1403/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات ولی
عن السجاد علیه السلام: ازهدوا فیما زهدکم الله من عاجل الحیاةِ الدنیا [
]
دل ببرید و منقطع شوید و زهد بورزید نسبت به آنچه خدا شما را امر نموده به انقطاع آن که دنیای در دسترس شما و وضع فعلی دنیاست با همه مسائل پیرامونی اش که کار و تلاش و زندگی است منقطعا تجافی عن الدنیا فی دار الغرور از حرفهایی که ما طلبه ها برای مردم می گوئیم حال چقدر درونمان منقطع از این امور است ان الانسان علی نفسه بصیره
اعاننا الله علی هذا المامور به فی کلام سید الساجدین علیه صلوات المصلین
دو روایت زراره و معاویة بن عمار و ثمن هدی با یک تقسیم عقلی چهار صورت نسبت به صبی و ولی تصور می شود
1. هیچ کدام ثمن هدی نداشته باشند 2. صبی ثمن هدی دارد ولی ندارد 3. ولی ثمن هدی دارد صبی ندارد
4. هر دو ثمن هدی را دارند
سه مورد آن توضیح داده شد و رسیدیم به صورت چهارم که دو مبنا در آن ذکر شد
مبنای اول: مال صبی و مال ولی مرکب مزجی اند یعنی هر چه از مال برای صبی تصور کنید مال ولی هم هست و بالعکس
مبنای دوم: منقطع و منفصل از هم هستند مال صبی برای خودش و مال ولی برای خودش و به هم ارتباطی ندارند
طبق مبنای اول در صورت چهارم فقط توانستیم فتوا دهیم به اینکه روزه منتفی می گردد اما در اینکه ثمن هدی را چه کسی باید بپردازد روایت مجمل شد
طبق مبنای دوم دلالت شد بر اینکه علی الظاهر ثمن هدی بر ذمه صبی است نتیجتا دو نظریه روی بورس بحث ماست نظریه مرحوم خوئی که فرمود مطلقا بر ذمه ولی است و نظریه مرحوم حکیم که از مفهوم صحیحه معاویة بن عمار استفاده نمود ثمن هدی بر ذمه صبی است اطلاق گویی این دو بزرگوار با دو صوری که ما تصور کردیم هماهنگ نیست
طبق صورت چهارم که مهم است هر دو دارای اموال هستند نسبت بین دو روایت صحیحه می شود عموم خصوص من وجه منطوق صحیحه زراره می گوید وقتی مال کافی نیست قربانی و هدی را ولی برای صبی انجام می دهد اعم از اینکه صبی پولی داشته باشد یا نداشته باشد مفهوم صحیحه معاویة بن عمار می گوید اگر مال برای صبی موجود باشد ثمن هدی را صبی می دهد چه ولی پول داشته باشد چه نداشته باشد؛ این دو در ماده اجتماع با هم متعارض می شوند یعنی در اینکه صبی پول دارد، مفهوم صحیحه معاویه بن عمار می گوید ثمن هدی را صبی بدهد که مرحوم حکیم به این مفهوم استدلال می کند اما منطوق صحیحه زراره می گوید ولی ثمن را بپردازد که در اینجا تعارض پیش می آید
لقائل ان یقول که در ناحیه مفهوم مرجح وجود دارد صحیحه معاویه بن عمار در محل و ماده اجتماع مرجح دارد و آن آیه قرآن است که می فرماید: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ﴾ []چطور مرجح است؟ در عبارت «فمن تمتع بالعمرة الی الحج» منظور از کسی که محرم شده است به احرام حج تمتع صبی است گرچه موجد این حج ولی باشد اما محل ورود تمتع خود صبی است حال چه ممیز و چه غیر ممیز و در عبارت «فما استیسر من الهدی» یعنی خود صبی که مال دارد پس محتوای این آیه شریفه دلالت دارد بر این مساله که: هر کسی متلبس شده به احرام حج تمتع، عمره را به جا آورده و به مکه رفته و تا آخر ادامه می دهد وظیفه دارد قربانی را هم انجام دهد
اعاظم معاصرین و شخصیت بزرگوار ولد السید سیستانی حفظه الله این را تشبیه می کند به بحث تیمم و وضو در آیه
