« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث مستحدث // روابط بین الملل // اقتصاد در روبط

 

موضوع: مباحث مستحدث // روابط بین الملل // اقتصاد در روبط

 

عن الرضا علیه السلام : ان المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده [1]

مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند .

 

بحث فقهی ما در روابط بین الملل پیرامون سه شاخه قابل تحقیق و پژوهش است: 1. اقتصاد 2. امنیت 3. فرهنگ

ابتدائا در قسمت اقتصاد و روابط بین الملل در حکومت اسلامی نسبت به مسائل اقتصادی جهان و خود کشوری که حکومت اسلامی در آن حاکم است به بررسی میپردازیم .

یقینا بصورت کلی میتوان گفت اسلام و حاکمیت اسلام در جهان امروز بر طبق عرفیات حاکم بر جهان اقتصاد خود را مدیریت میکند با توجه به مقدمه ای که قبلا ذکر شد، هیچ کشوری بدون تعامل با جهان و دیگر کشورهای اسلامی نمیتواند با مسائل اقتصادی داخلی خودش، معیشت مردم خود را در وضع فعلی جهان تأمین کند لذا همانطور که اهل فن اقتصاد و متخصصین این علم در نظام بین الملل میگویند دو محور برای اقتصاد بین الملل قابل توجه همه اندیشمندان مدیر و مدبر و اهل فن است

اول مبادله کالا به کالا در اقتصاد بین الملل

دوم تعیین نرخ ارز در روابط بین الملل اقتصادی

این دو مورد در اقتصاد بین الملل اساس است که یقینا حکومت اسلامی باید در این زمینه با محوریت فقه کار میکرد اما متاسفانه از اول انقلاب کار نشده و الان هم فقط یک کرسی فکری و اندیشه در درون حوزه است و الا بازدهی بیرونی که با شرایط موجود در حکومت نقش ایفا کند نیست؛ لکن یک وظیفه علمی است که حوزه علمیه در مباحث روز از کانال فقه ورود پیدا کرده و بحث کند حداقل خاصیت آن شکسته شدن فضا است زیرا فضای حاکم الان بر حوزه، سنت گرایی منقطع از تمدن روز است طلبه ها و حتی بزرگان حوزه هنوز فکر و ذهنشان متصلب از سنت منقطع از تمدن است که اگر قرار است حکومت اسلامی ادامه پیدا کرده و تأمین شود باید این تفکر شکسته شود شاید روزی برسد که شرایط مهیا باشد برای بازنگری در اوضاع و احوال قوانین و نظام حاکم هم قانون اساسی قابل تغییر است و هم اوضاع دیگر جامعه .

در این زمینه فعلا کار طلبگی خود را انجام میدهیم که البته پرتوهای آن آمادگی ورود به میدان اجتماعی افراد جامعه را در صورتی که بخواهند دارد.

مقدمه بحث : هر کس به دیده تحقیق و واقع نگری در زندگی انسان و جامعه ورود پیدا نموده و اندیشه و تدبر نماید می یابد که زندگی انسان دارای دو بُعد کلی است : 1. مادیت 2. معنویت.

اولا خود این دو بُعد به یکدیگر مرتبط هستند ثانیا هر کدام به زاویه های مختلفی تجزیه میشوند که آنها نیز با یکدیگر مرتبطند و قسمت های آن با هم پیوند دارد مثلا در بُعد مادی میبینیم که ابعاد معنوی انسان با ابعاد مادی او کاملا در ارتباط است همانطور که اجزای ابعاد معنوی هم با یکدیگر مرتبط میباشند بعنوان مثال در قسمت معنوی ارتباط محبت با خیرخواهی ارتباط حسادت با بدبینی و در قسمت مادی ارتباط اکل و شرب با سلامت یا کارهای جوارحی با غذا و قوت جسمی و مثالهای فراوان دیگر .

