1403/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
موضوع: کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
عن السجاد علیه السلام : ثلاثٌ منجیاتٌ للمؤمن : کفُّ لسانهِ عنِ الناسِ واغتیابهم و أشغالهُ نفسَهُ بما ینفعه لآخرته و دنیاهُ و طول البکاء علی خطیئته [1]
سه چیز نجات دهنده مؤمن است :نگهداشتن زبانش از مردم وغیبت آنها ،مشغول شدن به آنچه برای آخرت و دنیایش سودمند است،و بسیار گریستن بر گناهانش
کلام در صغری و کبرای استدلال شخصیتهایی همچون حضرت آیة الله خوئی رضوان الله تعالی علیه بود برای اثبات صحت عبادت صبیان
در صغرای این قیاس مشغول بودیم دو وجه در صغری مهم بود یکی روایات صلاة و صوم و دیگری روایات حج در وجه دوم یعنی در روایات حج سخن گفتیم
نکته: در ابتدای کلام مشخص باشد که این شکل گفتگو در مقام نقد و اشکال نسبت به صغرای قیاس فقهی حضرت آیة الله خوئی حکایت از آن نمیکند که قرار است قائل شویم به عدم صحت عبادت صبی فقط میخواهیم بگوئیم این وجه نمیتواند تصحیح عبادات را به دنبال داشته باشد
با توجه به این نکته برمیگردیم به روایات حج در وجه دوم صغرای روایت اول که صحیحه زراره بود به پایان رسید و عرض شد از این روایت استفاده نمیشود که پدر و مادر موظفند صبیان خود را امر به حج کنند .
روایت دوم : صحیحه عبدالرحمن بن حجاج قال سألت اباعبدالله و کنا تلک السَّنةَ مجاورین و اردنا الاحرام یوم التَّرویةِ فقلت ان معنا مولوداً صبیا (با امام صادق رفتیم برای مراسم حج روز هشتم خواستیم از مکه محرم شویم و کسی گفت همراه ما طفلی است) فقال علیه السلام مروا اُمَّهُ فلتلقَ حمیدةَ فَلتسألها کیف تفعل بصبیانها (امام فرمود به مادر او بگوئید برود ملاقات کند با حمیده (همسر امام صادق) و بپرسد که او با صبیان خود چه میکند) قال فأتتها فسألتها فقالت لها اذا کان یوم الترویه فجردوه و غسلوه کما یجرد المحرم (مادر طفل از حمیده پرسید ایشان گفت روز ترویه لباسهای او را در آوردید و او را غسل دهید همانطور که محرم این اعمال را انجام میدهد) ثم احرموا عنه ثم قفوا به فی الموقف فاذا کان یوم النحر فارموا عنه و احلقو رأسه ثم زوروا به البیت (بعد احرام ببندید از طرف او و او را در میقات ببرید و روز قربانی از طرف او رمی انجام دهید سرش را بتراشید وبعد او را به مکه آورید برای زیارت بیت) ثم مروا الخادم ان یطوف به البیت و بین الصفا و المروه و اذا لم یکن الهدی ولیصم عنه ولیه اذا کان متمتعاً [2] (به کسی بگوئید او را طواف دهد طواف خانه خدا و طواف صفا و مروه اگر قربانی نبود از طوف او پدرش یا ولی او روزه بگیرد اگر خواستید به او حج تمتع بخورانید)
در ظاهر این روایت پیداست که اجنبیةٌ عن ما نحن فیه زیرا :
اولا: مشخص است در روایت صبی غیر ممیز را ذکر میکند .
ثانیا :کلام ما اینجا بود که پدر و مادر امر کنند به صبی که حج انجام بدهد که بشود امر بالامر اگر احجاج هم باشد (حج دادن) باز هم بحث ما نحن فیه نیست .
ثالثاً: علاوه بر این مطلب ممکن است سوال به شکل دیگری مطرح میگشت که ما این طفل را به حج ببریم و به او حج بدهیم یا نه ؟ و امام میفرمودند بله او را ببرید اگر سوال اینگونه مطرح میشد که حج برای این طفل معنا دارد یا نه برای بحث ما نحن فیه مفید بود اما در روایت این سوال مطرح نشده بلکه سوال در مرحله بعد است یعنی کیفیت حج در نسخه کافی و تهذیب جایی اینگونه سوال شده که چگونه او را حج دهیم؟
نتیجه اینکه معنای روایت اینست که اگر ولیّ دوست داشت طفل را متبرک نماید و حج ببرد کیفیت آن چگونه است.
سومین روایت : صحیحه معاویة بن عمار است سمعت اباعبدالله یقول قدموا من کان معکم من الصبیان الی الجحفه او الی بطن مرّ ثم یصنع بهم ما یصنع بالمحرم یطاف بهم و یسعا بهم یرمی عنهم و من لم یجد منهم هدیا فلیصم عنه ولیه [3] این روایت شریفه دلالت بر امر به احجاج نمیکند چه برسد که دلالت کند بر امر، به امر به حج و همانند روایت قبل بیان کیفیت حج صبیان است حضرت میفرماید اگر از مدینه خواستید بروید حج وقتی رسیدید به مسجد شجره محرم میشوید و چون برای صبیان دشوار است آنها را در جحفه که به مکه نزدیکتر است محرم کنید و بقیه کارها مانند محرم است و از آنها مراقبت کنید و آنها را طواف و سعی صفا و مروه و بقیه اعمال دهید
از ظاهر حدیث کاملا مشخص است که فرق بین احرام بالغین و غیر بالغین را بیان میکند آن هم در زمانیکه پدر و مادر بخواهند فرزند خود را محرم کنند.
حال کجای این روایت دلالت دارد بر اینکه امر کند به والدین که صبیان خود را امر به احرام و طواف و سعی کنند تا بشود صغرای داستان ما یعنی الامر بالامر بشیء
علاوه بر این گویا روایت تخصصاً از بحث ما خارج است زیرا این روایات در صبی غیر ممیز است و کلام ما در رابطه با صبی ممیز است که عقل و شعور او در حدی است که امر و دستور را میفهمد و کارها را خودش انجام میدهد .