« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

کفاره محرمات احرام/حج صبیان /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /کفاره محرمات احرام

عن الباقر علیه السلام: قال یا جابر قف عند غلبة الهویٰ باسترشاد العلم [1]

حضرت فرمودند توقف نما وقتی هوا و هوس غلبه پیدا می کند و بعد مادی تو چیره می شود تا تو را به خاک مذلت و حیوانیت بنشاند و از علم خود بهره بگیر و طلب ارشاد نما

توصیه امام باقر علیه السلام در باب معرفت افزایی ما را بر آن می دارد که در ساختن و تربیت خویش در هر سن و سالی بیشتر بکوشیم؛ علم حقیقتی است که منبع همه فیوضات پروردگار است و در هر دوره ای از زندگی انسان سرچشمه سعادت انسان هایی بوده که نگاهشان به علم بوده است و از طرفی این فرمایش، خود تعلم و تحقیق و پژوهش علمی است و این مساله نیاز به تذکر دارد "فان الذکری تنفع المؤمنین"

علیکم بالجِدّ و الجَدّ و الجَهد و الجُهد فی طلب العلم فی هذا المقطع المبارک لمن یتبارک

ایدنا الله بنصره و بامداده و لاجعلنا غافلین و لاجعلنا علی انفسنا مرسلین طرفة عین

در ادامه بحث "عمد الصبی و خطاه واحد" در باب کفارات احرام که محل مباحثه ما می باشد سه وجه را بیان نمودیم

وجه چهارم: برای منصرف کردن روایت محمد بن مسلم از کفارات احرام را فاضل محقق موفق جناب حجة الاسلام و المسلمین سید محمدرضا سیستانی نقل می نماید از پدر بزرگوارشان که آیه الله سیستانی حفظه الله این وجه را از استاد خود مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه در مجلس درس و شاگردی ایشان بیان می دارد و بعد از جلسه بحث نیز با استاد به بحث نشسته و این وجه را مورد نقد قرار داده است؛ آن وجه این است که مرحوم خوئی فرموده است: « لو صح تنزیل عمد الصبی منزلة الخطا مع کون المراد الجدی نفی الاثر عن عمله من جهة انّ الخطأ یوافق عدم العمد و لابد ان یصح تنزیل عمد الصبی منزلة الخطا مع کون المراد الجدی هو ثبوت الاثر الخطا لعمد الصبی و لازمه نفی عدم العمد عنه »

ایشان بحث را در یک جزر علمی قرار داده است و فرموده تنزیل عمد صبی منزلة الخطا با دو احتمال قابل تصور است:

احتمال اول: اینکه عمد صبی تنزیل شود در منزله خطا از باب اینکه ما می خواهیم اثر عدم عمد را بر فعل صبی مترتب کنیم و خطا بشود بهانه و وسیله، عمد صبی را جای خطا بگذاریم تا بتوانیم اثر عدم عمد را مترتب نماییم بر فعل صبی به عنوان مثال صبی در زمان احرام عمدا استظلال نموده و توسط این حدیث بگوئیم "عمد الصبی خطأٌ" تا نتیجه بگیریم اثر عدم عمد را که اثر عدم عمد عدم کفاره است پس خطا وسیله قرار گرفت برای اینکه برسیم به عدم عمد

احتمال دوم: اینکه عمد را نازل منزله خطا بدانیم تا اثر مترتب بر خطا را اثبات نماییم؛ اثر مترتب بر خطا این است که مثلا نسبت به بالغین اگر خطأً مرتکب محرمات احرام شوند کفاره ندارد در اینجا خطا شد بحثی استقلالی و خودش موضوعیت پیدا کرد

مرحوم خوئی می فرماید اگر بخواهید روایت محمد بن مسلم را مطلق بگیرید و بگوئید تمام موارد و ابواب فقه را شامل می شود لازم می آید اجتماع لحاظین: لحاظ آلی و استقلالی یعنی این حدیث در یک مرتبه استعمال هم لحاظ استقلالی از آن استفاده شود و هم لحاظ آلی و عنوان خطا در حدیث هم وسیله باشد و هم موضوع که اگر در مورد ما نحن فیه بخواهیم از حدیث بهره بگیریم یقینا جنبه آلی دارد چون برای صبی در هیچ جای فقه عنوان خطا نداریم اما اگر بگوئیم این حدیث باید استقلالی باشد الکلام الکلام بر می گردیم به فرمایشات گذشته مرحوم خوئی که جایی باید تنزیل نماییم که منزّل و منزّل علیه هر دو امر وجودی و دارای اثر باشند

