« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی

موضوع: کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی

 

عن مولانا موسی بن جعفر علی السلام : قال یا هشام من اراد الغنی بلا مال و سلامة القلب من الحسد و سلامة فی الدین فلیتضرع الی الله فی مسألته بأن یکمل عقله [1]

کسی که در دنیا دوست دارد بدون مال دنیا ثروتمند باشد وقلبی سالم از حسادت داشته باشد و در دین به سلامت زیست کند در پیشگاه خدا تضرع کند و از او بخواهد عقلش را کامل نماید.

 

در بحث صبی کلام در امر و مطلب چهارم بود یعنی عدم اجزاء حج صبی اعم از ممیز و غیر ممیز ،درغیر ممیز حکم واضح بود و انما الکام ممیز

مطلب این بود که حرف اول در باب حج صبی ممیز چیست ؟ اجزا یا عدم اجزا

با قطع نظر از روایاتی که میگویند اجزا، در بررسی های اولیه با آنچه که نسبت به حج صبی خواندیم برای تصحیح آن چهار وجه ذکر و طبق این چهار وجه صحیح شمرده شد حال اگر حج صبی صحیح است در صبی ممیزی که مانند بالغین حج انجام داده است طبق همین مقدار اطلاعات از حج صبی، اصل اولی اجزا است یا عدم اجزا؟

ما در اصول و بحث اجزا مباحث اجزاء دراتیان ماموربه به امر اضطراری و امر ظاهری را بصورت اشباع گذراندیدم که بحثی عقلی است وقتی جوانب یک موضوع و حکم سنجیده میشود در نهایت به اینجا میرسیم که در باب امر ظاهری یا اضطراری ماموربه مصلحت داشته و امکاناتی دارد که جایگزین میشود و جای امر واقعی را از جهت ملاک میگیرد در بحث اجزا نیز چنین چیزهایی شاخص هستند

در این چهار وجه ذکر شده وجه اول که با سه عنوان ذکر شد

عنوان اول اینکه در حج صبی قائل میشویم به ترکیب که طلب حج از صبی خطاب واحد است در سه بیان یعنی از طرف شارع یک خطاب آمده که همه بشریت را میگیرد از جمله صبی که میشود وحدت طلب نهایتا این وحدت طلب سه بیان پیدا کرد

بیان اول : حدیث رفع قلم الزام را برمیدارد و استصحاب باقی میماند .

بیان دوم : حدیث رفع قلم ترخیص میدهد خطاب امر بشیء است با منع من الترک و حدیث ترخیص میدهد.

بیان سوم : حدیث رفع قلم الزام را برمیدارد اما میگوید ملاک باقی است .

با این سه بیان، وجه اول گذشت و طبق این وجه یک خطاب بیشتر نیست که صبی ممیز را نیز شامل میگردد و طبق سه بیانی که ذکر شد صبی مأمور به انجام فعل است و فعل نهایتا در حد الزام نیست . با این خطاب واحد مشکل بالغین حل میگردد که حج را حتما باید بیاورند ؛ بعد اینگونه محاسبه میکنیم که صبی ممیز مانند بالغ حج انجام داد و حج هر دو نفر من جمیع الجهات مانند هم است زیرا یک دستور داریم مأتی به و مأمور به مانند هم است فقط در صبی به نوع استحباب وارد شده است و در بالغ به نوع الزام ما طبق قواعد اولیه میگوئیم مصلحت در متعلق احکام است و مکلفین قرار است به مصحلت برسند پس باید قائل به اجزا شویم و بگوئیم حج صبی ممیز همه چیز دارد و شامل مصلحت های حج بالغ میشود

علی القاعده با آنچه تا الان گفتیم و کنار هم جمع کردیم از تصحیح حج صبی بر مبنای حج اول با سه بیان باید قائل به اجزا شویم .

اما در وجوه دوم و سوم و چهارم ماهیت چیز دیگری بود از قبیل امر به امر و روایات فضیلت حج و دیگر روایات حج صبی ؛ با این سه وجه حج صبی را تصحیح کردیم در تمام این سه وجه تعدد طلب بود یک خطاب وجوبی برای بالغین و یک خطاب استحبابی برای صبی ممیز مثلا در امر به امر امری تولید می شد برای صبیان و برای بالغین با آیه و ادله وجوب ثابت میگشت در فضیلت حج ادله فقط استحباب و فضیلت حج را میرساند که شامل همه می شد اما در بالغین بخاطر ادله وجوب حج الزام بود در روایات حج صبی نیز یک خطاب برای بالغین بود و یک خطاب برای صبیان.

