1403/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
کفاره محرمات احرام/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /کفاره محرمات احرام
عن امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه صلوات المصلین إِنَّ لِلْخَيْرِ وَالشَّرِّ أَهْلا، فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ [1]
برای کار خوب و کار ناشایست اهلی در این دنیا هست و شما قرار است انتخاب کنید کدام را ترک کنید یا انجام دهید مثلا اگر خیر را ترک نمودید هستند افرادی که بدل شما قرار می گیرند انمالکلام در این است که شما چه کاره اید خصوصا در قسم خیر فکر نکنید اگر به سمت خوبی نرفتید آن کار می ماند مواظب باشید دیگران جایگزین شما در خیر نباشند و این دلیل بر مسابقه در سابقوا فی الخیرات است
بحث در مناقشاتی بود پیرامون زبان گویای محققین حضرت ایه الله خوئی که مورد بررسی قرار گرفت دومین مورد مناقشه این بود که لفظ "عمد الصبی و خطاه واحد" در صحیحه محمد بن مسلم به شکل ویژه آمد یعنی در صحیحه نداشتیم عمد الصبی خطاٌ که شما بفرمایید تنزیل است بلکه در صحیحه آمده "عمد الصبی و خطاه واحد" و ظهور در تسویه دارد و نمی خواهد عمد را جای خطا بگذارد بنابراین سه احتمال در روایت است که در دو مورد آن جلسه گذشته بیان شد
احتمال سوم: عمد الصبی و خطاه واحد حکایت می کند از اینکه عمد صبی با خطای او مساوی است در دو مرحله
مرحله اول: موضوع برای حکم شرعی قرار می گیرد در باب اتلاف "من اتلف مال الغیر" صبی ممیز مال دیگری را تلف نموده است حدیث در آنجا جاری است یعنی در اتلاف چه عمدی و چه سهوی، ضامن است
مرحله دوم: جایی که موضوع برای حکم شرعی نیست در عرف این گونه است که می گویند عمد صبی با سهو او مساوی است که این امر تسویه است نه تنزیل
در استدلال مرحوم خوئی که نظر مشهور بود تنزیل گرفته شد و حدیث در باب دیات و قصاص اختصاص پیدا کرد اما در اینجا تسویه است چه موضوع حکم شرع قرار بگیرد چه قرار نگیرد به خلاف بالغ زیرا از مفهوم صحیحه محمد بن مسلم فهمیده می شود که بالغ به گونه ای دیگر است در بالغ گاهی عمد او موضوع برای حکم قرار می گیرد اما خطای او نه مانند اکثر کفارات احرام که عمد آن کفاره دارد و خطا حکمی ندارد و گاهی هم عمد موضوع برای حکم است و هم خطا "من قتل نفسا متعمدا" قصاص دارد و "من قتل نفسا خطأً دیةٌ علی عاقلة" حال می آییم سراغ بحث ما نحن فیه (کفارات احرام )که داستان بالغین مشخص است در ارتکاب محرمات عمداً کفاره ثابت است می رویم سراغ صبی که روایت می گوید بین عمد صبی با خطا تسویه است بنابراین اگر صبی عمدا مرتکب محرمات احرام شد مانند خطا است که در بالغین خطا کفاره ندارد نتیجتا صحیحه محمد بن مسلم تنزیل نکرده و به راحتی از این روایت استفاده می کنیم که در محرمات احرام صبی کفاره وجود ندارد .
