1403/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
تصرفات اعتباری/حج صبیان /کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/حج صبیان /تصرفات اعتباری
عن الصادق علیه السلام: اِصلاحُ بَینَ النَّاسِ صَدَقةٌ یُحِبُّهَا الله [
]
ایجاد صلاح و خیر و محبت بین مردم صدقه ای است که محبوب باریتعالی است
تصرفات خارجی توسط اولیاء صبیان صغار لازم است دارای مصلحت و منفعتی باشد، به آیه شریفه استدلال شد و رسیدیم به این مطلب که آیه می گوید ﴿لاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن﴾ تصرف نکنید در اموال یتیم مگر به وجهی احسن اولا این ایه شریفه مخصوص تصرفات خارجی است و نهی آن نهی مولوی بوده و تصرفات خارجی را حرام می کند مگر آنجا که تصرف دارای حسن و احسنیت باشد بنابراین کلمه احسن افعل التفضیل است یا صفت مشبهه ؟
اگر صفت مشبهه باشد مستثنی تعین پیدا می کند در حسن و صلاح به این معنا که تصرف حرام است مگر آنکه در او صلاح باشد و اگر افعل التفضیل باشد تصرف مجاز تعین پیدا می کند در تصرفی که در او منفعت بیشتر و صلاح بیشتر باشد
حال انطباق آیه با خارج: این انطباق متفاوت است احسنیت و حسنیت تغییر می کند گاهی بین انجام کار و ترک کار تساوی برقرار است یعنی هر دو حسن است گاهی دو کار با هم حسن هستند فرض کنید دو اتاق مانند هم داریم مال صبی غیر ممیز را در هر کدام بگذاریم فرقی نداشته و هیچ کدام احسن نیست آیه در اینجا انطباقش افعل التفضیل باشد با خارج مصداق ندارد و گاهی یک اتاق حسن است و دیگری احسن اگر بخواهیم این آیه را ضرب القاعده کنیم و به عنوان یک قاعده فراگیر از آن استفاده کنیم نشدنی است زیرا همیشه در خارج این گونه نیست که یکی حسن باشد و دیگری احسن مورد دیگر در خارج اینکه دو کار را می خواهیم انجام دهیم در یک کار ضرر است و در دیگری نیست آنکه در او ضرر نیست احسن نیست بلکه حسن است با توجه به این اوضاع خارجی نتیجه می گیریم آیه شریفه را اگر بخواهیم به عنوان قدر متقین استفاده کنیم و به شکل فراگیر در همه جا صادق باشد باید افعل التفضیلی را از آن بگیریم در اینصورت می شود قاعده کلی در تمام جاهایی که یکطرف داستان احسن است لذا چنین مشکلی در این آیه وجود دارد مگر قائل شویم به تفصیل آیه اینگونه که می گوید آنجا که هر دو تصرف حسن است مختار و آنجا که یکی احسن و دیگری حسن، احسن را انتخاب کنید لذا آیه مقداری از نظر دلالت شفاف نیست روی همین جهت بسیاری از فقها نتوانستند فتوا دهند که تعین احسن لزوم دارد یعنی تصرفات ولی در اموال صبیان باید با عنوان احسنیت مجاز باشد و اگر افعل التفضیل نبود دیگر مجاز نیست
علاوه بر اینکه علما به این صورت فتوا دادند ادله ای داریم برای عدم لزوم احسن
دلیل اول: علت غائی در جعل ولایت برای والیان حفظ جان و مال صبی است و هذا الحفظ یتحقق بحسن التصرف قاعده جعل ولایت مغیّا است به غایت حفظ و حفظ شئون صبی با تصرفات نیکو تحقق پیدا می کند
دلیل دوم: روایت معتبره عبدالله بن یحیی الکابلی مرحوم کلینی از محمد بن یحیی عطار قمی ثقةٌ جلیل القدرٌ و امامیٌ اثنی عشری عن احمد بن محمد بن خالد برقی موثقٌ عن علی بن حکم کوفی ثقةٌ جلیل القدر عن محمد بن یحیی کابلی ابو محمد در تعبیرات علمای رجال آمده "کان وجها عند ابوالحسن و وصّی به علی بن یقطین اضمن لی الکاهلی و عیاله اضمن لک الجنه" حضرت به علی بن یقطین فرمود تو زندگی او را اداره کن و من بهشت را برای تو ضامن می شوم این تعبیر تصریح در توثیق ندارد اما علما این گونه تعبیرات را نازل منزله موثق بودن قرار می دهند لذا این روایت صحیحه موثقه نیست اما معتبره است روی هیمن جهت روایت از جهت سند مشکلی ندارد قال: قیل لابی عبدالله إنّا نَدخُل علی اَخٍ لنا فی بیت اَیتامٍ و مَعهُم خادمٌ لَهم فَنَقعُد عَلی بَساطِهم و نَشربُ مِن ماءِهم و یَخدُمُنا خادِمُهم و رُبمَّا أطعِمنا فیه الطعام من عندِ صاحِبِنا فما تَری فی ذلک؟ فقال اِن کانَ فی دخولِکم عَلیهم منفعةٌ لهم فلا بأس و اِن کان فیهم ضررٌ فلا قال الله عز وجل بل الانسان علی نفسه بصیرة و انتم لا تخفی علیکم و قد قال عز و جل و اِن تُخالِطوهُم فَاِخوانُکُم واللهُ یعلم الۡمُفسِدَ مِن الۡمُصلح [] از حضرت سوال کرد برادر من سرپرست ایتامی است مواقعی که بر او وارد می شویم روی فرش ایتام می نشینیم و از مشروب آنها می نوشیم و خادم آنان از ما پذیرایی می کند نظر شما در این رابطه چیست؟ حضرت فرمود اگر در وارد شدن شما بر آنها منفعت است اشکال ندارد؛ کیفیت به این روایت این است که امام تنها چیزی که فرمودند اینکه رفتن و تصرف در ایتام باید به نفع آنها باشد تا بوسیله این نفع آن نقص جبران شود وانگهی مفسد نبوده و صلاح و مصلح باشد که دلالت ندارد به اینکه منفعت بیشتر از نقص باشد تا افعل التفضیل شود بلکه اگر چیزی می خورد در عوض آن، رفتنش خاصینی داشته باشد که آن نقص را جبران کند و در نتیجه ضرری به ایتام وارد نشود پس تصرفات در شئون صبیان اگر تصرف شد و چیزی کم شد اما فائده ای داشت که آن کمی را جبران نمود یکفی و یجوز التصرف
دلیل سوم: موثقه سماعه سالت اباعبدالله عَن قول الله عزو جل وَ ان تُخالِطوهُم فَاخوانُکم، قال یعنی اَلیتامی اِذا کانَ الرَّجلُ یلی لِاَیتامٍ فی حَجره فلیُخرجُ مِن ماله علی قدرِ ما یُخرج لِکلِّ اِنسانٍ منهم فَیخالِطُهم و یَاکلونَ جمیعاً و لا یَزرأنَّ مِن اموالهم شیئا انَّما هی النار [] شخصی معنای آیه را از امام پرسید و آن حضرت فرمود منظور آیه چنین است که اگر در زندگی ایتام رفتید و با آنان محشور شدید و ایتام در کنار شما هستند هر چه از مال آنها استفاده کردید به آنان بیفزایید یعنی محاسبه کنید هر چه برداشته می شود جای آن را پر کنید تا مخالطه شود که بحث منفعت و صلاح را درست کند و نباید اموال ایتام را نابود کنید که گرفتار آتش می شوید این حدیث به وضوح دلالت دارد که در بحث ایتام باید ضرر و نقص ایجاد نشود اگر هم کم شد باید جبران گردد
بنابراین روایت شریفه دلالت دارد بر اینکه اگر خواستید با ایتام زندگی کنید از اموال آنان به گونه ای استفاده کنید که این ارتباط ضرری در آنان ایجاد نکند و بعبارة اخری وقتی این آیات و روایات و کلمات فقها را ملاحظه می کنیم می بینیم نظریه مشهور نظریه ای نیست که الزام آور باشد یعنی الزامی که در نظریه مشهور است دلیل ندارد الا احتیاط چرا که آیه واضح است بر عدم دلالت احسنیت که اموال صبی باید تکثیر شود به علاوه عرف و سیره متشرعه و همچنین روایات در طول تاریخ اینچنین بوده قدر متیقنی که با اطمینان نفس می توانیم استفاده کنیم در باب الزام متصرفین از جمله اولیاء اینست که باید تصرف در حدی باشد که اضرار و ضرر و نقصی در اموال ایتام ایجاد نکند و بحث محاسبات که در روایات آمده بود روی این جهت فرمایش مرحوم خوئی که فرمود آیه ربطی به بحث اولیاء ندارد و می خواهد بگوید لاتقربوا مال الیتیم یعنی تصرف نباید عدوانی و سلطنتی باشد از جمع این ادله با همین آیه می گوید تصرف ولی و غیر ولی تصرف سلطنتی نبوده بلکه به نفع صبیان باشد لذا احسنیت معنا پیدا نمی کند و می شود موجب جزئیه در نتیجه اگر امر دائر شد بین احسن و حسن در جمع بندی ادله از قرآن و حدیث، حسنیت کافی است .
در سیره و عرف به این نتیجه می رسیم که نظریه مشهور نظریه مستحکمی نیست بلکه نظریه شیخ اعظم و مرحوم خوئی و بعضی معاصرین این است که تصرفاتی که در اموال صبیان انجام می گیرد بالاخص والیان و اهم دلیلٍ علی ان اللازم فی التصرفات الخارجیه لابد ان یکون بلا ضررٍ فقط، ادله ولایت است که غایت دارد و علت غایی تؤمن و تخصص و تعین فقط حفظ صبیان در تمام شئون تا ضرر نکنند و در باب ولایت ادله حفظ بیان دارد و آیه لاتقربوا برای بحث ولایت مناسب نیست زیرا مقام و شأن ائمه تصرف عدوانی نیست در بحث ولایت خود ادله ولایت تکفینا و آن ادله به اولیا می گوید ایها الاولیاء اذا اردت من تصرفوا فی اموال الایتام و الصغار الذین فی حجرکم فلابد ان یکون تصرفکم لا توجب ضرر فی اموالهم و اجسامهم و شئونهم
هذا تمام الکلام
و صلی الله علی محمد و اله اطاهرین