1403/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
موضوع: کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
سئل عن المجتبی علیه السلام : ما المروّة ؟ قال حفظ الدین و اعزاز النفس و لین الکنف و تعهد الصنیعة و اداء الحقوق و التحبب الی الناس [1]
سوال شد از امام که جوانمردی چیست ؟ حضرت فرمود : عبارتست از حراست دین وعزت نفس و با نرمش برخرد کردن و بررسی عملکرد خویش و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم
در بحث تصحیح عبادات صبیان به اینجا رسیدیم که نظر و وجه دوم محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه از جهت صغری و کبری نیاز به بررسی داشت تا اینجا که کبری دارای صوری بود سه صورت و شکل ذکر شد به آن اشاره میکنم و سه صورت دیگر به آن اضافه مینمایم.
سه صورت اول این بود که آمر دوم یکی از این سه عنوان را داشته باشد: 1. نیابت 2. ولایت 3. بلاغت
اما سه شکل و صورت دیگری را هم با یک نگاه دیگر طرح میکنیم تا بحث جمع شود و آن اینگونه قابل بیان است
تصویر اول: آمر اول نسبت به شخص ثالث ولایت دارد اما آمر دوم ولایت ندارد
تصویر دوم : آمر دوم ولایت دارد اما آمر اول ولایت ندارد
تصویر سوم : آمر اول ولایت دارد آمر دوم هم ولایت دارد الا اینکه ولایت دوم به دو قسم است
1. ولایت قبل از آمدن امر اول 2. ولایت به دلالت اقتضای امر اول که نتیجتا میشود چهار صورت
حال چرا این صور را بیان میکنیم ؟ زیرا بحث امر در میان است امر بالامر بشیء امر بذلک الشئ این دو آمر عنوان آمریتشان عرفا اقتضا دارد نوعی تسلط و تعالی و سرپرستی نسبت به شخص ثالث داشته باشند زیرا شخص ثالث قرار است کار انجام دهد . باید بدانیم این دو آمر چه نسبتی با او دارند .
آمر اول ولایت داشته باشد ولی آمر دوم نداشته باشد مانند پدر به دوست پسرش بگوید به پسر من بگو درس بخواند.
آمر دوم ولایت داشته باشد و آمر اول نداشته باشد مانند اینکه کسی به پدر همسایه اش میگوید به پسرت بگو درست رفتار کند
اما صورت سوم در فرض اول داستان ماست که شارع امر میکند به پیامبر تا پیامبر به مردم بگوید نماز بخوانند
آنچه به کار ما میآید این سه صورت واضح است با توجه به دو تصویر اول که بحث نیابت و ولایت و بلاغت مطرح شد و در تصویر دوم نوع سلطه اول و دوم نسبت به شخص ثالث ذکر شد اگر بخواهیم جمع بندی کرده و کلام مرحوم خوئی را اثبات کنیم صورت اول از تصویر دوم که آمر اول ولایت دارد و آمر دوم ولایت ندارد در این تصویر دو وجه قابل تصور است 1. آمر دوم نائب باشد 2. آمر دوم مبلغ باشد
تمام آنچه روزهای قبل و امروز تا اینجا گفتیم در مقام ثبوت و تصور است که در عالم ثبوت چه چیزهایی در این بحث قابل تصور است و حالا میرویم سراغ عالم اثبات و ادله
سوال : با این تصوراتی که داشتیم اگر ادله را در هنگام استظهار و بهره وری از ادله استفاده کنیم کدامیک از این تصورات در عالم اثبات قابل ملاحظه است؟
پاسخ : فرض بر اینکه ما از روایات طبق دلالت استفاده کرده ایم و آمر اول ولایت دارد و آمر دوم ولایت ندارد که باید یا نائب باشد و یا مبلغ میخواهیم این دو را از روایت استفاده کرده و یکی را انتخاب کنیم .
