« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

تصرفات ولی/حج صبیان /کتاب حج

 

موضوع: کتاب حج/حج صبیان /تصرفات ولی

قال النبی صلی الله علیه و اله و سلم: خَصلتانِ لیسَ فوقَهُما مِنَ الشَّرِّ شیءٌ الشرِّکُ باللهِ و الضَّرُّ لِعِبادِالله [1]

دو خصلت بد در عالم وجود دارد که بالاتر از آن نیست اول اینکه انسان در اعتقاد و رفتارش غیر خدا را شریک نماید و به لاموثر فی الوجود الا الله معتقد نباشد (حق الله) و دیگر ضرر و آسیب رساندن به بندگان خدا (حق الناس) وقتی محاسبه می کنیم تمام بدی ها در انسان به این دو بر می گردد، حق الله و حق الناس رابطه تنگاتنگ با هم دارند اگر یکی قوی شود دیگری نیز قوی می شود و اگر یکی ضعیف گشت دیگری را نیز تضعیف می کند کسی که زیاد به فکر حق الناس باشد توحیدش بالا می رود و کسی که موحد است به فکر حق مردم است ما طلاب علوم دین باید در این قسمت روی نفسمان کار کنیم و این دو مقام توحید و نفع رساندن را در وجودمان به اوج رسانیم وفقنا الله للاعتصام و للاستعانه باسمائه و صفاته و نکون موحدین

بعد ما تم البحث عما تقدم من ان التصرف الاولیاء علی اموال الایتام لابد ان لا یکون فیه ضرر علیهم بل کان بحسب العرف بنفعهم مشخص شد که تصرفات اولیاء نسبت به صبیان صغار مشروط است به عدم اضرار و ضرر اما اینکه مشروط باشد به نفع به معنای ازدیاد و زیاد شدن مال آن ها، توسط ادله نتوانستیم این الزام را اثبات کنیم نهایت چیزی که اثبات شد نفع و مصلحت به معنای عدم ضرر بود تصرفی که منفعت داشته باشد صلاح و مصلح باشد این است که ضرری شامل حال صبیان نشود

دو مطلب را به عنوان استدراک و تکمیل بحث و تتمه لازم ست ملاحظه کنیم

مطلب اول: مقصود از عدم مفسده و عدم ضرر در تصرفات نسبت به اموال صبیان آن است که نقصی در اموال ایجاد نشود به طوری که اگر نقص ایجاد شد جبران گردد که این مسأله طبق نظر عرف عقلا محاسبه می شود و مقصود از منفعت، منفعت دنیویه است یعنی اگر نقص مادی و دنیوی پدید آمد چیزی جای آن را بگیرد تا از نظر دنیوی صبی متضرر نشود نتیجتا نفع اخروی مقصود نبوده لذا بر ولی جائز نیست اموال را صرف انفاقات نماید صدقه دهد یا مسجد و مدرسه بسازد تا صبی دارای ثواب شود بجهت اینکه صبی مکلف نبوده و بحث ثواب و عقاب در رابطه با او بالفعل مطرح نمی باشد لکن باید بدانیم که بعضی از کارهای معنوی، دنیوی حساب می شوند مثلا از اموال صبی صرف نماید تا او تربیت شده و عالِم شود یا به عنوان یک انسان رشد کند این مساله یقینا هم معنوی است و هم دنیوی.

انما الکلام در یک مورد است آنجا که هزینه کردن این اموال برای این باشد که وقتی صبی بالغ شد خوب نماز بخواند و روزه بگیرد یا اسلام را بپذیرد و از نظر اعتقادی و رفتاری و اخلاقی مسلمان متشرع باشد آیا این هزینه ها نیز منفعت دنیوی حساب می شود؟