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْعَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا﴾ [] در بحث تیمم کسی که عاجز است و نمی تواند وضو بگیرد یا تیمم نماید، احتیاج به معین دارد یعنی کسی که میمم او باشد و او را تیمم دهد این شخص که عاجز است اگر آب داشته باشد معین او را وضو می دهد و اگر آب نداشه باشد معین او را تیمم می دهد در اینجا ملاک، آب نداشتن خود عاجز است حال چه میمم آب داشته باشد چه نداشته باشد بنابراین می تواند فی الجمله مؤید باشد
در صورت چهارم بزنگاه است که نظریه اقای خوئی را بپذیریم یا نظریه محقق حکیم را زیرا تعارض ایجاد شده است و در مقام تعارض مرجحی که می توان ذکر کرد هم این آیه شریفه است و هم تمام ادله حج، آنکه متلبس می شود به حج همه اعمال با خودش است که یکی از آنها قربانی است
نتیجتا با این بیان نظریه محقق حکیم که فرمود اگر توان اقتصادی باشد بر ذمه صبی است اثبات می شود
هذا تمام الکلام در این دو روایت مهم ذکر شده؛ در بیان مؤید برای صحیحه زراره می توان به روایت اسحاق بن عمار اشاره نمود « اذبحوا عنهم کما تذبحون عن انفسکم »[] ذبح و هدی بر ذمه ولی است از آنطرف ادله بطنیه و متنیه در باب حج این است که هر کسی حج انجام می دهد تمام لوازم حج با خود اوست و روایاتی مؤید آن است از جمله اینکه بچه ها را محرم نمایید و تلبیه بگویید حدیث زراره «إذا حج الرجل بابنه وهو صغير فإنه يأمره أن يلبي ويفرض الحج، فإن لم يحسن أن يلبي لبوا عنه، ويطاف به ويصلى عنه قلت: ليس لهم ما يذبحون، قال: يذبح عن الصغار، ويصوم الكبار» [] و همچنین روایت معاویه بن عمار «انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم، يطاف بهم ويرمى عنهم، ومن لا يجد الهدي منهم فليصم عنه » [] نتیجه اینکه در صورت چهارم با مرجحی که ذکر شد طبق این جمع بندی ثمن هدی بر ذمه صبی است
اینها مباحثی است که به شکل موردی و جریانی مطرح هستند قبل از این جریانات قواعدی را پروراندیم و باید در مقام عمل با پشتوانه آن قواعد مساله را حل کنیم قاعده چنین بود که حج و قربانی برای صبی منفعت دنیوی دارد یا خیر اگر منفعت دارد همه چیز با خودش است می شود نظریه مرحوم حکیم اگر منفعت دنیوی ندارد ثمن قربانی بر ذمه ولی دارد می شود نظریه مرحوم آخوند
لذا بین این دو نظریه می توان تصالح برقرار کرد و تعارضی که مطرح شد بر اساس آن قواعد کلی تعارض مستقر نیست لذا آنچه در متن عروه آمده که فرمود «الهدی علی الولی » به شکل کلی و مطلق صحیح نیست و قابل دفاع نیست و باید قائل به تفصیل شویم بر اساس قواعد کلی هل للثمن الهدی فی الحج منفعة دنیویة معنویة أو مادیة للصبی أم لا اگر منفعت هست پول باید برای او هزینه شود نهایتا در این میان تفرجات علمی داشتیم برای اینکه ذوق و سلیقه و ذهنمان در مباحث فقهی ریاضت بکشند و ورزش ببینند اما در مقام عمل قواعد ساخته شده حرف اول را می زنند.
نکته باقی مانده اینکه در صبی غیر ممیز زمانی که مالی ندارد صحیحه معاویه بن عمار می گوید ولی روزه بگیرد، در مورد صبی غیر ممیز صحیح است چون نمی تواند روزه بگیرد اما در صبی ممیز که خود می تواند روزه بگیرد، چرا بر ولی لازم است روزه بگیرد؟
آیا می توان از ادله طوری برداشت نمود که مثلا در صورت اول که مالی ندارند در صبی ممیز قائل به تفصیل شویم و بگوئیم زمانیکه مال نیست تعین در صیام ولی دارد اما اگر صبی ممیز است یا قائل به تعین شویم که خود صبی روزه بگیرد یا بگوئیم هر کدام روزه بگیرند کفایت می کند.
بحث دوم اینست که در هنگام عدم وجدان مال باز هم مطلق بگوئیم علی الولی یا باید قائل به تفصیل شویم ؟
و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین