1403/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات ولی
عن المجتبی علیه السلام: مَا اَلسَّدادُ قال: دَفعُ المنکَرِ بِالمعروفِ[1]
استحکام شخصیتی یکی انسان موحد به آن است که بدی را به خوبی پاسخ دهد که حقیقتا کاری است بس دشوار و سخت و حکایت از آن دارد که این فرزند آدم واقعا به انسانیت رسیده است چرا که یکی از علائم انسان حقیقی این است به جایی برسد که در مواقعی که به او حتی ناسزا گفتند لبخند بزند و دعا کند.
دربحث فقه مساله چنین بود آیا تصرف پدر در اموال صبی با تصرف بقیه اولیا متفاوت است؟ به اینجا رسیدیم "و کیف کان و نقول فی النهایه ان تصرف الاب ایضا بای شکل و طریقٍ لابد من کونه بمنفعة الولد"
علی کل حال تصرف پدر نیز باید به منفعت باشد الا اینکه دو نکته قابل توجه است:
اول: ذات تصرف اب ساختار و ماهیتش ملازم با منفعت باشد لانه ابٌ قیاساتها معا پدر بودن متفاوت است با بقیه اولیاء دوم: الا ان تصرفه اوسع من تصرف الاولیاء تصرف پدر از جهت میدانی وسیع تر و بازتر است نسبت به بقیه به جهت اینکه در تصرف سائر اولیا از ابتدا مقید به منفعت است "دون تصرف الاب فانه یلاحظ المنفعه بلحاظ الغایه" بحث منفعت با ملاحظه جمع بندی آخر تصور شده و تحقق می یابد "و ذلک امر جار فی جمیع اطوار التاریخ بین عامة البشر حیث کان الارتباط بین الوالد و الولد ارتباطاً خاصاً بحیث کان الاب ولیاً ذا محبة و ایثار علی الولد" ولایت توام با محبت و ایثار است یعنی فرزند را بر خود مقدم می کند "سیما فی مدة الصباوه الی حد البلوغ" خصوصا از دوره صباوت و ممیز نبودن تا دوره بلوغ "و فی تلک المدة یصدق کلام النبی باطلاقه" در این مدت فرمایش حضرت رسول تمام قد دلالت دارد "انت و مالک لابیک" صبی ممیز این جمله را می فهمد اما غیر ممیز متوجه آن نیست "و اما بعد البلوغ فان کان رشیدا یتفاوت الامر بحسب العرف من المتشرعین فان الشارع قد امضی ذلک" شارع این سیره متشرعین و غیر متشرعین را امضا نموده "و قید التصرف للاب اذا کان محتاجا الیه" سیره می گوید وقتی نیاز دارد و امکانات ندارد می تواند از مال فرزند بردارد "و فی هذا الفرض یجوز الاب ان یتصرف" در این حالت می تواند در مال فرزند بالغ تصرف کند در حد نیاز و بدون اسراف "کما فی روایة حسین بن ابی العلاء قال لم یکن عند الرجل شیءٌ" امام در آخر حدیث استفهام نموده "استفهم الامام" " أ وکان رسول الله یحبس اباً للابن ؟"می شود پیامبر پدری را بخاطر برداشتن مال فرزند زندانی نماید؟ یعنی "ای کان الاب معسراً " یعنی زندگی او سخت شده باشد "فلا یجوز حبسه فی الدِین الذی لایقدر علی ادائه" جائز نیست پدر را حبس کنند بخاطر قرض پسر که حضرت فرمود این گونه نیست "فلابد للاب من اداء دینه للابن" نهایتا باید قرض خود را به فرزند بپردازد "و کیف کان یمکن ان یحمل الحدیث علی مورد استقراض الاب عن ابنه" این حدیث حسین بن ابی العلا را حمل بر استقراض نمائیم که پدری از فرزند قرض گرفته و ادا نکرده "و یشهد لذلک ما ورد فی موثقه قیس بن ابراهیم عن جعفر عن ابیه انَّ علیا ًعلیه السلام کان یحبسَ فی الدَین فاذا تبین له حاجةً و افلاسٌ خلی سبیله حتی یستفید مالا" [2] حضرت امیر در نظام حکومتی اگر کسی قرض می گرفت و مدیون می شد و در موعد خود پرداخت نمی کرد او را به زندان می انداخت تا حالش معلوم شود اگر مشخص می گشت که فقیر است رهایش می کردند تا کار کند و قرض خود را بدهد در این حدیث نیز فرمودند مگر می شود پدر را برای قرض از فرزند زندانی کنند؟ نهایتا باید جبران نماید و بحث منفعت در اینجا مطرح است پس چون پدر است حق ندارد نقصی وارد کند بلکه باید در صورت مصرف جای آن را پر نماید.