بعضی محل کلام قرار داده اند که چنین مواردی مصلحت و منفعت دنیوی نیست بجهت اینکه دنیوی منسلخ است از همه مسائلی که مربوط به آخرت است و مسلمان و معتقد بودن به مبدأ و معاداز امور آخرتی است لکن به نظر می رسد با در نظر گرفتن عرف عقلای متشرعین در حریم اسلام اگر ولی در دوران صباوت و عدم بلوغ طوری صبی را رشد دهد و تربیت کند که در آینده یک مسلمان موفق و یک انسان متشرع باشد از باب اینکه بر اساس معارف معتقدیم اسلام آمده تا دنیا و آخرت انسانها را آباد کند و از طرفی می گوئیم الاسلام یعلو و لا یعلی علیه بهترین زندگی برای مسلمان در پرتو اسلام است با این نگاه، شئونی که می گوئیم در رابطه با شخصیت و نوع زندگی او باشد این نوع تصرفات، تصرفات اخروی محض نیستند بلکه بُعد دنیوی آن ها قوی تر است در کلام شهید قاسم سلیمانی آمده تا شهید نباشی شهید نمی شوی بر اساس معارف تا دنیای خوبی نداشته باشیم آخرتمان خوب نیست تا در دنیا آبادی انسانی نداشته باشیم در آخرت آبادی انسانی نداریم لذا این نوع تصرفات با ساختن مسجد و مدرسه فرق دارد بنظر می رسد حق با کسانی است که معتقدند این تصرفات در ایتام تصرفی است که منفعت دنیوی دارد و دلیل آن شواهدی است که در شریعت با نگاه های مختلف وجود دارد که خلاصه می شود در سیره متشرعین و در بناء عقلای متشرعین، در عرف عام نیز مراجعه کنیم می گویند خوشا بحالش بچه ای دارد که با اخلاق و نیکو است و حقوق مردم را رعایت می کند منفعت دنیوی فقط به معنای منفعت مادی نیست مسائل مختلفی را باید در صبیان در نظر بگیریم در جامعه طبقات مردم متفاوتند باید بسیاری از جهات را در کنار هم محاسبه کنیم تا فتوا به منفعت دهیم و بگوئیم هزینه کردن مال طفل در این راه منفعت دنیوی دارد یکی از آن ها که باید مراعات شود بحث فقر و غنا است اختلافات طبقاتی نوع تصرفات را در خانواده های مختلف و اولیا و فرزندان مختلف تغییر می دهد به عنوان مثال درباره اسباب بازی که منفعت دنیوی مادی است باید ببینیم این یتیم در چه خانواده ای است تا اسباب بازی در شان او باشد اسباب بازی که برای یک یتیم بالای شهر خریداری می شود با اسباب بازی برای یتیم پایین شهر باید ملاحظه شود و تا زمانیکه نظام طبقاتی حاکم است ولو به شکل افراطی دین بر اساس وضع موجود این محاسبات را بر عهده عرف می گذارد مثلا اگر برای طفل یتیم پایین شهر نوعی اسباب بازی گرفتی که در خور طبقه بالا است این ضرر است و بالعکس بنابراین مقصود از ملاحظاتی که لازم است داشته باشیم در بحث تصرفات نافعه مختلف است که بر حسب زمان، مکان، منطقه، کشور و شهر متفاوت می شود.

مطلب دوم: آنچه تا الان گفتیم اختصاص دارد به اولیایی که غیر از پدر هستند

سوال: آیا پدر به عنوان ولی نسبت به این تصرفات با بقیه اولیا که ذکر شد تفاوت دارد؟ به این معنا که پدر چون پدر است مبسوط الید بوده و هر طور دوست داشته باشد می تواند تصرف کند چه به نفع و چه به ضرر و آنچه گفته شد مربوط به جد و بقیه است؟

پاسخ: بعضی که غالبا شاید مشهور از اهل سنت و شیعه باشند قائلند اب استثنی است و هر نوع تصرفی را می تواند انجام دهد حتی می تواند اموال صبی ممیز و غیر ممیز را برای خودش در زندگی شخصی خود مصرف کند برای این مدعا روایت معروف و مشهور بین سنی و شیعه مطرح است "انت و مالک لابیک" خودت و مالت برای پدرت است یقینا اینجا لام در لابیک لام ملکیت حقیقیه نیست، ملکیت حقیقیه عرفیه در باب اشیاء و اجناس و عبید یعنی مملوک حقیقی است در اینجا به منزله مملوک است در جواز تصرف؛ ملکیت حقیقیه لازمی دارد که تصرف مبسوط الیدی است شما کتاب و خانه و فرش و ... دارید لازمه اش آن است که هر طور بخواهید می توانید تصرف کنید پس در اینجا ملزوم بیان شده و لازم اراده گشته لام برای ملکیت حقیقیه وضع شده اما استعمال کنایه ای دارد، حرفی که برای ملکیت حقیقیه وضع شده از آن ملکیت تصرّفیه اراده می شود پس نتیجه می گیریم حضرت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله فرمود اب می تواند هر طور می خواهد در اموال صبی تصرف نماید این روایت در کلمات اهل سنت به همین شکل آمده اما در منابع شیعه چند مورد به شکل مستند وجود دارد

