1403/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات ولی
عن علی علیه السلام لا تجارة کالعمل الصالح [1]
دنیای ما انسانها با تعبیرات مختلف همچون مزرعه، متجر و محل داد و ستد بین عبد و خالق همراه شده است اولین شاخصه غرض از خلقت این است که آدمیان در دنیا عمل صالح را تولید کنند و به محضر خالق بفرستند و از آن طرف مصالح و عبودیت و بندگی خدا به سوی آدمیان ارسال گردد من اسعد الی الله خالص عبادة حال که حق چنین است از مصادیق واضح عمل صالح تعلم و یادگیری و مباحثه و رسیدگی به اضاع و احوال علوم انسانی است ما مدعیان این نعمت خدا موظفیم خود را تذکر داده و موعظه کنیم تا در وادی عمل خالص لب تشنه نمانیم و کام حقیقی ما با این اشتغالات رحمانی و ربانی و الهی ارتزاق و تأمین می شود
عصّمنا الله من الذلل و ایّدنا بنصره فی هذا الطریق المستقیم القدیم المنور بنور الجلال و الجمال من رب العالمین
خلاصه جلسه گذشته:
سخن ما پیرامون مساله پنجم از مسائل عروه در مورد صبیان بود که حج و ولایت صبیان بحث شد این مساله چهار فرع فقهی داشت؛ فرع اول هزینه معیشت در حضر بود که در مال صبی منظور شد فرع دوم هزینه های سفر بود که بر عهده ولی مطرح گردید دو فرع هم در مستثنی بود فرع اول سفر برای صبی منفعت داشته باشد و آن منفعت حفظ صبی باشد و فرع دوم سفر برای صبی امتیاز روحی و تربیتی داشته باشد که منفعت دنیوی محسوب گردد دو فرع اول را مفصل بیان کردیم دو فرع مستثنی هم ذکر شد لکن برای تکمیل بحث و منقح شدن دو فرع آخر وارد بحث می شویم.
اگر سفر به مکه و مدینه به هر شکلی برای صبی مصلحت حفظ و مصلحت تامین معیشت دنیوی باشد، لاشک و لا شبهه یجوز للولی ان یتصرف فی مال الصبی و یصرفه فی معونة السفر الحج
من با واسطه نقل می کنم علی ما حکی عنه سید محمود شاهرودی بر حاشیه عروه فرموده است در مساله حج صبیان و بردن صبی به حج اذن ولی در صبی ممیز شرط نیست هر شخصی می تواند صبی ممیز را با خود به حج ببرد و از مال صبی هزینه نماید به جهت اینکه در روایات آمده سفر حج برای اطفال مفید است مثلا "ینفی الفقر" صبی ممیز حج انجام دهد فقر از او دور می شود و یا "یطفئ میتة السوء" مردن بد را دور می کند اینها منفعت دنیوی است و از این جهت شبیه صدقه می باشد پس اگر اموال صبی ممیز را در حج هزینه کردیم در راه منفعت دنیوی است و علی کل حال اگر فرض کردیم در حج نوعی از منفعت دنیوی را برای صبی، ظاهرا مخالفی وجود ندارد که منفعت دنیوی ما به ازای اموال صبی است امول باید زندگی او را تامین نماید و نوعی از آن زیستن در حج است با فرض این که منفعت دنیوی برای صبی وجود داشته باشد، اینها متفرقات بود در ذیل مطالب کلی
بعد از بیان فروع مساله پنجم به یک سری پردازش نیاز است که مطالب بیان شده را مقداری با مطالب جدید تکمیل کنیم.