در این سه وجه خداوند برای بالغین نوعی طلب میفرستند و برای صبیان نوعی دیگر

خلاصه اینکه به ممیزین میگوید از شما حج را به نحو استحباب میخواهم و از بالغین حج را به نحو وجوب خواسته است

طبق سه وجه آخر آیا میتوانیم بگوئیم حج مستحبی که صبیان ممیز انجام داده اند میتواند مجزی باشد از حج واجبی که بالغین انجام میدهند ؟ دو احتمال بین فقها مطرح است عده ای مجزی دانسته اند و عده ای حکم بعدم اجزا داده اند.

مرکز نزاع ما میشود آیه شریفه که در جلسه قبل به آن اشاره شد آیه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ و باید قائل شویم به اطلاق، انسانها بعد از آنکه مستطیع گشتند و توان داشتند و شرایط فراهم شد باید حج انجام دهند چه قبل از بلوغ حج انجام داده باشند و چه انجام نداده باشند.

آنانکه این اطلاق را ساخته اند قائلند که حج صبی ممیز از حجة الاسلام مجزی نیست زیرا این آیه خطاب به بالغین است و اطلاق دارد طبق این اطلاق نمیتوان قائل به اجزا شد .

نظر دیگر اینکه در آیه اطلاق وجود ندارد زیرا میگوید انسانها باید حج انجام دهند و نسبت به صبی ممیز که حج را انجام داده دیگر حجی بر او نیست و فرض بر اینست که همه سیاست های حج در حج صبی موجود بوده است از جمله استطاعت و درک، پس حج مستحبی چیزی از حج واجب کم ندارد ، نهایت نوع اعتبار گذاشتن این تکلیف بر دوش صبی از طرف شارع فرق میکند بنابراین آیه اطلاق ندارد محل گفت و شنود اینجا است که آیا این حج مجزی است یا خیر .

در داستان حج صبیان ممیزین از جهت اجزا و عدم اجزا طبق وجوه چهارگانه میرسیم به بحث تعدد خطاب که آیه به میدان میآید ﴿لله علی الناس حج البیت﴾ مسأله در این است که آیه را چگونه باید تحلیل کرد؟

آیه را طبق سه وجه اخیر باید دو خطابی نماییم توسط وجوه ذکر شده (امر به امر ،روایات فضیلت حج و استحباب حج صبی) باید بگوئیم آیه هماهنگ با این وجوه است و دو خطاب دارد یک خطاب به بالغین و دیگری به ممیزین غیر بالغ بتعبیر دیگر از آیه دو دستور استخراج میشود یکی به ممیزین غیر بالغ که حج شما مستحبی است "لله علی الناس" یعنی لله علی الصبیان ممیزین و همچنین لله علی الناس المبلغین نتیجتا صبیان ممیزین قبل از بلوغ آیه شریفه را انجام داده اند و مطلوب آن را آورده اند

در این رابطه بحثی به میدان میآید درباره صلاة مثلا پسری ممیز غیر بالغ است بعد از اذان ظهر نماز ظهر را میخواند و بعد از دو ساعت بالغ میشود در اینجا آیا نماز ظهر را باید اعاده کند یا خیر؟

به بیان دیگر آیا در این مورد باید گفت نماز خوانده شده در دوران صبیان و مستحب بوده و الان که بالغ شده است نماز واجب است و باید اعاده کند؟

در این مسأله تمام صحبتهای حج زده شده است لذا میگوئیم دو خطاب وجود دارد یک خطاب برای دوره صبی ممیز که نماز برای او مستحب است و یک خطاب برای زمان بلوغ که واجب است پس علی القاعده باید بگوئیم خطاب مستحبی را انجام داده است و زمانی که بالغ میشود باید خطاب وجوبی را اتیان کند لذا اعاده لازم میآید .

مرحوم محقق همدانی در این مورد بحثی دارد که آیا میشود صلاة و حج در کنار هم قرار بگیرند؟

یقینا فتوای اکثر بر این است که باید اعاده کند حال با وجود تعدد خطاب چرا اینگونه است آیا این بر اساس اصل اولی است یا توقیفی میباشد؟

یکی از شخصیت هایی که در بحث فقه حرفهای دقیقی دارد مرحوم محقق همدانی است در کتاب مصباح الفقیه که مطالبی در خصوص مساله ما دارد.


logo