماید که غالبا کسی که این موارد را دارا باشد مشکل دیگری برای حج ندارد و در اینجا هیچ تقیید و تخصیصی نیست.

در این بحث حرف زیاد است از کسانی که این وجه را تقویت نموده اند مرحوم محقق روحانی است در المرتقی ج1 ص 52 «فلیس تفسیر الاستطاعه بالزاد و راحله الا بیانا لاراده معنی العرفی لها »این زاد معنای عرفی را بیان می کند« لان الزاد و الراحله مقومان للاستطاعة غالبا » غالب چنین است «فلا ظهور فی هذه الروایات فی إرادة غیر المعنی العرفی» این روایات نمی خواهند معنایی غیر عرفی را بر ذمه مکلف بگذارند که خداوند توسط ائمه می گوید استطاعت یعنی این چهار موارد

«ولو سلم ظهور هذه الروایات فی اعتبار الزاد و الراحله فلابد من رفع الید » اگر ظهور داشته باشند باید از آن دست برداریم «لوجود النصوص الداله علی وجوب الحج مشیا لمن اطاقه » زیرا روایاتی داریم که اگر کسی بتواند پیاده به حج برود باید حج را انجام دهد که در اینجا راحله حذف می شود "حج ماشیه" مانند روایت محمد بن عمار «قال سمعت اباعبدالله عن رجل علیه دین أ علیه ان یحج؟ » کسی مدیون است «قال نعم ان حجة الاسلام واجبة علی من اطاق المشی من المسلمین » بر کسی که بسختی هم راه می رود باید حج را به جا آورد «و لقد کان اکثر من حج مع النبی مشاة» [6] اکثر کسانی که با پیامبر به حج رفتند پیاده طی مسیر نمودند.

 


logo