« و بالجمله ان فعل الصبی اما ان یقع موضوعا لحکم الشرع و اما لم یُجعل موضوعا له» مانند کفارات احرام که صبی موضوع قرار نگرفته زیرا موضوع بالغین هستند « بل الموضوع هو فعل المحرم البالغ فعمده له کفارة و خطائه لیس فیه کفاره فالروایة حیث تدل علی التسویه ننتج عدم کفارةِ الصبی المحرم مطلقاً فالصحیحةُ بیان لواقع العمد فی حال الصباوة بالنسبه الی الاحکام و لوازمها ای ان الشارع جعل عمده و خطاه واحد علی القاعدة الاولیه » طبق قاعده اولیه صبی« الا ما خرج بالدلیل »باب اتلاف که ضمان اثبات است برای صبیان «فالروایة تدل علی التسویه بین العمد و الخطا لا علی التنزیل »
نقاش سوم نسبت به نظریه محقق خوئی: در این وجه سلمنا صحیحه محمد بن مسلم تنزیل است و عمد نازل منزله خطا،
می گوئیم تنزیل در دو وادی یا به دو صورت در عالم تنزیلات قابل تصور است:
صورت اول: اینکه بین منزل و منزل علیه تنافی تضاد و تخالف و تناقض نباشد مانند تنزیل عالم فاسق در منزله حاکم ظالم العالمُ الفاسق حاکمٌ ظالم تنزیل مانند تمثیل باب منطق است وقتی چیزی را به چیزی دیگر تشبیه می کنید مشبه و مشبه به و وجه شبه داریم در اینجا نیز منزل و منزل علیه و وجه تنزیل؛ وجه تنزیل در این جا ظلم است همان طور که حاکم ظالم ظلم می کند عالم فاسق هم ظلم می کند در جایی که شیئی را جای شیء دیگر گذاشتید که بین شان تنافی نیست باید از منزل علیه اراده کنیم امر وجودی را نمی توان از حاکم ظالم غیر حاکم ظالم اراده کنید یا از عالم فاسق اراده کنید غیر عالم فاسق را چون غیر عالم فاسق اثری که ما دنبال آن هستیم (اغوا و ظلم) ندارد و نمی توان عدم منزّل اراده کنیم و بگوئیم العالم الفاسق حاکم ظالم و نمی شود از منزّل اراده کنیم عدمش را و باید وجودش اراده شود در بحث ما نحن فیه این گونه بود که عمد را جای خطا گذاشتیم و محقق خوئی فرمود نمی توانید از عمد اراده کنید عدم عمد را زیرا هر دو وجودی هستند لذا وقتی امر وجودی را جای امر وجودی دیگر می گذاریم و بین آن ها تنافی نیست مانند همین مثال، نمی توان از منزل عدم آن اراده شود بلکه باید وجودش اراده شود و منزل هر اثری داشته باشد بر منزل علیه بار می شود
صورت دوم: بین منزل و منزل علیه تنافی است مانند ما نحن فیه در عمد و خطا که نسبت بین این دو یا تضاد یا تناقض یا عدم ملکه است در جایی که بین منزل و منزل علیه تنافی است لازم نیست از منزل اراده کنید خودش را در تنزیل؛ بلکه عدم آن هم بیاید درست است؛ "عمد الصبی و خطاه واحد" یا به عبارت تنزیلی "عمد الصبی خطأٌ" در باب کفارات که عمد کفاره دارد در بالغین شارع عمد را جای خطا گذاشت به راحتی می توان هم اراده کرد خطا را و حکم شارع را برای صبی آورد و هم اراده کرد عدم العمد را زیرا اثر فقط مترتب بر خطا نیست عمد نباشد کفاره هم نیست عدم کفاره مترتب بر فقط خطا نیست مترتب بر عدم عمد هم می باشد در بالغین نیز همین گونه است
بنابراین ما نحن فیه از مواردی است که بین عمد و خطا تنافی است شما می گوئید امران وجودیان العمد و الخطا لا یجتمعان بل یفترقان می شود تضاد یا می گوئید خطا عدم عمد است که می شود تناقض و یا عدم و ملکه بحث کفاره مترتب بر عمد است و اگر عمد را جای خطا می گذارید می خواهید کفاره را بردارید این کفاره چه خطا باشد چه عدم العمد برداشته می شود بنابراین با این نگاه حدیث، باب کفارات را می گیرد و اختصاص به باب دیات و جنایات پیدا نمی کند زیرا خطا عدم العمد است بالاخص در دو صورت 1. تناقض 2. عدم و ملکه
یا قائل به تناقض می شوید یعنی العمد عمدٌ و الخطا عدم العمد و یا بحث عدم و مکله و یا قائل به تضاد می شوید که لایجتمعان با این تحلیل و بیان ولو قائل شوید که حدیث در مقام تنزیل است، می گوئیم جایگاه تنزیل متفاوت است گاهی تنزیل می کند شیء وجودی را نازل شیء دیگر که بین شان تنافی است مانند ما نحن فیه.
مناقشه چهارم سیاتی..