این ارتباط غیر قابل انکار است و نمیتوان زندگی مادی انسان را از زندگی معنوی او جدا دانست و یا در قسمت معنوی یا مادی اجزا را جدا و غیر مرتبط به هم تصور کرد . ابعاد روحی و معنوی انسان کاملا به غذا و معیشت مرتبط است " المعدةُ بیت کل داء [2] " با یک نگاه فراجناحی میتوانیم این حدیث را به روز معنا نموده و میبینیم معنایش این نیست که دردهای جسمی از معده است بلکه دردهای روحی و معنوی به غذا بستگی دارد اگر کسی روی این ارتباط دقت نماید مسأله رابطه اقتصاد فردی و اجتماعی انسان با دین را فهم میکند یعنی نمیشود دیندار بود و اهل اقتصاد نبود و به آن فکر نکرد .

جامعه توحیدی و حکومت اسلامی بعنوان یک اجتماعی که دارای مرز و حد است یقینا نمیتواند جامعه ای توحیدی باشد اما اقتصاد برایش مهم نبوده و اهل اقتصاد پیشرفته نباشد روی همین جهت اسلام پیوندش با اقتصاد از دو مسیر است:

مسیر اول : پیوند مستقیم و بقول شهید مطهری کتابهای فقهی که در بُعد معاملات نوشته شده است مانند کتاب مکاسب یاکتاب بیع و اجاره

مسیر دوم : پیوند غیر مستقیم حاکمیت اخلاق بر اقتصاد ، اقتصاد اسلامی تحت سیطره اخلاق که عنوان میدارد انسان باید امانتدار و عفیف باشد انفاق ایثار و صداقت در معامله داشته باشد .

کلمه اقتصاد از قصد باب افتعال است قصد بمعنای نیت کردن و هدف قرار دادن چیزی. وقتی انسان از درون چیزی را هدف قرار میدهد برای انجام دادن، به آن قصد گفته میشود؛بتعبیری قصد تجسم اراده است که در محسوسات معنا میشود

در اصطلاحات روز لغوی اقتصاد قصد ماده و مال است در قصد مال به باب افتعال رفته است یعنی هدف قرار دادن ماده با اعتدال که میشود اقتصاد و این نیز بخاطر آنست که معنای مال و ماده در نگاه انسان و حیوان متفاوت است. حیوان وقتی ماده را قصد میکند فقط برای خودش است اما در انسان ماده با نگاه انسانی قصد میشود یعنی تنها برای خود نیست که در اینجا اعتدال جلوه کرده و این لفظ را مقدس مینماید یعنی مال گرایی مقتصدانه و معتدلانه " اقتصد فی معیشتک [3] " انسان مال و ثروت را بخواهد اما بر مبنای عدالت که به این تعبیر میشود " اقتصاد "

با این نگاه مشخص است که بسیاری از واژه هایی که در روابط اجتماعی در طول تاریخ شکل گرفته اند بر مبنای انسانی بوده است بالاخص قبل از دوره رنسانس در بحث انقلاب فرانسه واژه هایی که قبل از آن شکل گرفته اند رنگ و لعاب انسانی دارند بعدها تبدیل شد به اخلاق استعماری به معنایی که بوسیله اخلاق بتوان از دیگران بهره کشی کرد .

میشود ما طلبه ها ومتدینین نگاه مثبتی به اقتصاد داشته باشیم الا اینکه متدینین و اهل زهد و تقوا چون دیده اند از این کلمه سوءاستفاده های زیادی صورت گرفته (کلمه اقتصاد و سیاست در اصل کلمات مقدسی هستند) از آن روی گردان شده اند یقینا اسلام ثروت و توان اقتصادی را نه تنها مذموم نمیداند بلکه توصیه به اقتصاد میکند با همین عرف در طول تاریخ نبی مکرم اسلام میفرماید " نعم المال الصالح للرجل الصالح [4] " چه زیباست مال پاک برای انسان پاک