"قال بعض الافاضل المعاصرین" بعضی معاصرین مانند شخصیت بزرگوار جناب آقای محمد رضا سیستانی این گونه بیان می کند "و یؤید ورود النهی النبوی الشریف فی مورد الدَین بعض النصوص المرویة عن طرق الجمهور" این روایت مساله پدری که از پسرش قرض گرفته را تایید می کند "ما اَورَدهُ ابن حبان باسناده عن عایشه ان رجلا اتی رسول الله یخاصم اباه فی دَین علیه" مردی پیش پیامبر آمد و از پدرش شکایت کرد رجلا یعنی بالغ که قرینه ای است بر روایات دسته اول که بر دوره قبل از بلوغ معنا کردیم "قال النبی انت و مالک لابیک اَیحبس؟" می شود پدر را بخاطر قرض و بدهی به فرزند زندانی کنند؟
این روایت موید روایات گذشته است که بسط ید دارد ایشان می فرماید "و کیف کان فان المعتبره واضحه الدلالة الا ان کلام النبی للولد لم یکن مسوقا لبیان استحقاق الاب التصرف فی مال ولده کیف ما یشاء" کلام پیامبر به این معنا نیست چون پدر است هر گونه خواست تصرف نماید "بل ارید به صرف الولد ان انصار ابی" بلکه از کلام اراده شده است که پدر اعصار دارد و توان پرداخت ندارد از او بگذر "فکانه اراد ان اراد ان یقول انت هبة الله لابیک" منظور این است که تو هدیه خداوند بر پدرت هستی "کما ورد فی قوله ﴿یهب لمن یشاءُ إناثا و یهب من یشاء الذکور﴾ و مالک مثلک لانه تبع لک فلا ینبغی لک ان تخاصم والدک" سزاوار نیست او را زندانی کنی "الذی وهبت له فی استحصال الدَّین لک علیه" با او دعوا و چنگ کنی و او را به زندان بیندازی تا دین خود را از او بگیری بنده این گونه عرض کردم در کنار فرمایش این بزرگوار "انما افاده فی قول النبی من کون المقصود منه ما هو الموجود فی الایه امر استحسانی لا یرتبط بالفقه" آیه در بحث تکوین صحبت می کند و بحث فقه بحث عمل است پیامبر از هوی و هوس نمی گوید ﴿لاینطق عن الهوی﴾ و در مقام بیان تکوین نیست "بل کان فی مقام بیان التشریح و لا شک انه صلی الله علیه و اله و سلم کان فی مقام بیان رفع الخصومه بین الولد الکبیر و والده فی الاستقراض و قطع کلام الولد فی ما کان الاب محتاجا الی مالٍ و اخذه من اموال ولده و ان النبی قد منع الولد من اصراره فی قبال الالد و ان یاخذ منه" اینکه حتما پول را از او بگیرد "و یؤید ذلک روایات اخری منها روایت جابر بن عبدالله ان رجلا قال یا رسول الله ان لی مالا و ولدا و ان ابی یرید ان یَجتاح مالی" یا رسول الله من مال و فرزند دارم ولی پدرم مال مرا بر می دارد یجتاح از جاح یجوح است یعنی از راه راست منصرف شدن در باب افتعال به معنای نابود کردن می آید به معنای اینکه می خواهد مال مرا بدون وجه شرعی بردارد حضرت فرمودند "قال انت و مالک لابیک" [3] این روایت عامه است و مؤید بر این که پدر بعد از بلوغ هم می تواند تصرف نماید اما تصرفی که جایگزین داشته باشد که بقیه اولیا نمی توانند "و هکذا روایت ابن منکدر جاء رجل الی النبی فقال ان لی مالا و ان لی عیالا و ان لابی مالا و عیالا و ابی یرید ان یاخذ مالی قال انت و مالک لابیک" [4] این روایت نیز موید است
بنابراین آن جمعی که بین روایات انجام گرفت تصرفات مبسوط الیدی قبل از بلوغ امری است که در ذات پدر و پسری در مرحله بالای ولایت است که ایثار می باشد یعنی هر نوع تصرفی که در ابتدا نقص حساب شود و پایانش منفعت باشد اما غیر اب باید از همان اول تصرف دارای منفعت باشد و بعد از بلوغ هم می تواند بدون اذن در اموال فرزند تصرف نماید نهایتا باید جایگزین نماید و دیگران به هیچ وجه حق تصرف ندارند.