« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات ولی

در کلماتی از حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند امم سابقه همچون یهود و نصاری امر به معروف و نهی از منکر نکردند تا دین شان از بین رفت و خداوند از این جهت این دو امر را تاکید نموده است که اقامه دین است و همه می دانیم حضرت ابی عبدالله شهید راه امر به معروف و نهی از منکر است وجه و فقاهت این کلام نورانی به این است که امر به معروف و نهی از منکر اصلاح افعال مکلفین است وقتی افعال مکلفین در یک جامعه بر مدار خیر و ثواب و اطاعت و عبودیت شکل بگیرد جنبه های دیگر دین هم تقویت می گردد

بدون امر به معروف و نهی از منکر 9 قسم دیگر فروع دین تقویت نمی شود ان شالله این توجهات و تفکرات در وجود و فکر و اندیشه و قلب مان همیشه روشن باشد تا ما را در یک زندگی پر از بهجت و سرور معرفتی به پایان عمر ببرد

در کنار دو روایت (روایت صحیحه زراره و صحیحه معاویة بن عمار) صوری تصور شد سه صورت را بیان کردیم

صورت سوم این بود که اموال ولی به اندازه ثمن هدی می باشد اما صبی چیزی ندارد در اینجا عرض شد طبق نگاه ابتدایی روایت معاویه بن عمار می گوید «من لم یجد منهم هدیا فلیصم عنه ولیه »؛ ظاهر حدیث این است زمانی که صبی مالی برای هدی ندارد نوبت به روزه ولی می رسد لکن با تأمل نسبت به عرف وقتی ولی سرمایه دار است و همراه صبی خود در حج قرار گرفته تا زمانی که پول دارد خرج می کند و هزینه اوضاع و احوال حج صبی را خود پرداخت می کند لذا نوبت به روزه نمی رسد توجیه این مطلب این گونه است که «من لم یجد منهم هدیا » معنایی عام دارد صبیان پول ندارند این مساله زمانی صادق است که نه خود صبی مالی داشته باشد و نه ولی اما در زمانی که ولی سرمایه دارد لم یجد صادق نیست به دو وجه:

وجه اول: اینکه پول داشتن ولی، پول دار بودن صبی هم محاسبه می شود

وجه دوم: تبرعا ولی ثمن هدی صبی را پرداخت می کند

طبق این دو وجه دیگر لم یجد منهم هدیا صادق نیست و در نتیجه مورد صوم از بین می رود و قربانی بر ذمه ولی می افتد پس مراد از عدم وجدان(یعنی عدم واجدیت پول برای قربانی) عدم وجدان صبی و ولی معاً است در نتیجه من لم یجد منهم هدیا یعنی عدم الوجدان الولی و الصبی نتیجتا در صورت سوم که ولی مال دارد نوبت به روزه نمی رسد

طبق چنین توجیهی باید بگوئیم صحیحه معاویة بن عمار مطلق و صحیحه زراره مقید است در صحیحه معاویة بن عمار می گوید «من لم یجد منهم هدیا فلیصم عنه ولیه» و صحیحه زراره می گوید «یذبح عن الصغار» بحث روزه را مطرح نمی کند که اگر پول دارد قربانی و اگر ندارد روزه بگیرد ذبح بر ذمه ولی است روی همین جهت مرحوم خوئی از صحیحه زراره استفاده کرده که قید است؛ در من لم یجد اعم است از اینکه پول دارد پس یذبح و اینکه مالی ندارد پس روزه بگیرد بنابراین در هر صورت بر ذمه ولی است زمانی که مال دارد ثمن هدی و وقتی ندارد روزه اما صحیحه زراره می گوید فقط هدی «یذبح عن الصغار»

