« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

کفاره محرمات احرام/حج صبیان /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /کفاره محرمات احرام

عن السجاد علیه السلام انی لاُحبَّ ان اقدم علی ربی و عملی مستوٍ [1]

دوست دارم وقتی به ملاقات خدا می روم و بر محضر او قرار می گیرم عملم مستوی باشد یعنی نه افراط و نه تفریط استواء در عمل یکی از محور های تربیتی است و تمام متن و حاشیه زندگی انسان در صورتی مقبول درگاه خداست که گرفتار افراط و تفریط نشود زیرا این دو منفور درگاه پروردگار است آیه شریفه ﴿ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[2] کلیِ فرمایشات معصومین علیهم صلوات الله است.

در بحث فقه و در مساله هفتم عروه فرعی ذکر شد و مختار مشخص گردید که اگر صبی قبل از مشعر بالغ شود حج او حجة الاسلام محسوب نمی شود این نظریه مشهور است الا اینکه حضرت امام از کسانی است که می گوید مجزی است ادله اجزا ذکر شد و برای ما قانع کننده نبود نهایتا در بحثی که گذشت عبارتهای عروه و وجوهی که صاحب عروه از طرف قائلین به اجزا ذکر نموده است مرور نشد امروز متن عروه را بازخوانی می کنیم که بیان همان مطالبی است که در ذیل این مساله ذکر کردیم و مشخص شد این وجوه و ادله قانع کننده نیست

عبارت مرحوم سید چنین است:« استدلوا علی ذلک بوجوهٍ احدها النصوص الواردة فی العبد بدعوی عدم خصوصیة للعبد فی ذلک بل المناط الشروع حال عدم الوجوب لعدم الکمال ثم حصوله قبل المشعر » استدلال در ادله عبد در صورتی که قبل از مشعر آزاد می شود به این شکل است که اختصاص به عبد ندارد و منظور عدم کمال است که عبودیت است و صباوت و جنون الا اینکه کمال بالبلوغ و العقل و العتق قبل از مشعر حاصل شده است؛ مرحوم سید این وجه را نمی پذیرد و می فرماید« و فیه انه قیاسٌ » قیاس صبی به عبد است «مع ان لازمه الالتزام به فیمن حج متسکعا ثم حصل له الاستطاعة قبل المشعر و لایقولون به » ثانیا تالی فاسد و اشکال نقضی دارد که اگر چنین است در باب استطاعت نیز باید همین حکم باشد و در حج متسکعا باید بگوئیم اگر در معشر مستطیع شد حج او مجزی است و لا یقولون به « الثانی ما ورد من الاخبار من ان من لم یحرم من مکه احرم من حیث امکنه » روایاتی که می گویند کسی که در مکه محرم نشده در مشعر محرم شود «فانه یستفاد منها ان الوقت صالح لانشاء الاحرام فیلزم ان یکون صالحا للانقلاب أو القلب بالاولی و فیه لا یخفی » اگر در اصل انشا صلاحیت دارد بنابراین به طریق اولی در تبدیل احرام استحبابی صبی به واجب در مشعر صلاحیت دارد اما در اینجا منظور از کسی که محرم نشد بالغینی هستند که فراموش کرده اند محرم شوند و به مشعر وارد شده اند حضرت می فرماید در همان جا محرم شوند این مساله چه ارتباطی به صبی دارد؟ لذا می فرماید فیه ما لایخفی

« الثالث الاخبار الداله علی ان من ادرک المشعر فقد ادرک الحج » روایاتی که می گوید کسی که مشعر را درک کند حج را درک نموده سید این را هم نمی پذیرد « و فیه ان موردها من لم یحرم فلا یشمل من احرم سابقا لغیر حجة الاسلام » مورد این روایت کسی است که محرم شده، بحث ما صبی است که محرم شده به غیر حجة الاسلام و در مشعر بالغ شده و شامل نمی شود صبی را بعد از این سه وجه می فرماید« فالقول بالاجزا مشکل والاحوط الاعاده بعد ذلک ان کان مستطیعا » احتیاط واجب این است که بعد از استطاعت حج را اعاده نماید « بل لا یخلو من قوه » که این صبی که در مشعر بالغ شده حج او حجة الاسلام نیست.

تا اینجا را از خارج توضیح دادیم و ذکر کردیم که حج صبی چون استحبابی شروع شده و در مشعر بالغ گشته تبدیل شدنش به حجة الاسلام نیاز به دلیل دارد و ما چنین دلیلی نداریم

نکته:

نکته ای را اضافه می کنم و آن اینکه اصل در باب اجزا و عدم اجزا، عدم الاجزا است هم بخاطر ادله اجتهادی و هم بخاطر

ادله فقاهتی دلیل اجتهادی آن اینکه ادله ای نداریم که اثبات کنند اجزا را و فقاهتا دلیل بر عدم اجزا داریم علت آن، هم استصحاب است و هم قاعده اشتغال در استصحاب می گوئیم صبی وقتی بالغ و مستطیع شد می دانیم حج بر ذمه او قرار گرفته است اما نمی دانیم با حج قبل از بلوغ از ذمه او برداشته شد یا نه استصحاب می کنیم وجوب را و اگر کسی بگوید استصحاب مورد ندارد زیرا موضوع تغییر کرده می گوئیم قاعده اشتغال جاری است با آیه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ ذمه همه مستطیعین را حج گرفته و شک می کنیم در صبی با چنین حجی ذمه او فارغ شده یا نه اشتغال یقینی یستدعی فراغ الیقینی

و اما قسمت دوم مساله که بحث جدیدی است سید می فرماید « و القول بالاجزا »اگر بالفرض قائل به اجزا شدیم « یجری فیه الفروع الاتیه فی مساله » که بحث آن را در فروع آینده می گوئیم « من انه هل یجب تجدید النیه لحجة الاسلام او لا ؟ » وقتی صبی در مشعر بالغ می شود آیا باید نیت خود را از مستحبی به واجب تغییر دهد؟ « انه هل یشترط فی الاجزا استطاعته بعد البلوغ من البلد او من المیقات أو لا؟ »حال که در مشعر بالغ شد باید مستطیع هم باشد ؟ استطاعت باید از شهر خود باشد یا از همان میقات باشد صحیح است ؟ « و انه هل یجری فی حج التمتع مع کونه العمره بتمامها قبل البلوغ أم لا؟ » این حج در حج تمتع هم جاری می شود یا فقط در افراد و قران جاری است؟ این موارد را در بحث حریت صحبت می کنیم

مساله هشتم :

« اذا مشی الصبی الی الحج فبلغ قبل ان یحرم من المیقات و کان مستطیعا لا اشکال فی ان حجه حجة الاسلام » [3] یک فرع کاملا واضح که نیاز به استدلال ندارد صبی از شهر خود به میقات شجره رفت و قبل از میقات بالغ شد در این مورد اگر استطاعت داشت یقینا باید محرم شود و حج به جا آورد به خاطر عموم ادله ای که داریم مساله واضح است تنها یک نکته باقی می ماند صبی که از شهر خود تا میقات رفته این بخش از مقدمات را بدون بلوغ انجام داده است باید بدانیم این مقدمات جزو اعمال حج نیستند لذا ضرری به اعمال حج وارد نمی شود مرحوم خوئی در اینجا حاشیه ای اجتهادی دارد در بحث عروه و می فرماید «کان علی المصنف و غیره ممن تعرض لهذه المساله ان یذکروا ما لو بلغ بعد الاحرام و قبل الشروع فی الاعمال» بهتر بود مصنف وبقیه این فرع را بیان می کردند که در میقات صبی محرم شد و هنوز اعمال را شروع نکرده بالغ شد « و انه هل یتم ذلک ندبا» حال که محرم شد و بعد از احرام بالغ شد این حج را به شکل مستحبی تمام کند؟ «او حین البلوغ ینقلب الی حجة الاسلام »یا خود بخود بعد از بلوغ تبدیل به حجة الاسلام می شود؟ « فیعدل الیها او یستانف و یحرم ثانیا من المیقات؟ » یا باید دوباره از میقات احرام ببندد به نیت حجة الاسلام؟

آخوند می گوید فقها استطاعت بعد از احرام را مطرح کرده اند ولی بلوغ بعد از احرام را مطرح نکره اند با اینکه بلوغ و استطاعت بعد از احرام مانند هم است «انما تعرضوا لحدوث الاستطاعة بعد الاحرام مع ان المسالتین من باب واحد » مرحوم خوئی حصول بلوغ و حصول استطاعت بعد از احرام را مطرح و حکم آن را بیان می فرماید: « لادلیل علی الاکتفا بالاحرام الاول » [4] صبی غیر بالغ در مسجد شجره محرم شد و بعد از مدتی همان جا بالغ گردید دلیلی بر اینکه احرام اول کافی باشد نداریم به جهت اینکه اولا استحبابی بوده و استحبابی بخواهد تبدیل به واجب شود نیاز به دلیل دارد اتمام حج به عنوان مستحبی از این باب است که محرم دیگر حق ندارد دوباره محرم شود بنابراین احرام اول فاسد است به خاطر عروض استطاعت لذا انقلاب احرام اولی که استحبابی است به احرام واجب لا دلیل له و ثانیا استطاعتی که شکل گرفته عارض شده و باعث شده احرام اول باطل شود و بلوغ نیز چنین حکمی را دارا است مرحوم خوئی می فرماید اگر شخصی مستطیع یا بالغ نباشد و محرم شود و بعد از احرام بالغ یا مستطیع شود عروض استطاعت یا بلوغ باعث می شود احرام اول باطل شود و در ادامه می فرماید اگر صبی یا فقیری بداند بعد از دو روز دیگر بالغ یا مستطیع می شود حق ندارد به احرام حج مستحبی محرم شود باید صبر کند البته در شرایطی که می تواند حج را انجام دهد مثلا در اشهر حج به مکه و مدینه رفته است لذا عروض استطاعت و بلوغ، احرام مستحبی را باطل می کند به عنوان مثال کسی که نیت کرده روزه مستحبی را با فرض اینکه روزه واجب بر ذمه او هست اگر بخواهد این نیت را داشته باشد به محض اینکه توجه کرد به اینکه روزه واجب دارد روزه مستحبی او باطل است و باید قصد کند واجب را در مانحن فیه نیز چنین است و باید دوباره به میقات برگردد و به احرام حج تمتع محرم شود البته اگر صبی بالغ شد و مستطیع نشد می تواند حج مستحبی را ادامه دهد تعبیری دارند که وصول استطاعت و بلوغ بعد از احرام کاشف از این است که آن احرام صحیح نبوده است.

 


logo