1403/10/09
بسم الله الرحمن الرحیم
بلوغ/شرایط وجوب حج /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /بلوغ
عن امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه صلوات المصلین: أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ [1]
کسی سزاوار است دیگری را عفو نماید که قدرت بر انتقام دارد
آنکه قدرت ندارد سالبه به انتفاء موضوع است این فرمایش حضرت یکی از نمونه بیان هایی است که هر کار خوبی هزینه و سرمایه دارد این سنت الهی است که به هر فیض و مقام و موفقیتی بخواهید برسید باید هزینه کنید آنکه قدرت بر انتقام دارد باید به خود سختی دهد و از این قدرت استفاده نکند تا بتواند بگذرد بنابراین یکی از قوانون کلی و قواعده همیشگی اینکه موفقیت بدون هزینه نیست "الدنیا سوق"
در بحث فقه عبارات مضطرب محققین را در مساله نهم تعقیب نمودیم و یکی از فروع فقهی صبیان این بود که گمان می کرد بالغ نیست و حج ندبی انجام داد و بعد از اتمام متوجه شد بالغ بوده.
یکی دیگر از عبارتهای مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه چنین است:« فان حج الاسلام لیس الا صدور هذه الاعمال من البالغ الحر المستطیع الواجد لجمیع الشرایط و المفروض حصولها فالصادر منه هوحجة الاسلام و ان کان جاهلا به و لایعتبر قصد هذا العنوان فی صحة الحج»[2] مقدماتی در این زمینه ذکر شد و قرار بر این شد در ادامه اضطراب کلام محققین برویم سراغ تحقیق تا مشخص شود واقعیت امر چیست برای بیان واقعیت امر مقدماتی لازم است مقدمه اول این بود که قصد وجوب لازم نیست
مقدمه دوم: قصد عنوان حجة الاسلام؛ آیا در حج واجب قصد حجة الاسلام لازم است یا نه؟
مرحوم حکیم از کسانی است که قائل به لزوم شده است و می فرماید لازم است مکلف در حجة الاسلام قصد کند حجة الاسلام را ایشان در ذیل مساله نهم بعد از آنکه سید می گوید "الاوجه الاول" یعنی اگر صبی به گمان اینکه بالغ نیست حج را با نیت ندبی انجام داد و بعد متوجه شد، حج او مجزی است محقق حکیم می فرماید:« الاشکال فی الصحة من وجهین» به دو وجه این فتوا مشکل است وجه اول:« الاول ان حجة الاسلام تختلف مع غیرها » حجة الاسلام با حج ندبی فرق دارد وجه دوم که شاهد بحث امروز ماست « الثانی انه اذا نوی الامر ندبی و لم ینو الامر الوجوبی لم یتحقق امتثال الامر الوجوبی بقصد امتثال غیره فلا موجب لسقوطه» چیزی شبیه همان مقدمه اول است اینکه قصد کرده حج ندبی را بنابراین امتثال شکل نگرفته و امر وجوبی حجة الاسلام ساقط نشده است.
اما مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه می فرماید: حقیقت حجة الاسلام با بقیه حج ها فرق دارد با فرض اینکه ایشان در حاشیه عروه می فرماید:« فالصادر منه هو حجة الاسلام و ان کان جاهلا به و لا یعتبر قصد هذا العنوان فی صحة الحج » معتبر نیست قصد حجة الاسلام بنابراین صبی به گمان عدم بلوغ حج استحبابی را نیت کرده و انکشف که بالغ بوده مشکلی نیست در ادامه تعلیقی در مساله 26 عروه وقتی مرحوم خوئی حاشیه می زند و می فرماید قصد عنوان و حجةالاسلام لازم نیست ادامه می دهد « لایقاس المقام بما اذا قصد نافلة الفجر ثم علم انه کان قد صلاها »کسی نیت می کند نافله نماز صبح را و بعد متوجه می شود قبلا خوانده در اینجا این دو رکعت نماز صبح حساب نمی شود ان قلتی در اینجا مقدر است که مرحوم خوئی جواب می دهد
ان قلت:
جناب خوئی اینکه شما می فرمایید قصد عنوان و قصد حجة الاسلام واجب نیست در باب نماز صبح کسی که نافله را می خواند بعد می فهمد نافله را قبلا خوانده چرا نمی شود نافله، نماز صبح حساب شود؟ اگر قصد لازم نیست در این مورد هم باید بگوئید نافله به جای نماز صبح خوانده شده
پاسخ:
مرحوم خوئی جواب می دهد «لایقاس فان ما اتی به لایجزی عن صلاة الفجر لانها غیر مقصوده » [3] قیاس نکنید در اینجا مجزی نیست چون اصلا توجهی به نماز صبح نداشته است.