در جمع کردن بین این دو روایت باید مطلق را حمل بر مقید نموده و حدیث مقید را بگیریم و بگوئیم مسئولیت پرداخت هزینه قربانی بر عهده ولی است حال اگر مال داشت پرداخت می کند و اگر نداشت روزه می گیرد؛ با حمل مطلق بر مقید نظریه آقای خویی مستقر می گردد اما اگر حمل نکردیم و گفتیم دو مطلب است و صحیحه معاویة بن عمار روزه را مطرح می کند که معنایش این است دو صورت برای صبی مطرح می شود امکانات دارد و امکانات ندارد که در صورت اول بر ذمه خودش است و در صورت دوم بر عهده ولی می باشد بخاطر تعبیر «من لم جد منهم هدیا فلیصم عنه ولیه»

مرحوم حکیم از بحث لم یجد و مفهوم آن استفاده کرده، مفهوم آنست که اگر صبی پول داشت بر ذمه خودش و اگر پول نداشت بر ذمه ولی است اما مرحوم خویی می فرماید مطلقا بر ذمه ولی است بخاطر حدیث زراره «یذبح عن الصغار» که یعنی حتی اگر پولش کم بود هدی صبی را پرداخت کند و برای هدی خود روزه بگیرد بدین وسیله نظریه آقای خوئی مقدم می شود «اذا کان للصبی مالٌ وافٍ بالهدی و لم یکن للولی ذلک یخرج الهدی من مال الصبی بموجب صحیحه معاویة بن عمار و لا تصل النوبة الی الصوم و ان کان للولی مالٌ وافٍ بالثمن الهدی و لم یکن للصبی ذلک یخرج ثمن الهدی من مال ولی بمقتضی صحیحه زراره و لا تصل النوبه الی الصیام ایضا »

نکته ای که ما از این دو روایت استخراج می کنیم این است که آیا مطلقا می توان گفت اگر بچه ها پول نداشتند نوبت به روزه می رسد؟ می گوئیم نه به این راحتی نیست باید دید ولی مال دارد یا نه اگر ولی پول داشت نوبت به روزه نمی رسد (روایت زراره) اگر ولی مالی ندارد و صبی اموال دارد باز هم نوبت به صوم نمی رسد فقط در یک جا می رویم سراغ صوم آنجا که نه ولی و نه صبی هیچکدام مالی ندارند (روایت معاویة بن عمار)

نتیجه می گیریم اختلاف بین محقق خوئی و مرحوم حکیم اختلاف عمیقی نیست با کنار هم گذاشتن این دو روایت می بینیم این دو نظریه به هم نزدیک است در روایت زراره با داشتن صبی یا ولی پول هدی را نوبت به صوم نمی رسد و در معاویه بن عمار مطلق است و از این جهت عام است که چه ولی پول هدی را داشته باشد چه نداشته باشد هدی بر ذمه اوست عموم و خصص من وجه بین این دو روایت برقرار است

صورت چهارم: لکل منهما والٌ وافٍ بالهدی هر دو صاحب اموال هستند در اینجا آیا می توانیم از حدیث معاویة بن عمار «من لم یجد منهم هدیا فلیصم عنه ولیه» استفاد کنیم؟

در اینجا از مفهوم حدیث استفاده می کنیم یعنی اگر دارای مال است و ثمن هدی را دارد دیگر روزه متصور نیست الا اینکه در اینجا دو مطلب علمی پیش می آید دو مبنا در فقه موجود است ولی و صبی هر دو پول قربانی را دارند پس منطوق صحیحه معاویه بن عمار برای ما اثری ندارد اما مفهوم روایت که اگر وجدان است و هر دو واجدیت دارند دیگر روزه واجب نیست حال کدام یک باید ثمن هدی را پرداخت نماید؟

مفهوم فقط نفی می کند مفهوم عبارتست از "الانتفاء عند الانتفاء" شرط که منتفی شد جزا هم منتفی می شود شرط من لم یجد است وقتی منتفی شد (یعنی وجدان ثمن هدی از دو طرف) روزه منتفی می گردد در این موقع ولی خودش پرداخت کند یا از اموال صبی بپردازد؟

 

logo