1403/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات ولی
عن النبی صلی الله علیه و اله: قال یا علی اِذا نَظَرتَ فِی المرآةِ فَکَبِّر ثلاثاً فَقُلِ اللّهُم َّکَما حَسَّنتَ خَلقِی فَحَسِّن خُلقِی [1] یا علی هر گاه نگاه به آینه کردی سه مرتبه کبریایی حضرت حق را بر زبان دل و سر بسرا و بگو خدایا همان طور که مرا زیبا آفریدی اخلاق مرا نیز زیبا کن به این معنا که انسان در این لحظاتی که موجود است از هر زاویه ای از زوایای وجودش می تواند بستر تربیت و پرورش بسازد و ذلک لا یمکن الا بالمراقبه وفقنا الله لها
بعد ما ظهر ان التحقیق فی الفرع الاول من المسأله السادسه هو التفصیل بین ما کان للصبی مالٌ وافٍ بالهدی و عدمه فالاول علی الصبی ان فرض له منفعة دنیویة مادیة او معنویة و علی الثانی یکون علی الولی
خلاصه فرع اول از مساله ششم که قائل به تفصیل شدیم و نظریه متن عروه و مشهور را بالجمله نپذیرفتیم بلکه فی الجمله اثبات شد یعنی به شکل موجبه جزئیه به تعبیر مرحوم سید « الهدی علی الولی » بعد از این مطلب و این بیان نکات و اموری باقی مانده است که در ذیل فرع اول بیان می کنیم این امور جنبه تنبیهی دارد
امر اول: اگر صبی مالی ندارد لکن خود ولی مال به اندازه قربانی دارد واجب است ولی مال خود را صرف قربانی صبی نماید اگر چه مستلزم آن باشد که برای خودش مالی نمانده و به جای قربانی خود روزه بگیرد و لا یجوز العکس
امر دوم: اگر صبی دارای مال هست نمی تواند به جای قربانی روزه بگیرد به این معنی که اگر صبی دارای مال وافی به قربانی هست اما ولی توان ندارد، نمی تواند ولی به جای او روزه بگیرد و باید مال صبی صرف قربانی شود در این شرایط هدی منتقل به بدل نمی گردد
امر سوم: اگر صبی مالی ندارد داستان قربانی منتقل می شود به صوم در اینجا سوالی پیش می آید که اگر صبی قادر بر روزه گرفتن بود و می توانست روزه بگیرد مثلا ممیز است و اگر روزه بگیرد عسر و حرجی نمی شود آیا واجب است ولی روزه بگیرد مطلقا و یا بر خود صبی هست که این بدل را انجام دهد؟
این امر سوم در فرضی است که پولی برای صبی و ولی نیست آیا اینکه سید فرمود الهدی علی الولی لازمه اش این است که اگر توانی نبود برای قربانی و صبی می تواند روزه بگیرد باز هم حکم شریعت این است که علی کل حال همه چیز بر ذمه ولی است بالاخص مساله صوم بدل از هدی یا صبی هم می تواند روزه بگیرد؟
در امر سوم و پاسخ به این سوال دو نظریه وجود دارد:
نظریه اول: نظریه مشهور که اکثر فقها قائلند بر ولی واجب است «الصوم علی الولی فی فرض عدم وجدان الثمن الهدی مطلقا»
نظریه دوم: در برابر این نظریه دو تن از اعاظم قم، مرحوم محقق سبزواری در ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد ج 2 ص 583 و مجلسی اول رضوان الله تعالی علیهما در کتاب لوامع صاحب قرانی شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه ج 8 ص 113 می فرمایند صوم بر صبی واجب است در چنین فرضی خود صبی ممیز که می تواند روزه بگیرد باید صوم بدل از هدی را اتیان نماید مستند این دو شخصیت بزرگوار صحیحه زراره است که قبلا بیان شد ایشان می فرمایند کباری که در حدیث زراره آمده است یعنی صبیان ممیزین این دو بزرگوار معنی حدیث را چنین می دانند که یذبح عن الصغار قربانی شود از غیر ممیزین و یصوم الکبار یعنی اطفال ممیزین از نظر ظاهری نیز قبل از این جمله سیاق هماهنگ است« اذا حج الرجل بابنه فهو صغیر فانه یامره ان یلبی و یفرض الحج فان لم یحسن أن یلبی لبوا عنه و یطاف به و یصلی عنه قلت لیس لهم ما یذبحون قال یذبح عن الصغار و یصوم الکبار» حدیث کلا در مورد صبیان است لکن نظریه و فرمایش این دو بزرگ عالم فقه خلاف آن چیزی است که در روایات آمده بلکه در خود این روایت قرائنی است که نمی توان نظریه این عَلَمین را برداشت نمود از جمله:
1. تدقیق در روایت زراره هر کس در این روایت تدقیق نماید می رسد به اینکه این حدیث خلاف فرمایش علمین
را بیان می کند مثلا یطاف به، یصلی عنه، لبوا عنه این کلمات بحث نیابت را مطرح می کند که کارها بر ولی است و او صحنه گردان است و کبار به اعتبار بزرگان کاروان است
2. فرض سوال این است که اولیا لم یکن لهم مال ٌیصیب الهدی عن الصبیان بزرگان مال ندارند برای صبیان زیرا از عبارت فهمیده می شود مال هست اما کافی نیست تفصیل امام بین ممیز و غیر ممیز دلیل می خواهد، و کبار ظهور در بالغین دارد
3. صحیحه مختص به غیر ممیزین است بحسب آنچه در کلمات خود حدیث آمده یطاف به، یصلی عنه، لبوا عنه، کسانی که توان بر انجام اعمال حج ندارند شما تفصیل بین ممیزین و غیر ممیزین را از کجا می آورید؟
4. سلمنا که حدیث شریف عمومیت دارد و شامل ممیز و غیر ممیز می شود در بحث صوم معنا ندارد صوم را بر صبی ممیز واجب کنیم زیرا صبی ممیز مکلف به صوم نیست لازمه فرمایش این علمین آن است که بگوئیم در خصوص حج انقلاب نسبت پیش می آید و استحاله صورت می گیرد و ممیز لحظه ای مکلف می شود.
