1403/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
استطاعت/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت
عن الباقر علیه السلام: لا علم کطلب السلامة و لا سلامة کسلامة القلب [1]
هیچ علمی بهتر از طلب سلامتی نیست و هیچ سلامتی بالاتر از سلامت قلب نیست
از عناوینی که بر طلبه های واقعی اطلاق می شود همین است که طالب سلامتی هستند اما سلامتی قلب که موتور محرک انسان به سوی فضائل است، همه انسان ها می دانند درونی دارند که در سعادت و شقاوت آن ها موثر است و هدف طلبه این است تا آن موتور محرک را از آفات پاک نماید و لحظه به لحظه به آن برسد تا او را در مسیر مستقیم قلب حقیقی که شناخت آن فقط با آثار است حرکت دهد قلبی که انقلاب را در وجود انسان ایجاد می کند و ریشه در فطرت و روح و حقیقت او دارد و نهایتا کنترل و تقویت آن در دست انسان قرار گرفته است که با طلبگی و طالب بودن سلامت انسان به این حقیقت می رسد وفقنا الله لذلک
در جلسه گذشته بیان گردید یکی از شرایط ایجاب حجة الاسلام حریت است بنابراین بر مملوک و رق حجة الاسلام واجب نیست برای تکمیل این بحث عرض می کنم که این حکم مورد اتفاق تمام علمای اسلام شیعه و سنی است الا یکنفر از علمای اهل سنت که آن شخص ابو محمد علی بن احمد بن سعید شافعی (قرن 4 و 5) صاحب کتاب المحلی فی شرح المجلی که کتابی فقهی است می باشد، ایشان از علمای مورد تعریف اهل سنت است و در معقول و منقول کتاب دارد در ج 7 ص 43 از کتاب المحلی قائل می شود که حج بر تمام ابناء بشر واجب است و "ناس" شامل عبد و مملوک نیز می شود، به ظواهر اطلاقات آیات و روایات استدلال نموده و می گوید عبد اگر حجة الاسلام انجام دهد حج او مجزی است.
هذا تمام الکلام فی شرط الثانی
شرط سوم: استطاعت
سومین شرط واجب مشروط حجة الاسلام استطاعت است مرحوم سید می فرماید:« الاستطاعة من حیث المال و صحة البدن و قوته و تخیلة السرب و سلامته و سعة الوقت و کفایته بالاجماع والکتاب والسنه» برای تبیین و توضیح متن عروه الوثقی نسبت به استطاعت مقدمه ای را عرض می نمایم
الاستطاعه فی اللغه:
کلمه استطاعت در لغت مصدر باب استفعال از ماده "توع" در مقابل "کره" التوعُ و الکرهُ متضادان بین این دو کلمه تضاد و تناقض است و در مقابل هم قرار دارند، "توع" یعنی انتخاب با میل و رغبت و توان و قدرت است و "کره" یعنی انتخاب بدون میل و رغبت ملازم با عدم قدرت و توان؛ مرحوم سید در کتاب لسان العرب از لغویین بالاخص از جوهری نقل می کند که می گوید« الاستطاعة الطاقه و هی القدرة علی الشیء» [2] استطاعت یعنی طاقت داشتن به این معنا که کار را می خواهد انجام دهد میل به انجام دارد توان هم دارد، راغب اصفهانی می گوید:« إنها اسمٌ لمقدار ما یمکن للانسان أن یفعله بمشقةٍ » استطاعت اسم است برای مقدار توانی که انسان می تواند توسط آن کاری را با زحمت انجام دهد و شاهدی از قران بر این معنا می آورد ﴿وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ ﴾ [3] بر کسانی که روزه را به سختی می گیرند، روزه لازم نیست و عوض و فدیه بدهند. لکن به نظر من در جمع کلمات لغویین بهترین معنایی که ذکر شده کلام جوهری و بعضی دیگر است که می گویند: الاستطاعة عبارة عن التمکن برای انجام دادن کاری چه با مشقت و چه بدون مشقت که اگر با مشقت بود نباید به حد هرج و سعوبت شدید برسد "مشقة قلیله" این بیان تقریبا معنای جامع تمام معانی است
کلمه استطاعت در آیه شریفه حج مرکز نزاع ماست لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا استطاعه یعنی قدرت و توان و تمکن داشته باشد از انجام فعل در حدی که به مرحله عسر و حرج و سختی غیر قابل تحمل نرسد.