ایشان می فرماید امر دائر است بین اینکه لحاظ را آلی بدانید یا استقلالی زیرا اگر بخواهد هر دو مورد با هم باشد لازم می آید یک کلام در یک آن نسبت به یک عنوان هم آلی باشد و هم استقلالی شبیه استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا و هذا لایمکن ؛

در این مورد لحاظ استقلالی بهتر است و در این صورت از بحث کفارات احرام فاصله می گیرد و اختصاص به دیات و قصاص پیدا می کند که هر کدام از عمد و خطا مستقلا موضوع است عمد موضوع برای قصاص و خطا موضوع برای دیه؛ این فرمایش با یک صبغه علمی و بیان علمی حدیث را دچار چالش می کند تا مجبور شویم حدیث را از کفارات دور نماییم .

نقد این وجه در کلام آیه الله سیستانی طبق نقل فرزندشان چنین است: آثار عدم عمد به دو صورت بر عدم عمد مترتب می شود: 1. بلا واسطه 2. با واسطه

به تعبیر دیگر بیان تلمیذ در برابر استاد چهره دیگری پیدا می کند و از بحث لحاظ بیرون می رود، می فرماید ما در باب نفی اثر وقتی می خواهیم اثری را از موضوعی نفی کنیم یا اثر را مترتب بر موضوعی نماییم این مساله به دو صورت اتفاق می افتد یا بلاواسطه و یا مع الواسطه و هی واسطة فی العروض

بلاواسطه در آنجا که موضوع ما عدم العمد است مانند ما نحن فیه که موضوع برای نفی کفاره عدم العمد است و تا عدم العمد شد می گوئیم محرم اگر در احرام بلا عمد استظلال کرد "فتنفی الکفاره" کفاره منتفی می شود

مع الواسطه آنجا که اثری که مترتب می کنیم بر عدم العمد ممکن است اول عارض بر عنوانی شود و بعد منتقل به عدم العمد شود و آن عنوان خطا است صبی یا بالغ خطا نمود و مرتکب محرمات احرام شد اثری که مترتب می شود طبق فرض و اعتقاد ما نفی کفاره و منتفی شدن کفاره، اثر عدم العمد است نه اثر خطا، نهایتا اول عارض می شود بر خطا و بعد منتقل می شود به عدم العمد عینا مانند حرکت در کشتی که اول عارض بر کشتی می شود و بعد منتقل بر مسافرین کشتی لذا می شود واسطه در عروض در ما نحن فیه نیز این گونه است و اجتماع دو لحاظ نداریم؛

ما می خواهیم کفاره را از صبی مرتکب محرمات بگیریم در قاموس فقه داریم که محرمات احرام اگر بلاعمد اتفاق بیفتد اثر و عرض آن نفی کفاره است این سلب کفاره را می خواهیم بدهیم به عدم العمد که گاهی خود عدم العمد را موضوع قرار می دهیم و گاهی خطا را موضوع قرار می دهیم اگر عدم العمد موضوع شود عرض عارض به معروض می شود بلاواسطه و اگر خطا را موضوع قرار دهیم عرض مترتب بر معروض می شود مع الواسطه صحیحه محمد بن مسلم در تنزیل واسطه در عروض ساخته است و گفته است "عمد الصبی و خطاه واحد" یعنی در باب احرام اگر صبی عمدا مرتکب محرمات احرام شد به دو صورت می توانید کفار را از او بردارید اولا عدم العمد ثانیا خطا نهایتا فرق این است وقتی می گوئید خطا می شود واسطه در عروض یعنی به برکت خطا نفی کفاره را عارض می کنید بر عدم العمد و اشکالی پیش نمی آید .

بنظر می رسد فرمایش مرحوم خوئی که بحث لحاظین را مطرح نمودند در اینجا موضوعیت ندارد و نمی توان استعمال لحاظین را آورد بلکه آنچه مهم است در باب نفی کفارات عدم العمد است و این عدم العمد را به دو صورت می توان گزارش داد عدم العمد با عنوان عدم العمد و عدم العمد با عنوان خطا و این دو از هم جدا و مستقل نیستند .

 


logo