1403/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
کفاره محرمات احرام/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /کفاره محرمات احرام
در یکی از دعاهای منسوب به حضرت زهرا سلام الله علیها ایشان می فرماید: اللهم اعزَّنی بالانقطاع الیک [1]
پروردگارا مرا عزت بده با منقطع شدن از همه چیز به سوی خودت
راز موفقیت تمام انسان های بزرگ در طول تاریخ در این جمله آمده است کسانی توانسته اند شاخصه های انسانی را در خود بپرورانند و به دیگران بخورانند که عزیز زندگی کردند؛ عزت حقیقی به این است که آدمی بر گرده خاک زیست نماید و حاکم بر خاک باشد اما متصل به آن نباشد کسی که حاکم بر خاک شد عزیز و قدرتمند و متعالی می گردد و از وجود این عزیزان درگاه پروردگار، شاگردانی مانند حضرت امام رضوان الله تعالی علیه تربیت شدند که غیر معصوم بودند بزرگانی در حوزه که افتخار ما حوزویان هستند و ما طلبه ها در صورتی می توانیم استواری راه خود را محکم نگه داریم و با امید و نگاه به آینده روشن زندگی کنیم که در این قسمت کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها جایی داشته باشیم "هب لی کمال الانقطاع الیک" یک از شاگردان این مکتب این مساله را به جهانیان نشان داد که می شود از رهگذر انقطاع، دلها را تسخیر کرد و تاثیر گذار بود و فطرت ها را بیدار نمود.
در بحث فقه روایت محمد بن مسلم مرکز گفتگوهای فراوانی بین محققین قرار گرفت که این روایت عمد صبی را با خطا تنزیل یا تسویه نموده تنزیل مرحوم خوئی رضوان الله تعال علیه دارای مناقشاتی بود که چهار مورد را گذراندیم
مناقشه پنجم: در این مناقشه سلمنا عمد صبی تنزیل شده و نازل منزله خطا قرار گرفته است و سلمنا اگر امر وجودی نازل منزله امر وجودی دیگر شد باید منزل علیه، دارای اثر باشد و سلمنا فرقی نیست بین اینکه بین منزّل و منزّل علیه تضاد باشد یا تضاد نباشد و به تعبیر کامل سلمنا تنزیل و توابعه، با تمام اینها روایت محمد بن مسلم بحث تنزیل را در برنمی گیرد به جهت اینکه این روایت عمد را می گذارد جای خطا و در نوع معنای خطا سه احتمال وجود دارد
1. طبیعت خطا 2. خطای بالغ 3. خطای خود صبی
بر فرض روایت می گوید "عمد الصبی خطأُه" و یا "عمد الصبی و خطاه واحد" در این روایت ضمیری که در خطا آمده به صبی بر میگردد یعنی عمد صبی با خطای خودش؛ از آنچه محقق خوئی و اعاظم قم در این باب گفته و تنزیل را به میدان آورده و روایت را از کفارات احرام رانده و مختص به قصاص و دیات کرده اند این نکته فهمیده می شود که گویا روایت عمد را جای طبیعی خطا یا خطای بالغین گذاشته است و ایشان به این نکته دقت نکرده اند که در روایت ضمیر به خود صبی بر می گردد نه به جنس طبیعت خطا، وقتی ضمیر اینگونه ترجمه می شود می بینیم در شریعت اصلا موردی پیدا نمی کنیم که برای خطای صبی حکم صادر شده باشد آری به شکل مطلق احکامی برای صبی بیان شده اما اسمی از عمد و خطا آورده نشده است تا بعد بتوانیم بگوئیم عمد صبی مانند خطای اوست لذا باید بگوئیم همانطور که خطای او هیچ حکمی ندارد عمد او نیز حکمی ندارد یعنی "عمده کَلاعمدٍ" در کفارات احرام نیز وقتی صبی عمدا استعمال طیب می نماید یا محرم دیگری را انجام می دهد کلاعمد است و کفاره ندارد و براحتی روایت محمد بن مسلم کفارات احرام را نسبت به صبی در برمی گیرد .