« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 صبی ممیز/حج صبیان /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/حج صبیان / صبی ممیز

عن الحسین علیه السلام: یَابنَ آدمَ اِنَّما اَنتَ ایام ٌکُلما مَضی یَومٌ ذَهبَ بَعضُکَ[1]

ای فرزند آدم تو مانند روزگار هستی هر روزی که از تو می گذرد قسمتی از تو کاسته و کم می گردد

در این فرمایش حضرت ابی عبدالله علیه السلام زمان که یکی از عناصر اصلی در زوال و نابودی انسان است را موضوع برای بنی آدم قرار داده است اینکه خود انسان مانند زمان است روزهای هفته و ماه و سال ورق هایی از کتاب زندگی انسان هستند هر روز که می گذرد بعضی از وجود ما از بین می رود موعظه ای از حضرتش در این جهت که قدر بزرگترین سرمایه وجودی خود یعنی زمان را بدانیم اغتنموا الفرص فانما تمر مر السحاب [2] این نوع توجهات آدمیان به خود، روح و روان و فطرت انسان را بیدار می کند و در هر پست و مقامی جدیت و تلاش را به ارمغان می آورد

کلام در بحث حج صبی به اینجا رسید که اطلاقات و عمومات، حج را برای تمام انسان ها مطلوب معرفی کرده است به تعبیرات رائج در گفتمان های محاوره ای معروف و مشهور پیش زمینه ای در شریعت برای همه انسان ها جعل شده است و آن مطلوبیت حج در حد ارجحیت و استحباب است به این معنا که هر شخصی می تواند آن را انجام دهد؛ بر خلاف تصور برخی از جمله دکتر شریعتی در حج تشدید نظام طبقاتی نیست ایشان چون در متن کار فقه و تحقیق در معارف دین نبوده است چنین خبطی از او سر می زند با فرض اینکه خود واجب شدن بر اغنیاء اختلاف طبقاتی را از بین می برد اصل مطلوبیت حج برای تمام ابناء بشر است حتی اگر بالغین به سختی انجام دهند یا غیر بالغین که محل بحث ماست نهایتا بر سرمایه داران واجب شده است این واجب شدن سر ریز سرمایه است به اقشار آسیب پذیر جامعه مانند قربانی کردن و بسیاری از هزینه های حج و اگر حج درست مدیریت شود به نیازمندان کمک می شود؛ امتیازات عرفانی و معنوی حتی برای غیر بالغین هم وجود دارد بنابراین اطلاقات و عمومات، حج را به عنوان پیش درآمد این منسک بر همگان در حد استحباب تکلیف نموده و بعد توسط ادله ای بر مستطیع واجب شده است ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ اما استحباب باقی می ماند که اطلاق و عموم داشته و صبی ممیز را مطلقا می گیرد یعنی چه اذنی از طرف ولی داشته باشد چه نداشته باشد .

مرحوم صاحب حدائق در حدائق الناضره می گوید : فائدة اختلف الاصحاب فی توقف الحج المندوب من الولد البالغ علی اذن الاب او الابوین و عدمه فنقل عن الشیخ انه اطلق استئذانهما و هو ظاهر اختیار الشهید فی الدروس و اعتبر العلامة فی القواعد اذن الاب خاصه و قوی شیخنا الشهید الثانی فی المسالک توقفه علی اذنهما و فصل فی الروضه و قال ان عدم اعتبار اذنهما حسنٌ اذا لم یکن الحج مستلزما للسفر المشتمل علی الخطر و الا فالاشتراط احسن و ما فی المدارک (فی شرح شرایع الاسلام سید محمد موسوی عاملی متوفی 1009) بعد اعترافه بعدم الوقوف علی نص فی خصوص هذه المساله (روایتی نداریم که حج مقید است یا خیر) الی القول الاول فقال و مقتضی الاصل عدم الاشتراط و الواجب والمصیر الیه الی ان یثبت المخرج عنه انتهی(باید برویم طرف اصل که صبی ممیز نیازی به اذن ندارند) و قال فی الذخیره (فی شرح ارشاد الاذهان) بعد نقل هذه الاقوال لا اعلم فی هذه المساله نصا متعلقا بها علی الخصوص فالاشکال فیها ثابت انتهی [3]

نصی برای اشتراط حج صبی بر اذن ولی نداریم صاحب حدائق در ادامه می گوید: اقول روی الصدوق فی کتاب العلل عن ابیه عن احمد بن ادریس عن محمد بن احمد عن احمد بن هلال عن مروک بن عبید عن نشیط بن صالح عن هشام بن حکم عن ابی عبدالله علیه السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم من فقه الضیف الا یصوم تطوعا الا باذن صاحبه (از فهم و درک مهمان این است که روزه استحبابی نگیرد مگر با اذن میزبان) و من طاعة المراة لزوجها ان لا تصوم تطوعا الا باذن زوجها و من صلاح العبد و طاعته و نصحه لمولا ان لا تصوم تطوعا الا باذن مولاه و امره و من بر الولد ان لا یصوم تطوعا و لا یحج تطوعا و لا یصلی تطوعا الا باذن ابوین و امرهما (از خوبی فرزند اینست که روزه و حج و نماز استحبابی بجا نیاورد) و الا کان الضیف جاهلا و کانت المراة عاصیه و کان العبد فاسقا عاصیا و کان الولد عاقا قاطعا للرحم و هی کما تری صریحة الدلاله علی توقف الحج علی اذن الابوین ثم قال صاحب الحدائق الا ان شیخنا الصدوق بعد نقلها قال فی الکتاب المذکور ما صورتة قال محمد بن علی مولف هذا الکتاب جاء هذا الخبر هکذا لکن لیس للوالدین علی الولد طاعة فی ترک الحج تطوعا کان او فریضة و لا فی ترک الصلاة و لا فی ترک الصوم تطوعا کان او فریضةً فلا فی شیء فی ترک الطاعات هذا الخبر قد رواه الصدوق فی الفقیه برای والدین از نظر طاعت در ترک حج حقی بر ذمه فرزند نیست

مرحوم محدث بحرانی می گوید در کتاب من لایحضر ج 2 ص 99این روایت آمده همچنین در وسائل باب 10 ابواب محرم و مکروه، و در کافی ج 4 ص 151 نهایتا در کافی دو مورد حج و نماز در روایت نیست محدث می فرماید شیخنا الصدوق قد رد الخبر و لم ینقل له معارضا مع ان ما تضمنه مؤیدٌ بجملة من الاخبار این خبر را کنار گذاشته و معارضی برای آن ذکر نکرده با اینکه این روایت بوسیله روایاتی مورد تایید است که آنها دلالت دارد بر اینکه فرزند باید با والدین خود هماهنگ باشد و بدون اذن آن ها کاری انجام ندهد به عنوان مثال یکی از روایات این است مرحوم صدوق از محمد بن مروان قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول ان رجلا اتی النبی صلوات الله علیه فقال یا رسول الله صلی الله علیه و اله اوصنی قال: لاتشرک بالله شیئا و ان حُرقت بالنار و عذبت اِلا و قلبک مطمئن بالایمان و والدیک فأطعمهما و برّهما بل حیین کان او میتین و ان امراک ان تخرج من اهلک و مالک فافعل فان ذلک من الایمان [4] اگر امر کردند از زندگی خود بیرون برو و از مالت بگذر انجام بده که نشانه ایمان است بعد از بیان این روایت می گوید الی غیر ذلک من الاخبار الداله علی مزید الحث علی برّهما وانقیاد لامرهما و هی کما تری ظاهرة فی تایید الخبر المذکور فالخروج عنه و ترک العمل به من غیر معارض مشکل [5] روایات زیادی داریم که تا می توانید به پدر و مادر نیکی کنید که موید روایات علل است خروج از این روایت اول و عمل نکردن به آن بدون روایت معارض مشکل است و حکایت از این دارد که نظر صاحب حدائق چنین است عمومات حج نسبت به صبی به اذن پدر و مادر مقید شده و تخصیص خورده اند پس تنها چیزی که به عنوان یک محقق باید بررسی کنیم همین روایت در علل و روایاتی است که به عنوان مؤید ذکر شد چون در روایات دیگر لزوم اذن نبود و فقط از نیکی و احسان به والدین صحبت می کرد.