5. روایات باب 3 از ابواب ذبح، حر عاملی بابی را منعقد نموده بنام باب 3« ان المولی اذا حج بالصبی لزمه الذبح عنه ان لم یکن له هدیٌ و مع العجز الصوم عنه» [2] در تمام وسائل بگردید روایتی در خصوص ممیزی که خود باید صوم را انجام دهد وجود ندارد و سپس تقریبا 5 روایت می آورد:
روایت اول: صحیحه معاویه بن عمار و من لا یجد الهدی فلیصم عنه ولیه که قبلا ذکر شد
روایت دوم: معتبره عبدالرحمن بن ابی عبدالله عن ابی عبدالله علیه السلام قال یصوم عن الصبی ولیه اذا لم یجد له هدیه و کان متمتعا [3] به طور اطلاق آمده
روایت سوم: معتبره عبدالرحمن بن اعین قال حَجَجنا سنةً و معنا صبیان فعزت الاضاحیُّ فاصبنا شاةً بعد شاةٍ فذبحنا لانفسنا و
ترکنا صبیاننا فاتی بکیر اباعبدالله علیه السلام فساله فقال انما کان ینبغی ان تذبحوا عن الصبیان و تصوموا انتم عن انفسکم فاذا
لم تفعلوا فلیصم عن کل صبی منکم ولیه [4]
روایت چهارم: عن عبدالرحمن بن اعین فلیصم عن کل صبی ولیه [5]
روایت پنجم: عن عبدالرحمن بن اعین قال الباقر علیه السلام الصبی یصوم عنه ولیه اذا لم یجد هدیا [6]
شما اثری در روایات پیدا نمی کنید که معصومین تفصیلی قائل شده باشند و نحن ابناء الدلیل نمی توانیم با ذوق و سلیقه و با نگاهی ابتدایی به یک روایت که زمینه دو پهلو بودن را دارد این همه روایت مطلق را کنار بگذاریم؛ آری اگر تفصیلی بیّن پیدا می گشت تمام این مطلقات تخصیص می خورد اما چنین چیزی را نداریم نهایتا بعضی از بزرگان مانند سید محمد رضا سیستانی حفظه الله که ایشان افتخار شیعه است می فرماید مگر این روایات را بگوئیم "وردت مورد الغالب" مورد غالب آن است که اکثر صبیان در حج قدرت بر روزه نداشتند چون اکثر این گونه بود دیگر روایات اطلاق ندارند یعنی معصومین در مقام بیان صبی قادر به صوم نیستند چون غالبا توان ندارند گرچه در آخر فرموده "فتامل" بعید می آید چنین نظریه ای را بخواهیم فتوا دهیم و حق همان است که مشهور قائل شده اند
نکته : در ذیل معتبره عبدالرحمن عبارت وجود قربانی بود "فعزت الاضاحی" لم یجدوا این عدم اعم است از اینکه قربانی باشد پول نباشد و یا اینکه اصلا قربانی نباشد مانند بحث وضو لم یجد ماء یعنی آب هست اما ضرر دارد لم یجد ثمنه عدم وجدان خود قربانی و عدم وجدان پول قربانی که هر دو از اطلاقات استفاده می شود
هذا تمام الکلام و تحصل مما ذکرناه ان کلام السید فی العروه من ان الهدی علی الولی یصح فی الجمله لا بالجمله کما ذهب الی ما افاده المشهور من الفقها در رساله ها کسی بر کلام سید حاشیه نزده اما با مباحثی که انجام گرفت رسیدیم به تفصیل، قانون اولی این است که الهدی علی الولی لکن در مواردی بر خود صبی مترتب می گردد.