« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

شرایط وجوب حج/حج صبیان /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /شرایط وجوب حج

عن مولانا رحمة للعالمین محمد بن عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم انه قال یا علی ثلاثةٌ من حُلل رجل زار اخاه المؤمن فی الله فهو زَورِ لله و حق علی الله ان یکرم زَوره و یعطیه ما سأل [1]

انسانی که در کسوت ایمان و در مسیر خدا به زیارت انسان مومنی برود زائر خدا محسوب می شود و سزاوار است بر خالق متعال که زائر خود را اکرام نماید وسوال او را جواب دهد

این بیان حکایت از آن دارد که بنی آدم غالبا بر صفحه زمین با هم نمی سازند و بینشان جنگ و ستیز و بدبینی و بدخواهی و کینه برقرار است کم هستند انسان هایی که با هم خوب باشند و دیدن یکدیگر را نعمت بدانند اینها می شوند از نخبگان درگاه الهی و مشخص است خداوند "انعم علی قدر المعرفة" افاضاتش به انداز معرفت انسان است

در این چند صباح زندگی دنیای سریع الگذر بسیار نیاز است به خود تذکر دهیم و مراقب باشیم بویژه در شرایط درگیری و جزر و مدهای جامعه شاخصه های خود را از دست ندهیم و حیوان نمیریم

عصمنا الله من الزلل و ایدنا بنصره فی سبیله و لاحول و لا قوه الابه

مساله نهم در عروه «اذا حج باعتقاد انه غیر بالغ ندبا فبان بعد الحج انه کان بالغا فهل یجزی عن حجة الاسلام او لا؟ وجهان اوجههما الاول و کذا اذا حج الرجل باعتقاد عدم الاستطاعه بنیة الندب ثم ظهر کونه مستطیعا حین الحج » [2] حضرت سید رضوان الله تعالی علیه دو فرع فقهی را در مساله نهم ذکر نموده و این دو را با حکم واحدی مورد فتوا قرار داده است و آن دو فرع عبارتند از اینکه 1. صبی در دوران صباوت و شاید نزدیک رحاق یا بلوغ به نیت حج استحبابی احرام حج می بندد و حج را به پایان می رساند و بعد از اتمام حج متوجه می شود که بالغ بوده است آیا این حج از حجة الاسلام مجزی است یا نه؟ 2. شخصی بالغ اشتباها می گوید مستطیع نیستم و در میقات با اعتقاد به عدم استطاعت محرم به احرام حج استحبابی می شود و بعد از اتمام حج متوجه می شود که مستطیع بوده آیا حج او مجزی از حجة الاسلام هست یا نیست؟

مرحوم سید محمد کاظم یزدی در عروه می فرماید مجزی است مطلقا و هر دو فرع را با یک حکم بیان می کند

مساله نهم با فتوای مرحوم سید به این مقدار که ایشان می فرماید "اوجههما الاول"، واضح نیست حتی در نظر خود سید، به جهت اینکه سید در مساله 26 که در آینده به آن می رسیم قائل به تفصیل می شود

قبل از اشاره به این مساله باید بگویم اولا اکثر محققین نظری را دارند که سید در اینجا فتوا داده است لکن در مساله به شکل کلی سه قول موجود است:

قول اول: اجزا مطلقا قول دوم: عدم اجزا مطلقا قول سوم: تفصیل

شخصیت های بزرگی مانند مرحوم بروجردی و شاگردان ایشان مرحوم گلپایگانی و شریعتمداری به این تفصیل اشاره کرده اند از قضا خود مرحوم سید در مساله 26 به قول سوم اشاره می کند در موضوع استطاعت نه در بحث بلوغ و صباوت.در آنجا می فرماید اگر کسی گمان می کرد مستطیع نیست و محرم به حج استحبابی شد و بعد انکشف الخلاف که مستطیع بوده است دو صورت دارد:

صورت اول: شخص قصد انجام امر فعلی خود را نموده یعنی نیت نموده آنچه را بالفعل می خواهد انجام بدهد اما در عالم فعلیت در تطبیق اشتباه کرده یعنی بجای وجوب، استحباب به ذهن او آمده به عنوان مثال کسی که می خواهد نماز ظهر بخواند اما اشتباهی نیت عصر کرده ولی هدفش آن بوده که همان مامور به را انجام دهد در ما نحن فیه نیز اگر این گونه باشد حج او مجزی است اما اگر محکم و جدی نیت استحباب نموده بطوری که استحباب و ندب قید برای مامور به قرار گرفته مجزی نیست این فرمایش مرحوم سید در مساله 26در بحث استطاعت آمده از آن طرف در این مساله می گوید «کذا اذا حج الرجل» اینجا محکم می گوید الاوجه الاول مجزی است و بعد استطاعت را نیز ملحق به بلوغ می کند لذا کلام سید در بحث ما نحن فیه مضطرب است با در نظر گرفتن مساله 9 و مساله 26 اضطراب پیدا می کند

مرحوم سید در مساله 26 این گونه می فرماید:« اذا اعتقد انه غیر مستطیع فحج ندبا و ان قصد امتثال الامر المتعلق به فعلا و تخیل انه الامر الندبی » فکر کرده بود امر ندبی است ولی نیت این بوده که وظیفه را انجام دهد « اجزء عن حجة الاسلام لانه حینئذ من باب الاشتباه فی التطبیق و ان قصد امر الندبی علی وجه التقیید» اگر نیت حج ندبی کرده به شکل قید و محکم « لم یجز عنها و ان کان حجه صحیحا » [3] مجزی نیست

اما مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه در ذیل این مساله نهم در عروه می فرماید:« هذا انما یتم فی ما اذا قصد الاتی بالحج امتثال الامر الفعلی و کان قصده الندب خطا منه فی التطبیق کما هو الغالب » این در فرضی است که اشتباه در تطبیق شده باشد مثلا هر سال مستحبی به حج می رفته و حال نزدیک بلوغ طبق عادت نیت استحبابی می کند در این مورد مجزی است « اما اذا کان قصد امتثال الامر الندبی علی وجه التقیید »که من حاشیه زدم یعنی بنیة الاستحباب فقط « فالظاهر عدم اجزائه عن حجة الاسلام» اگر عملش را مقید نموده دیگر مجزی نیست « لما تقدم من ان حجة الاسلام مغایرة فی الحقیقه مع غیرها» مرحوم خوئی می گوید ما قبلا گفتیم ماهیت حج مستحبی با ماهیت حجة الاسلام واجب فرق دارد « فلابد فی سقوط امرها من قصد عنوانها» اگر بخواهد امر ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع سبیلا﴾ ساقط شود باید نیت کنیم حجة الاسلام را « فی مقام الامتثال فما لم یقصد عنوانها لایصدق علی ما اتی به فی الخارج انه حجة الاسلام » اگر کسی حجة الاسلام را قصد نکرده و در خارج حج را تا انتها انجام داده صدق حجة الاسلام بر او نمی شود « و مع عدم الصدق لا موجب لسقوط امرها» [4] وقتی صدق نکرد امر آن نیز ساقط نمی شود لذا صبی که در نزدیکی بلوغ حج را به نیت استحباب به جا آورده و بعد از اتمام فهمیده از اول بالغ بوده باید در سال بعد دوباره حجة الاسلام را به جا آورد

حضرت خوئی رساله ای عربی دارند در مناسک حج در آنجا در مساله پنجم از مناسک می فرماید:« اذا حج ندبا معتقدا بانه غیر بالغ فبان بعد اداء الحج انه کان بالغا اجزء عن حجة الاسلام » در ذیل مساله نهم ایشان قائل به تفصیل شد اما در این رساله قائل به اجزا می باشد بنابراین عبارات سید در عروه و عبارات مرحوم خوئی مضطرب هستند و این بحث نیاز به واکاوی دارد.

یکی از خصوصیات بحث حج در خارج این است که گفتمان اجتهادی و فقاهتی در آن فراوان است یعنی زمینه تمرین اجتهاد و احکام شریعت در آن موج می زند روی همین جهت بزرگواران حج و صلاة و طهارت را می گفتند تا تمرینی باشد آنچه اصل است اینکه طلبه در مقطع خارج دست و پنجه نرم کند با ورود به مباحث و خروج حدود صغور ادله اجتهادی و فقاهتی بنابراین این اضطرابات را که در کلام فقها می بینیم وادار می شویم ورود پیدا کرده و ببینیم جریان چیست برای ورود به این بحث و واقع شدن به حقیقت مقدماتی لازم است ذکر شود

مقده اول: آیا قصد وجه در باب عبادات لازم است یا لازم نیست؟ برای نماز ظهر باید نیت کنم نماز واجب؟ بطوری که اگر قصد وجه نکردم مثلا نماز یا حج باطل باشد؟

در گذشته قدما غالبا معتقد بودند که قصد وجه لازم است و در تاریخ هیچ دلیلی بجز اتفاق پیدا نمی کنید اما متاخرین غالبا قائلند که قصد وجه لازم نیست مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه در کفایه به مناسبت بحث اقل و اکثر ارتباطی اشاره می کند « و المراد بالوجه فی کلام من صرح بوجوب ایقاع الواجب علی وجهه و وجوب اقترانه به غایتا و وصفا » [5]

در گذشته با دو کیفیت و عنوان قائل به لزوم قصد وجه می شدند و بیان می داشتند قصد وجه غایتا یعنی علت غایی است شما کاری را که انجام می دهید برای رسیدن به وجوب است و وجوب می شود غایت و هدف و قصد وجه وصفا یعنی حینی که می خواهید واجبی را اتیان کنید باید موصوف نمایید به صفت وجوب یعنی انشاء عمل با قید وجوب باشد مثلا دو رکعت نماز صبح واجب می خوانم اما بین متاخرین این وجوه مطرح نیست به این جهت که رفته اند سراغ فرضیه علمی به این مضمون که آنچه بعد از آمدن امر شارع شکل می گیرد و به عنوان قید قرار می گیرد نمی شود از خود امر تولید شود چون امر روی متعلق و ماموربه می رود قبلا چیدمان متعلق کاملا تنظیم شده و امر روی آن قرار می گیرد بعد از قرار گرفتن می خواهید چیزهایی را اضافه کنید که دیگر از امر پدید نمی آید به عنوان مثال قصد وجوب؛ وجوب زمانی می آید که امر آمده باشد و شما نمی توانید وجوبی را که بعد امر می آید در متعلق امر لحاظ کنید یعنی امر موضوع سازی کند در حالیکه امر حکم است و توان موضوع سازی ندارد بنابراین وجوب نمی تواند در متعلق امر لحاظ شود و از طرف شارع واجب گردد روی همین جهت مرحوم آخوند فرمود حتی قصد امتثال امر را از امر نمی گیریم چون دور لازم می آید اما قصد وجوب یا قصد تمیز چیزی است که نمی تواند توسط خود صل واجب شود بلکه باید توسط دلیلی اثبات شود و ما دلیلی نداریم نتیجتا در بین متاخرین دلیلی بر وجوب قصد وجه موجود نیست به این مضمون که قصد وجه واجب لان الله تعالی قال صل صل نمی تواند قصد وجه را واجب نماید زیرا وجوب بعد از امر تحقق پیدا می کند و نمی تواند قبل از امر وجود داشته باشد "یلزم ما هو متاخر ان یکون متقدم"

 


logo