طبق عرف و تناسب حکم و موضوع( تکلیف مکلف مکلف به ) اینکه بگوئیم آمر دوم نائب است اصلا با ساختار شریعت جور نیست که آمر دوم نائب از الله و معصوم باشد بنابراین متعارف عرفی و متناسب حکم و موضوع میشود مبلغ یعنی آمر دوم تبلیغ میکند و واسطه و پل ارتباطی است که امر مولوی شارع را منتقل کند به شخص ثالث که در بحث ما صبیان است اگر این باشد حرف مرحوم خوئی درست میشود یعنی بعد از پذیرفتن دو قسمت صغری، این کبری را هم ضمیمه میکنیم و مطلب مرحوم خوئی اثبات میشود.
اما احتمال دوم این بود که آمر دوم ولایت داشته باشد و آمر اول ولایت نداشته باشد ،از این تصور برداشت میشود که آمر اول هیچ کاره است و آمر دوم میخواهد امر کند به صبی خودش برای اتیان عملی اتفاقی که اینجا میافتد اینست که شارع مقدس که بر فرض ولایت ندارد به ولی میگوید تو امر کن به صبی خودت که نماز بخواند اگر ولی ولایت دارد در صورت اتیان صبی باید پاداش دهد و اگر انجام نداد مجازات کند این مساله با ساختار روایات که گفتیم تمرین است سازگار است و نتیجه این میشود که در روایاتِ ذکر شده در صغری، شارع به ولی میگوید من در این دوره صبیت کاری به او ندارم و تو ولایت داری امر کن به نماز و ثواب بده و اگر انجام نداد عقاب کن بحث میشود تربیت که به عهده اولیاء گذاشته شده است و شارع در این قسمت دخالت نکرده و امر و نهی ندارد فقط امر کرده به پدر و مادر آنهم با این تصویر که اولیا ولایت دارند و خدا و پیغمبر قبل از بلوغ ولایت ندارند با این احتمال حرف مرحوم خوئی از بحث دور میشود .
صورت سوم : هم آمر اول ولایت دارد هم آمر دوم
سوال : آیا در اینجا ولایت اولیا ولایت مولوی بوده و امر، امر مولوی است نسبت به آمر دوم یا اینکه همه امور با آمر دوم است ؟ وانگهی ولایت دومی ولایت استقلالی است یا طریقی؟
کدام یک را میتوان از ادله اثباتی برداشت کرد و گفت واقعا از اوامر شریعت استفاده میشود که شارع مولویاً پدر و مادر را موظف میکند تا در قالب ولایت به صبیان دستور دهند برای نماز بطوریکه این نماز خواندن مطلوب آمر اول است به شکل مولوی ؟
پاسخ : دو صورتی که تصور شد همه محتمل است و هیچکدام دلیل معین ندارد اگر بخواهیم مرام مرحوم خوئی را اثبات کنیم باید دلیل معین داشته باشیم بر تبلیغ که پدر مبلغ امر مولوی شارع است تا منتقل کند به صبیان با این صور تصور شده نمیتوان اثبات کرد خصوصا که با وجود اطلاقات و ابلاغات فراوان شارع به ولی نیاز ندارد برای بیان حکمش اثبات اینکه اولیاء صبیان مبلغ امر مولوی شارع هستند دون اثباته خرط القتاة و اوضاع و احوال حکم و موضوعی که در شریعت داریم از این کانال ما را ساماندهی میکند بطرف اینکه این موارد تربیتی است حتی از کانال دیگر مثلا استحباب این عبادات برای همه و این عبادات برای صبیان نیز مستحب است این کارخانه مرحوم خوئی تنها ثمره اش اینست که شارع دوست دارد پدر و مادر در مقام تربیت به صبیان خود برسند حالا چه توسط اطلاقات ادله در مقام اثبات، نماز و روزه صبیان را بگوئید مستحب است و چه بگوئید مستحب نیست لذا دلیلی روشن برای سخن مرحوم خوئی پیدا نشد.
تلخص مماذکرنا انما افاده المحقق الخوئی رضوان الله تعالی علیه لایغنینا در بحث عبادات صبیان.