این روایت از جهت سندی حرف زیاد دارد اما من بطور خلاصه عرض می کنم تمام افراد در سند الا احمد بن هلال تقریبا موثق هستند احمد بن هلال محل گفتگوی چند صفحه ای در رجال است بسیاری از شخصیت ها فی الجمله توثیق نموده اند اما در میان غالب محققین بعد از ایشان، متهم به غلو یا ناصبیت یا صوفی گری شده است و دو دوره برای او بیان گردیده قبل از انحراف و بعد از انحراف و همچنین احادیث قبل و بعد از انحراف به طور کل غالب جو علم رجال و روایت و درایت این است که اکثر محققین در رجال، این حدیث را حدیث مورد اعتماد نمی دانند لکن فی الجمله با نظر نجاشی می شود گفت حدیث موثقه بوده و از جهت سند مشکلی ندارد. اما مانند مرحوم خوئی حدیث را معتبر نمی دانند

بنابراین از جهت سند حالت برزخی داشته و بین و روشن نیست

اما از جهت دلالت دو نکته در حدیث قابل تأمل است

1.در چند نقل بحث حج و صلاة نیامده است

2. این حدیث در مضمونش کلمه برّ الولد آمده سلمنا که از جهت سندی معتبر است اما د متن حدیث آمده من برّ الولد ان لایصوم تطوعا و لا یحج تطوعا الا باذن ابوین "برّ" یعنی فرزند خوب که از آن وجوب اذن گرفتن فهمیده نمی شود در اصطلاحات عرفی "برّ" معنای عام دارد و نمی توان آن را منحصر در وجوب کرد "و باید گفت بر"ّ از فضائل است نه از تکالیف لذا قدر متیقنی که از این حدیث برداشت می شود استحباب است نه وجوب اذن گرفتن .

برخی می گویند دلیل اینکه شیخ صدوق به این روایت عمل نکرده همین مساله است که نتوانسته از آن الزام را برداشت نماید اما نکات دیگری که ذیل حدیث قابل ذکر است و می توان بیان کرد مؤیداتی است که مرحوم صاحب حدائق آورده روایات چندگانه ای که بحث های کلی است و نظری به حج نداشت و این ها را وقتی کنار بحث حقوق و عاق می گذاریم می رود سراغ بحثی که فقه می گویند کاری نکنید که پدر و مادر اذیت شوند ﴿لا تقل لهما اف﴾ [6] یعنی کوچکترین اذیتی نشوند حال اگر مورد اذیت بود وارد بحث گذشته می گردد که اذیت والدین بخاطر سفر است یا بخاطر خود اعمال حج اگر بخاطر سفر باشد حج صحیح است در بالغ معصیت صورت گرفته و در غیر بالغ معصیت نیست چون تکلیف ندارد و اگر اعمال حج موجب اذیت شود اجتماع امر و نهی است در بحث صبی ممیز که بالغ نیست نهی و تکلیفی ندارد

طبق قاعده در اجتماع امر و نهی یا قائل به جواز می شویم که درست است و یا قائل به امتناع می شویم و در امتناع یا جانب نهی را مقدم می کنیم یا جانب امر را، اگر امر مقدم شود مشکلی پدید نمی آید و اگر نهی را مقدم کنیم در خصوص صبی ممیز که بالغ نشده نهی وجود ندارد و در خصوص بحثی که مرحوم صاحب حدائق برای بالغ آورده می گوید چون معارض ندارد مشکلٌ نمی گوید این روایت دلالت دارد بر اینکه حج صبی ممیز مشروط است به اذن پدرو مادر بلکه می گوید مشکل است و از آن می گذرد

تلخص مما ذکرنا حج صبی ممیز مشروط به اذن پدر و مادر و ولی نیست .


logo