آنچه تا اینجا مشخص شد این بود که در مورد صرف اموال صبیان در طریق حج چه به شکل احجاج(غیر ممیز) و چه امر به حج (صبی ممیز) در صورتی ولی می تواند از اموال صبی برای حج او استفاده کند که منفعت دنیوی داشته قاعده ای که تا الان تبیین گردید این چنین است: "القاعدةُ تقتضی ان یکون صرفُ اموال صبیان فی طریق الحج له منفعتاً دنیویّه"
بعد از این قاعده که با توجه به قرآن و حدیث ساخته شده است روایات صریح مربوط به احجاج صبی غیر ممیز و امر به حج صبی ممیز را ذکر می کنیم لذا بحث در دو مقام ادامه پیدا می کند
مقام اول: حج مربوط به صبی غیر ممیز که طبق اولین نگاه به بحث احجاج می گوئیم "الاحجاج فعل الولی و له ثوابه "
احجاج فعل ولی است و ثواب نیز برای اوست و هیچ ارتباطی به صبی غیر ممیز ندارد همان طور که محقق حکیم در مستمسک می گوید: مقتضی اطلاق الخطاب باحجاجه فان الظاهر من احجاجه السعی فی وقوع الحج منه و منه الذبح فیتعین علی الولی بذله کما یظهر ذلک بملاحظة نظیره من الامر باحجاج المومن او نذر احجاجه فان الظاهر من ذلک السعی فی حصول الحج منه حتی ببذل الهدی بنحو من المالیات [2] مرحوم محقق حکیم داستان احجاج صبی ممیز را تشبیه به حج نذری و بذلی نموده آنجا که مثلا شخصی به آقای زید می گوید "حجِّ و علیَّ معونته" تو حج را به جا بیاور هزینه آن را من می دهم یا نذر می کند فلان شخص حج بجا بیاورد در این دو موردی که مشبه به و مقیس علیه است تنها چیزی که وجود دارد آقای باذل و ناذر است که شخص را وادار به حج کرده و هزینه را تقبل نموده مساله غیر ممیز نیز چنین است محج تمام سعیش این است که حج را در صبی غیر ممیز ایجاد نماید پس باید هزینه را خودش پرداخت کند و چیزی بر صبی نیست همان طور که در ناذر و باذل این گونه است
به نظر می رسد قیاس محقق حکیم قیاس مع الفارق است زیرا در ناذر بستگی به نیت در نذر دارد که چه چیز را انشا نموده است نذر می کند این مبلغ پول را به فلان شخص می دهم تا حج بجا آورد نهایت مقصود در این نذر خودش است یعنی خود ناذر و باذل که می خواهند چیزی به دست آورند (رسیدن به حاجت) ظواهر ادله نذر در حج نذری یا بذلی همین است که کمکی می کند تا سودی ببرد نوعی انفاق کردن برای گرفتن بهره آن است بر خلاف صبی غیر ممیز که او را وادار به حج می نماید برای هدفی و آن هدف به حسب عرف مشخص است که صبی انس بگیرد، متبرک شود، متلبس شود و ... بنابراین قیاس مع الفارق است و شاهد بر این بحث حج بذلی و نذری روایات است
عن الحسین بن علی الدیلمی قال سمعت الرضا علیه السلام من حج بثلاثة من المومنین فقد اشتری نفسه الی الله عز و جل [3] کسی که سه مومن را به حج بفرسد خودش را از خدا خریده بنابراین ظاهر امر شارع نسبت به ولی صبی با نذر و بذل حج مختلف و متفاوت است در حج صبی می گوید فرزندت را حج بده یعنی حالتی در او ایجاد کن بالاخص صبی غیر ممیز باشد در ممیز نیز به بحث می رسیم نتیجتا ظواهر ادله احجاج صبی این است که قرار است در صبی چیزی تولید شود که به نفع او باشد نهایتا باید در میدان تجزیه و تحلیل اوضاع صبی را رصد کنیم پولی که دارد، نیازهایی که دارد و کدام مقدم هستند کسر و انکسار نماییم وبه این نتیجه برسیم که این صبی زندگی او در حضر تامین می شود و زیاد می آید اگر در حج هزینه گردد با توجه به آثار ذکر شده در باب حج برایش منفعت دارد و هرگز فکر نکنید صبی دو ساله چیزی متوجه نمی شود به عنوان مثال در روایات داریم در بحث زناشویی طفل نبیند زیرا بر او اثر می گذارد بر همین اساس طفل را به مکه بردن برای او موثر است و در زندگی دنیایی او اثر می گذارد با همان نگاهی که قبلا به آن پرداختیم که زندگی انسان مسلمان با زندگی انسان غیر مسلمان در دنیا متفاوت است یعنی منفعت های دنیوی را باید با عینک اسلام ببینیم، از این باب تصرف ولی در اموال صبی بر اساس ادله احجاج و اطلاق احجاج این می شود که قرار است خود صبی دارای چیزی گردد در نتیجه از ادله می فهمیم که خود صبی موضوعیت دارد