در مثنوی مولوی نیز ترجمه شده

مال را کز بهر دین باشی حمول نعم مال صالح خواندش رسول

آب در کشتی هلاک کشتی است ور بود در زیر کشتی پشتی است

هر چیزی در این عالم بر حسب موقعیتهایی که قرار میگیرد دارای مضار و منافع است لذا بستگی دارد اقتصاد را در کجا ساماندهی کنیم و کجا قرار دهیم در جامعه توحیدی و حکومت اسلامی اقتصاد کجا قرار داشته باشد در جایی مال با حقیقت و جایگاه و کرامات انسان هماهنگ است و در جایی با جایگاه انسانیت مغایر است بعنوان مثال اگر مال در مقام محبت استقلالی قرار بگیرد باعث طغیان میشود ﴿ان الانسان لیطغی ان راه استغنی﴾ [5] یا اگر در نگاه به مال طمع و حرص محور قرار گیرد سبب عاقبت به شری میگردد ﴿الذین یکنزنون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم﴾ [6] همانطور که شخصیت حقیقی انسان در ارتباط با اقتصاد و مال و ثروت تحت اداره اخلاق است و در نظامواره های توحیدی و الهی شخصیت حقیقی وقتی در کنار ثروت قرار میگیرد میگوید اگر میخواهید توحیی و الهی باشید باید در سیطره اخلاق باشید تا مال برای شما مفید واقع شود و در قالب یک انسان از مال استفاه کنید شخصیت حقوقی اسلام نیز که حکومت است با محوریت اخلاق مداری در موضوع مال و ثروت کار نموده و خودش را نشان میدهد مثلا حکومت در زندگی داخلی خودش حق شهروندی را نسبت به مال در چه سطحی باید رعایت کند این حرف بسیار دارد و جهاد اکبر است برای شخصیت های حقوقی حکومت تا حکومت اسلامی در قالب شخصیت حقوقی بدرخشد و اخلاق را در همه زوایای زندگی شهروندان خود پیاده کند در وادی مال و ثروت ،چگونگی مالیات ، رسیدن به شهر، خدمات اجتماعی ، آسانی معیشت مردم و ...

و همینطور در مسائل روابط بین الملل که شخصیت حقوقی حکومت اسلامی با اخلاق مداری طبق قواعد اولیه فقه رفتار کند یکی از مباحثی که در اقتصاد بین الملل و حکومت اسلامی لازم است رعایت شود استقلال اقتصادی است یعنی حکومت اسلامی موظف است خود را توانمند سازد تا بتواند اسکلت و شیرازه حقیقی مسائل مالی و ثروتش در حدی باشد که به تعبیر کلام رهبری با تکانهای اقتصادی دنیا خیلی بهم نریزد شهید مطهری در این زمینه میگوید: "ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد" این کلام در زمانی بود که از حکومت اسلامی خبری نبوده و سخنی از امیرالمومنین یادآور میشود که فرمودند : احتج الی من شئت تکن اسیره و استغن عمن شئت تکن نظیره و افضل علی من شئت تکن امیره [7] به هرکسی دوست داری محتاج شود اما بدان لازمه آن اسارت به اوست و بی نیاز شو از هر کسی خواستی تا مثل او بشوی و احسان کن بر هر کس که خواهی تا امیرش شوی

استقلال اقتصادی در حدی باشد که شخصیت سیاسی حکومت را به جایی برساند که از جهت اقتصادی نظیر قدرتهای جهان گردد. در ادامه شهید جمله ای دارد که "چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیه اقتصادی را در نیاید و نفهمد اقتصاد مستقل از شرایط حیات ملی است" . حضرت امام درباره شهید مطهری میفرمود همه ی نوشته جات او بدون استثنا مفید است .

به روز بودن اسلام حرف مهمی است اما متاسفانه حوزه های اسلامی هنوز نگاهشان قدیمی است آن بستر تفکر که اسلام در هر عصر و زمانی میتواند خود را بعنوان یک نظام و تفکر جامع نشان دهد و یک سازمان تشکیل داده و مردم را دور هم جمع نماید و قدرت شود با ادله قرانی که میگوید ﴿و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه﴾ [8] با این اوضاع و احوالی که قرار است حلال محمد حلال الی یوم القیامه در همه ابعاد جور درنمیآید، با این تفکرات تحجری و دگم و بسته تا آنجا که گاهی حتی این مباحث و ورود به آن را خلاف دانسته و میگویند با شأن طلبه سازگار نیست همچنانکه علیه شهید مطهری نیز همین حرف بود که این نوع گرایی ها و مال و معیشت و اقتصاد با مسلمانی و تدین و تقوا و کرامت و وقار انسان سازگار نیست.

در این مسیر نیاز به کار بسیار و ساماندهی مسائل است و این مساله نیاز به همکاری و کمک دوستان وطلبه های جوان دارد.

 


logo