الاستطاعة فی اصطلاح:
استطاعت در اصطلاح معادل قدرت است و قدرت بر سه قسم است:
1. قدرت عقلی 2. قدرت عرفی 3. قدرت شرعی
در مقام بیان اصطلاح علمای فقه و اندیشمندان وادی فقه آل محمد صلی الله علیه واله و سلم غالب دو گروه شده اند:
گروه اول می گویند استطاعت در اصطلاح عبارتست از قدرت عقلیه کما ذهب الیه محقق خوئی و بعضی شاگردان ایشان، قدرت عقلی عبارتست از اینکه انسان بتواند کاری را انجام دهد و از انجام دادن آن عاجز نباشد، اگر این معنا را باز بگذاریم بنابراین با هر عسر و حرجی بتواند انجام دهد قدرت عقلی است زیرا حقیقت قدرت عقلی این است که امکان تحقق این فعل از این شخص در خارج باشد حال به هر شکلی؛ برای رفع این نقص این گروه تبصره ای بر بیان خود می زنند به این مضمون که این قدرت عقلی توسط ادله شریعت(قاعده لاحرج) محدود می شود و می گوید اگر قرار است با انجام این کار به حرج بیفتید انجام ندهید.
گروه دوم عده ای دیگر از بزرگان و محققان از جمله سیدنا الامام رضوان الله تعالی علیه می گویند «استطاعت هو القدرة الشرعیه» یعنی با لحاظ آموزه های شریعت که فرموده است و در نظر گرفتن مسائل مختلف از اجزا و شرایط در یک عمل اگر بتوانید انجام دهید و گرفتار عسر و حرج نشوید استطاعت نام دارد. این نظریه بر اساس آیات و روایت تنظیم شده خصوصا در باب حج همان تعبیری که سید آورد "الاستطاعه من حیث المال و صحة البدن... " استطاعت تفسیر شده با روایات
گروه سوم عده ای هستند که قائلند مقصود استطاعت عرفی است زمانی که در عرف شخص بتواند عملی را انجام دهد و گرفتار سختی های غیر قابل تحمل نشود استطاعت نام دارد.
فرق استطاعت عرفی با عقلی در این است که استطاعت عقلی نیاز به تبصره داشت "قاعده لاحرج" اما استطاعت عرفی بسیط است و در درون خود به نوعی تعریف می شود که بحث حرج و سختی های غیر قابل تحمل در او جای نمی گیرد در عرف زمانی که کار سخت می شود فرد می گوید نمی توانم یعنی در توان او نیست و متحمل حرج و سختی زیاد می شود بنظر می رسد نظریه دوم اقرب الی الواقع است زیرا همگام با کلام معصومین است که اکثر آنچه در شریعت آمده عرفیات است و آنجا که شریعت به شکل توفیقی امری را شرط و جزء استطاعت قرار داده، عرف می گوید من آن را می پذیرم بنابراین جامع بین قدرت عقلی با ملازمه تبصره و قدرت شرع، قدرت عرفی است .
ما استطاعت را در اصطلاح به معنای قدرت و توانی معنا می کنیم که عرف آن را می پذیرد و موید این مطلب آن است که اکثر مواردی که تکالیف الهی در تعبدیات و توصلیات باید با قدرت سنجیده شوند عرف در مورد آن ها قضاوت می کند روی همین جهت به عنوان یک قانون دائمی و اغلبی می گوییم استطاعت قدرت عرفی است و به نظر می رسد اکثر فقها قدرت را شرعی گرفته اند و این قدرت چیزی جدای از عرفی نیست اگر عرفی معنا کنیم هم عرف عام(مردم) را شامل می شود هم عرف خاص (شریعت) را .
مساله یک عروه می فرماید:« المساله الاولی لا خلاف و لا اشکال فی عدم الکفایة القدره العقلیه فی وجوب الحج بل یشترط فیه الاستطاعه الشرعیه و هی کما فی جمله من الاخبار الزاد و الراحله فمع عدمها و ان کان قادرا »اگر این استطاعت شرعی نباشد حج واجب نیست وقتی شخص زاد و راحله ندارد شریعت می گوید واجب نیست اما عقل می گوید کار کن و کسب درآمد نمار عقل می گوید میتوانی و شرع می گوید نمی توانی
عرف همیشه شرع را ملاحظه می کند لذا می شود جامع بین شریعت و عرف
مبحث دوم: استطاعت در روایات