در کتاب معتمد شرح عروه چنین آمده بود « فان حج الاسلام لیس الا صدور هذه الاعمال من البالغ الحر المستطیع الواجد لجمیع الشرائط و المفروض حصولها حجة السلام » حجة الاسلام اینست که کسی شرایط را داشته باشد و با تمام شرایط حج از او سر بزند صبی گمان کرده بالغ نیست ندبی به جا آورده ولی تمام اعمال حج از او سر زنده «فالصادر منه هو حجة الاسلام و ان کان جاهلا به »اگر چه حواسش نبوده اما اعمال حج را کامل به جا آورده « و لایعتبر قصد هذا العنوان فی صحة الحج » [4] در کتاب مستند العروه کتاب حج ج1ص56 این عبارت از ایشان نقل می شود «ان حجةالاسلام التی بنی علیه الاسلام لها عنوان خاص »حجة الاسلام که یکی از پایه های اسلام است عنوان خاصی دارد «به صارت طبیعته خاصه فی مقابل سائر اقسام الحج » با همین عنوان حجة الاسلام طبیعت آن خاص شده است «من حج الصبی حج المتسکع و نحوهما فهی و ان کانت مشترکة مع ما عداها فی الصوره » گرچه این حج در صورت و اجزا و شرایط با بقیه حج ها یکی است « الا انها مباینة معها فی الحقیقة » در حقیقت متفاوت است و ماهیت فرق دارد «و الامتیاز یکون بالقصد» اگر بخواهید آن را جدا کنید باید قصد نمایید« کما فی موارد الاداء و القضا والفریضه و النافله مما لایفترق احداهما عن الاخری فی صورة العمل »در ظاهر نمازها یکی است « و من ثم لو کانت الذمه مشغولة بالصلاة الادائیه» اگر کسی ذمه اش مشغول به نماز ادائی است مانند ظهر فقط « فتخیل اشتغالها بالقضائیه فنواها » و گمان می کند ذمه او مشغل به نماز قضا است و نیت کرد نماز قضا را «ثم انکشف الخلاف بطلت صلاته » و مشخص شد قضا نداشته نماز او هیچ حساب می شود«و لم تکن مجزیة عن الادائیه» بجای ادا نمی نشیند «لان ما قصد لم یقع و ما هو الواقع لم یقصد » این عبارت مرحوم خوئی منافات دارد با کتاب معتمد در عروه بنابراین در کلمات محققین مثل مرحوم خوئی اضطراب دیده می شود آیا واقعا می توان نسبت داد به ایشان که فتوا داده اند در حجة السلام واجب است مکلف نیت کند حجة الاسلام را که اگر قصد نکرد مانند مورد ما نحن فیه مجزی نباشد ؟
یکی از عناصری که مرحوم خوئی و محقق حکیم را وادار نموده بروند سراغ اینکه قصد عنوان لازم است این است که پندار اعاظم قم چنین است که ماهیت حج واجب حجة الاسلام با حج استحبابی دوتاست و معلوم نیست این تغایر از کجا آمده زیرا هرچه در ادله و روایات بگردیم چیزی پیدا نمی کنیم که معصومین علیهم السلام گفته باشند حجة الاسلام شیء و بقیه حج ها شیء آخر بنابراین در عالم اجتهاد و تعقیب ادله اجتهادی چیزی نمی یابیم که تفاوتی قائل شده باشد بین حجةالاسلام و بقیه حج ها بالاخص حج مستحبی بویژه حج واجب تمتع و حج مستحبی تمتع بلکه هر چه فکر می کنیم از ابتدای میقات تا احرام و محرمات احرام و طواف و سعی و نماز و وقوفین و هدی و مبیت در منا و بازگشت به مکه و... همه یکی است