مورد اول: معتبره سعید بن یسار قال قلت لابی عبدالله علیه السلام أ یحجُّ الرجل من مال ابنه و هو صغیر (مرد می تواند از اموال پسرش حج انجام دهد در حالیکه او صغیر است؟) قال نعم قلت یحج حجة الاسلام و ینفق منه؟ قال نعم بالمعروف ثم قال ان مال الولد لوالده [2] عبارت دیگری وجود دارد به این مضمون ان رجلاً اِختصمَ هو و والده الی النبی و قضی ان مال و الولد للوالد[3]

روایت دوم: از حسن بن محبوب عن ابی حمزه عن الباقر قال رسول الله صلی الله علیه و اله لرجل: انت و مالک لابیک ثم قال ابوجعفر علیه السلام و ما احبّ له ان یاخذ من مال ابنه الا ما احتاج الیه مما لابد له منه ان الله لا یحب الفساد [4]

این مانند عبارت قبل نیست و مقداری محدودتر است یعنی زمانی که پدر ناچار باشد اما این روایت از جهت سندی مرسله است زیرا ابن محبوب از ابی حمزه ثمالی نقل می کند و حسن بن محبوب بعد از شهادت امام صادق علیه السلام متولد شده ابا حمزه ثمالی در زمان امام صادق علیه السلام فوت کرده لذا اینکه بگوید حسن بن محبوب عن ابی حمزه ثمالی واسطه ای دارد و آن واسطه معلوم نیست لذا مرسله است

روایت سوم: این روایت رکن در بحث است صحیحه محمد بن مسلم عن الصادق علیه السلام سالت عن الرجل یحتاج الی مال ابنه (مردی نیاز به اموال فرزند دارد) قال یاکل منه ماشاء من غیر سرف (هر چه بخواهد تصرف می کند به شرطیکه اسراف نکند) و قال فی کتاب علی صلوات الله علیه ان الولد لا یاخذ من مال والده شیئا (فرزند نمی تواند در مال پدر تصرف نماید مگر با اذن پدر) و الوالد یاخذ من مال ابنه ماشاء و له ان یقع علی جاریة لابنه اذا لم یکن الابن وقع علیها ولی پدر می تواند در اموال فرزند تصرف نماید و می تواند معانقه نماید با کنیز پسرش بشرطیکه پسر با او رابطه نداشته باشد و ذکر ان رسول الله قال لرجل انت و مالک لابیک [5] این روایت معتبره و واضح است می فرماید اگر اسراف نباشد اشکال ندارد شاید مهمترین دلیلی که بسیاری به حدیث معروف فتوا داده اند همین روایت است که ذکر ان رسول الله لرجل انت و مالک لابیک بنابراین اب به هر شکلی می تواند تصرف نماید فقط اسراف و تبذیر نباشد که این مسأله"من غیر سرف" بحسب کل شئونی که در فقه داریم در تصرفات نعمات پروردگار در همه جا حرام است و امری ارشادی است

آنچه مهم است "یاکل منه ما شاء من غیر سرف" است بعد استشهاد به این فرمایش کتاب حضرت امیر که فرمود ابن لا یجوز عن یتصرف الا باذن والده و اب یتصرف بلا اذن

انما الکلام در روایت معتبره ای است از حسین بن ابی علا که متن آن طوری است که نمی تواند به راحتی فتوا دهد پدر مبسوط الید است یتصرف بأی نحو شاء

 


logo