« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی

موضوع: کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی

 

عن الباقر علیه اسلام : سد سبیل العجب بمعرفة النفس [1]

راه عجب و تکبر را با شناخت نفس و حقیقت خود ببند .

 

روایت دوم از روایاتی که مشروعیت حج صبی ممیز را گویا بود تمام شد

روایت سوم : قال عدةٌ من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن محمد بن حسن بن شمّون عن عبدالله بن عبدالرحمن الاصم عن مسمع بن عبدالملک عن الصادق علیه السلام لو اَنَّ غلاما حج عشرَ حِججٍ ثم احتلم کانت علیه فریضة الاسلام [2] ظاهر این روایت چنین است که اگر نوجوانی هنوز به مرحله بلوغ نرسیده ده حج انجام دهد بعد از بلوغ فریضه اسلام "حج"بر ذمه او میباشد. طبق ظواهر و تناسب حکم و موضوع و شمّ شریعت شناسی وقتی امام میفرماید "ان غلاما حج عشرَ حجج" حج انجام دهد ظاهر اینست که حج او صحیح است چون عنوان حج را بکار میبرند بویژه بنظر آنان که قائلند الفاظ عبادات وضع برای صحیح شده اند و اگر وضع نشده باشند تعبیر عشرَ حجج طبق قرائنی که از زروایات دیگر در کنار این حدیث هست یعنی حج صحیح.

این روایت از جهت دلالت تا این حد که بیان شد قابلیت و اقتضای استدلال دارد لذا وقتی مرحوم سید این حدیث را در متن عروه میآورد مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه عبارت ایشان در معتمد ج 1 ص 27 اینست میفرماید : ان الروایات المتقدمه (که دلالت دارند بر عدم اجزاء حجیت عن حجة الاسلام) تدل علی المشروعیه و الاستحباب فانه لابد من فرض صحت حجه حتی یقال بالاجزاء او عدم الاجزاء (باید صحیح باشد تا بگوئیم مجزی هست یا نیست زیرا اجزاء بعد از صحت است و میفرماید حج واجب اسلام بر او هست) و الا فالحج باطل لامجال لاجزائه عن حجة الاسلام اصلا سند این روایت که از مسمع بن عبدالملک نقل میشود مرحوم کشی مسمع را توثیق کرده اند سهل بن زیاد نیز قبلا بررسی شد و وثاقت او ثابت شد اما در مورد محمد بن حسن بن شمّون و عبدالله بن عبدالرحمان اصم این دو شخص توثیق نشده اند لذا روایت از جهت سندی واضح و روشن نیست ولی در بحث دلالت به شکلی که مرحوم خوئی فرمود به ضمیمه روایات دیگر میتوان از آن استفاده کرد که حدیث دلالت دارد بر صحت و مشروعیت و استحباب اما اگر تنها همین روایت با همین بیان بود و سند آن معتبر بود آیا توسط همین روایت استدلال بر صحت میگشت؟

در پاسخ باید گفت: خیر به این خاطر که نهایت چیزی که از این روایت استفاده میشود اینست که امام فرموده حج او مجزی نیست در ذهن سامع اینگونه بوده که حج صحیح است و مشروع اما نمیداند مجزی هست یا نیست و امام میفرماید اگر ده حج انجام دهد مجزی نیست .

شما چه دلیل و نطق و بیان مستدلی (مثلا مفهومی منطوقی ظهوری اصل عملی) در کلام امام صادق علیه السلام دارید که فرموده باشد مجزی است ؟ باید دلالت لفظیه معتبره یا دلالت عقلی باشد صرف اینکه امام فرمود مجزی نیست انکه در ذهن امام این بوده که حج صحیح و مشروع و مستحب است را از کجا میشود کشف کرد؟ بله اشعار و ایما و اشاره موجود است اما هیچکدام حجت نیستند لذا اگر همین یک روایت باشد با سندی معتبر، صرف گفته امام نمیتوان دلیل ساخت و دلالت مقبوله ای که آنرا مستند کنیم به لفظ یا عقل نداریم مگر اینکه کسی قائل شود الفاظ عبادات وضع شده اند برای صحیح و امام فرموده است اگر ده حج انجام دهد پس با لفظ حج معلوم میشود حج او صحیح است که ما نتوانستیم در بحث صحیح و اعم اثبات کنیم الفاظ عبادات وضع برای صحیح شده اند.

روایت چهارم : روایت یونس بن یعقوب عن ابیه قال قلت لابی عبدالله ع انَّ معی صبیةً صغاراً و انا اخاف علیهم البردَ فمن این یُحرمون ؟ (با ما بچه های کوچکی هستند که میترسیم سرما بخورند برای پوشیدن لباس احرام) قال انت بهم العرج فیُحرموا منها فانک اذا اتیت العرج وقعت فی تهامه ثم قال فان خفت فان خفت علیهم فائت بهم الجحفه [3] حضرت فرمود اینان را به عرج ببر منطقه ای نزدیک جحفه اگر بازهم ترسیدی بر آنان به جحفه برو[4] کافی ج 4 ص304 و فقیه ج 2 ص 266 این روایت دلالت واضحی دارد بر اینکه احرام نسبت داده میشود به صغار و مشخص است صغار ممیز است زیرا در غیرممیز ولی کارها را انجام میداد و احجاج صورت میگرفت اما در اینجا کلمه "یُحرمون" آمده مرحوم خوئی سند این حدیث را پذیرفته اما فی الجمله محل کلام است و مطالبی طولانی در این باره موجود است نتیجه این که میشود حدیث مورد قبول قرار بگیرد ابتدائا مرحوم خوئی قائل است این روایت در سند تفسیر علی بن ابراهیم آمده و معتبر است و همچنین اینکه ابن یعقوب معتبر است پس از جهت سندی مشکلی ندارد اما از جهت دلالت واضح است لکن روایات چهارگانه ای که وارد شده را وقتی کنار هم قرار میدهیم بالاخص روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج که بسیار واضح است این روایات به شکل تعاضد و تراکم گویش های مختلف، ما را به این نتیجه میرساند که حج صبی ممیز صحیح است خصوصا در این حدیث کلمه صغار بمعنای غیر بالغ است اما غیر بالغینی که به آنها نسبت داده شده است " یُحرمون " لذا حج صبی ممیز صحیح است و مشروع .

در حج صبی چهار مرحله داشتیم :

اول صبی یعنی چه

دوم حج بر صبی واجب نیست

سوم حج صبی صحیح است ،در این مرحله نتیجه گرفتیم حج صبی چه ممیز و چه غیر ممیز صحیح است بر اساس ادله واکنون میرویم سراغ مرحله

چهارم یعنی عدم اجزاء حج صبی مطلقا.

مرحله چهارم : عدم اجزاء و اولین دلیل بر عدم اجزاء آیه قرآن است که میفرماید ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ بر اساس قرائنی میگوئیم یکی از شرایط استطاعت بلوغ است

سوال : در مرحله اول با همین نگاه آیا میتوان گفت استطاعت یک مفهوم و حقیقت است متشکل از چیزهایی که در روایت آمده بود اعم از استطاعت مالی و جسمی و تخلیه السرب و آیا در استطاعت میتوان بلوغ را قرار داد؟

بعبارتی دیگرآیا میتوان چنین گفت که در آیه کریمه " لله " وجوب را بیان میکند و مستطیع علاوه بر سه مرحله مال جسم و راه بلوغ را نیز در بر میگیرد ؟

 


[4] کافی ج4 ص304 و فقیه ج2 ص266.
logo