در اینجا مرحوم محقق خوانساری در جامع المدارک شرح مختصرالنافع مطلب بالاتری را بیان می دارد هرچند به نظر می رسد قابل اثبات نیست ایشان می فرماید: فاذن الشارع فی احجاجه اذن فی لوازمه [4] نظیر استحباب اخراج ذکات من مال تجارة وقتی شارع اذن در احجاج داده اذن در لوازم را نیز به همراه دارد یعنی مال او را هزینه کنید و به او حج دهید لازمه احجاج صبی یعنی تصرف در خود صبی که شامل تصرف در اموال صبی نیز می گردد بر این مبنا فرموده اصلا اذن نمی خواهد همین که گفته شده اگر کسی بتواند صبی را حج دهد می تواند از اموال صبی بردارد؛
این مساله که اذن در احجاج، اذن در لوازم هم می باشد یک ادعا است و نیاز به اثبات دارد و اثبات این ملازمه سخت است زیرا محل شبهه است و دلیل شرعی می خواهد چرا که اموال صبیان توقیفی است و بحث ولایت در مسیر قرار می گیرد لازم بیّن نیست بلکه لازم بیّن این است که وقتی می گوید صبی را احجاج کن، حج مامور ولی است و ظاهر امر چنین است که هزینه ها را خودش پرداخت نماید اگر بخواهد هزینه را از اموال صبی بردارد در ادله شریعت محذوراتی موجود است که نیاز به اثبات دارد قاعده اولی در تصرف اموال صبیان عدم جواز است و اثبات آن نیاز به ادله توقیفی دارد
بله اگر لازم بیّن بمعنی الاخص باشد اثبات نیاز ندارد اما در اینجا وقتی امر به احجاج شد تصور می شود که خودش باید هزینه کند تنها چیزی که می تواند مشکل را حل کند همان مساله ای است که در گذشته بیان شد اینکه منفعت در بین باشد اموال صبیان غیر ممیز آفریده شده است از جهت اینکه برای او مفید باشد انسان با انفس و افاقش زنده است انفس جسم اوست و آفاق در اولین مرتبه اموال اوست و طبق قاعده باید از اموال خودش استفاده گردد اگر منفعت در احجاج برای صبی تصور شد که ظاهرا طبق ظواهر ادله و با نگاه عمیق دینی منفعت دارد این گونه است که غالب انسان ها صحنه هایی که می بینند و مکان هایی که در آن بودند بعد از دوران بلوغ بر آن ها تاثیر دارد لذا بر همین اساس بردن صبی را به حج و آشنا کردن او با این مشاهد و دیدن آن مکان های مقدس بر زندگی او اثر مثبت دارد و در دوره بهره وری در آینده آشکار می شود؛ مقدس زندگی کردن در دنیا لازم نیست ثواب اخروی داشه باشد چرا که خود امتیازی در عرف متشرعین در وادی اسلام و نظام زندگی اجتماعی اسلامی است.
بنابراین در مقام اول لاشبهه که حج با نظر به روایات در بعضی موارد برای صبی غیر ممیز منفعت دنیوی دارد لذا تصرف در اموال او برای تامین مخارج احجاج لا اشکال فیه.
نکته: آنچه باقی ماند و من در کلام اصحاب ندیدم اینکه علی کل حال در بحث احجاج صبی غیر ممیز امر روی احجاج رفته از این صبی غیر ممیز طلب شده و بعد کارهای او بر اساس مطلوبیت شرعی تنظیم گردیده یعنی علاوه بر امر شارع به ولی که او را حج بده شارع این حج را از صبی می خواهد در بحث صحت حج گفتیم حج در صورتی صحیح است که امر داشته باشد و اگر امر و طلب نداشته باشد عبادت بدون امر صحیح نیست در اینجا داستان چیست؟
در بحث احجاج از خود کلمه احجاج معلوم و مشخص است که مامور محج است و صبی مامور نیست در نتیجه معنا ندارد صبی غیر ممیز مامور باشد زیرا درک و فهم این مسائل را ندارد سالبه به انتفاء موضوع
سوال:
از حجی که به صبی تزریق می شود چه بُعد از اعمال حج و با چه نگاهی بر او تاثیر گزار است؟
پاسخ:
حجی را که محج در صبی غیر ممیز تولید می کند دارای آثار وضعی می باشد و بحث تکلیف و طلب نیست این آثار به شکل نوعی از تکوین در وجود صبی که اختیاری ندارد ایجاد می شود بخاطر روایات وارده لذا روایاتی که برای صبی غیر ممیز منفعت سازی می کنند نه ناظر به احکام تکلیفیه هستند نه ناظر به احکام وضعیه بلکه ناظر هستند به نوعی از تکوین و بُعد تکوینی حج یعنی وقوف در مشعر اثر وضعی دارد نه حکم وضعی و اثر این است که بذر تعبد را در نهان صبی می کارد لذا در مقام اول طلب از صبی معنا ندارد و طلب روی محج رفته است که در روایات آمده الاحجاج مستحب للمحج