بنابراین تنها چیزی که مطرح است این که حج از جهت صوری و اجزا و شرایط غالب قریب به اتفاق توسط اعضای جارحه ای انجام می گیرد و تنها یک جزء جانحه ای در آن هست که بحث قلبی باشد این یک مورد محل کلام است اثبات اینکه این عمل جانحه نسبت به حجةالاسلام جایگاهی در شریعت دارد اول کلام و دلیلی بر آن پیدا نمی کنیم
ان قلت:
اگر چنین است و تفاوتی بین اقسام حج نیست چرا می گویند حج صبی و متسکع و عبد وقتی انجام می گیرد کافی از حجة الاسلام نیست و بعد از بلوغ یا حریت یا استطاعت باید دوباره انجام گیرد؟
پاسخ:
این مساله به خاطر تفاوت ماهیت بین اقسام حج نیست بلکه به خاطر آن است که ملاک تغییر می کند یعنی وقتی صبی بالغ شد ملاک، لزوم مصلحی است که شارع برای بالغین دارد و یا مصلحتی که برای احرار و یا برای توانمندان دارد و آن مصلحت برای صبی نبوده و آن مصلحتی است که در دین بر اساس آیه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ و یا ادله ای که می گوید بالغ مستطیع یا حر مستطیع باید انجام دهد تا آن مصلحت را بدست آورد و موظف است آن مصلحت را کسب نماید.
نهایتا اقسام حج ماهیت یکسان دارد و در زمانی که مکلف شرایط را ندارد مانند شخص عبد یا صبی مصلحت استحباب را بدست می آورد و زمانی که طبق شریعت شرایط را دارد مصلحت واجب را باید تحصیل نماید «فکیف کان ان وجوب قصد الوجوب و حجة الاسلام لادلیل اجتهادیٌ علیه و عند الشک فی الوجوب تجری البرائة»
در عالم اجتهاد در آیه، روایت، أماره، اجماع و عقل چیزی نیافتیم که منجر به این شود که قصد وجه در مقدمه اول و قصد عنوان حجة السلام در مقدمه دوم واجب است یا نه که می شود شک بدوی و برائت جاری می کنیم الا اینکه منتقل می شویم به عالم فقاهت.
تبصره:
سوالی مطرح می شود که اگر مکلف دو حج بر ذمه او بود هم می تواند مستحبی به جا آورد و هم حج واجب در عالم جعل و واقعیت چیزی نداریم اما در عالم امتثال آیا می شود بدون معین کردن به ندب یا وجوب بگوئیم امتثال نمودیم وظیفه را؟ به بیان دیگر در شریعت از طرف خدا چیزی نیافتیم که بگوید قصد وجوب یا استحباب لازم است اما در عالم امتثال که مردد هستم بین حج استحبابی و حج واجب می شود یک حج را بدون نیت به جا آوریم و از ذمه برداشته شود؟
یک سری فروع فقهی بر این مساله قابل ذکر است تا بعد برسیم به مقدمه سوم و بعد محصول این کاوش ها و جزر و مدها برسد به اینکه اگر صبی به گمان اینکه بالغ نیست نیت استحبابی کرد یا شخص بالغ به گمان مستطیع نبودن نیت حج استحبابی نمود و بعد خلاف آن ثابت شد اینکه سید فرمود مجزی است، مستند و دارای دلیل است یا آن نظر که می گوید مجزی نیست، مستند می باشد؟