1403/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
موضوع: کتاب الحج // وجوب حج // حج صبی
قال امیرالمؤمنین علیه السلام :کیفیةُ الفعل تدل علی کمیةِ العقل [1]
چگونه عمل کردن دلیل است بر مقدار عقلانیت انسان
آنچه گذشت: کلام در گذشته درباره تصحیح عبادات صبی بود. عبادتهایی که صبیان انجام میدهند از جمله حج به چه دلیل صحیح است ؟
وجه اول با سه بیان توضیح داده شد
امروز میرویم سراغ وجه دوم در تصحیح عبادات صبی
وجه دوم : عده ای از جمله محقق بزرگوار حضرت خوئی رضوان الله تعالی علیه میفرماید ان النصوص الآمره بالصلاة و الصوم کقولهم (فمرروا صبیانکم بالصلاة ) تدل علی المشروعیة فی حقه لان الامر بالامر بشیء امر بذلک الشیء کما ثبت فی علم الاصول [2]
پس وجه دوم متشکل است از یک صغری و یک کبری
صغرای استدلال در کتب روائی ذکر شده است چنانکه طائفه ای از روایات دلالت دارند بر اینکه اولیاء موظفند فرزندان غیر بالغ خود را امر به عبادت کنند
کبرای استدلال در علم اصول منقح شده است در اواخر مباحث اوامر آمده است "الامر بالامر بشیء امر بذلک الشیء "
اگر شارع مقدس به پدر امر کرد تا به صبی خود امر کند نماز بخواند یا روزه بگیرد معنایش آنست که شارع مقدس خود به صبی امر میکند که روزه یا نماز را بجا آور نتیجتا روزه و نماز صبی مأمور به است و امرِ بالواسطه دارد .
در این صورت بیان شده بعضی قائلند تنها ثمره بحث اصولی "الامر بالامر بشیء امر بذلک الشیء" همین است که مشکل در عبادات صبی درست میشود از بعضی کلمات مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه[3] نیز این مساله فهمیده میشود مرحوم خوئی در چند مباحث فقهی در طهارت اجاره و حج به این مبحث اشاره کرده است لکن در بحث حج در شرح عروة الوثقی که درس خارج ایشان است مختصر و کوتاه از آن رد میشوند نهایتا یک صغری و یک کبری نقل شده است که صغری روایت و کبری یک بحث اصولی میباشد.
اگر ما بخواهیم توضیح دهیم تا بیّن شده و اطمینان نفس به یکطرف حاصل شود لازم است صغری و کبری را مورد بازیابی قرار داده و تحقیق کنیم تا هر دو واضح شوند و بدانیم میشود این نتیجه را گرفت کما ذهب الیه السید الخوئی رضوان الله تعالی علیه یا خیر .
و اما صغرای بحث
روایاتی که در این بحث صغروی نقش ایفا میکنند چند روایت هستند و مهمترین آنها که از جهت سندی نیز پذیرفته شده است (یا موثق است یا تعبیر به معتبره میشود) روایت حلبی است "عن الصادق علیه السلام عن ابیه انّا نأمرُ صبیانَنا بالصلاة اذا کانو بنی خمسِ سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین" [4] ما فرزندانمان را در پنج سالی امر به نماز میکنیم اما شما در هفت سالگی صبیان خود را به نماز امر کنید این روایت و نظیر آن دلالت دارد بر اینکه والدین مامور هستن که امر کنند به فرزندان غیر بالغ خود تا نماز بخوانند روایت در رابطه با نماز و روزه است و حج را نیز به آن ملحق میکنیم مرحوم خوئی در صفحه 455 کتاب اجاره در بحث اینکه صبی میتواند اجیر شود و نماز استیجاری بخواند یا نه جمله ای دارند که از آن فهمیده میشد این روایات اختصاص به صلاة و صوم ندارند و میشود آنها را به هر عبادتی تعدی داد تعبیر ایشان اینست" لوضوح عدم فهم خصوصیة لهما صلاة و صوم " نماز و روزه خصوصیتی ندارند بنابراین حج تیمم غسل و .. نیز همین گونه هستند
در کتاب حج (شرح عروه) جلد اول به همین مضمون آمده است "جاء فی الروایات ما دل علی اولیاءباحجاج صبیان " در روایات حج داریم که صبیان خود را به حج ببرید و فرموده اند احجاج مطلق است و ممیز و غیر ممیز را شامل میشود
اولین مساله در فرمایشات مرحوم خوئی احجاج صبی است که در روایات باب حج فرموده اند اعم است از ممیز و غیر ممیز سوال : فرق این دو(ممیز و غیر ممیز) در باب حج چیست ؟
پاسخ : در ممیز اولیاء صبی را میبرند و او خودش لباس میپوشد تلبیه میگوید و طواف میکند اما در غیر ممیز کارهای او را ولیّ او انجام میدهد اطلاق بین ممیز و غیر ممیز اول کلام است احجاج صبی اگر بخواهد به درد مانحن فیه بخورد باید بگوئیم در خصوص ممیز است و اما توضیح این موضوع سیاتی ان شاالله .
آنچه مهم است اینست که مرحوم خوئی و بعضی دل خوش کرده اند به روایات باب صلاة و صوم بویژه معتبره حلبی که از این معتبره استفاده میشود عمومیت و اطلاق یعنی زمانی که امام به پدر و مادر میگوید صبیان را امر به صلاة و صوم کنید اختصاص به این دو ندارد و حج را نیز شامل میشود بنابراین در مانحن فیه نیز میتوانیم استفاده کنیم که اولیاء موظفند به صبیان امر کنند برای ادای حج حداقل استحباب حج صبی اثبات میشود و صحت آن نیز مشخص میگردد لکن به ذهن میرسد که هر دو مطلب مرحوم خوئی (صغری و کبری) محل تامل است
اما صغری:
تنها روایتی که بر صغری دلالت دارد و از جهت سندی معتبر است صحیحه حلبی است که متنی طولانی دارد وقتی به این متن نگاه میکنیم از آن اراده ای دیگر فهمیده میشود غیر از مطلوبیت صلاة و صوم در حق صبی که گویا شارع به صبی امر کرده نماز بخوان یا روزه بگیر و اینجا امر جنبه آلی دارد نه جنبه استقلالی
انّا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمسین سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبعین سنین و نحن نامروا صبیاننا بالصوم اذا کانوا بنی سبع سنین بما اطاقوا من صیام الیوم ان کان الی نصف النهار او اکثر من ذلک او اقل و اذا غلبهم العطش و الغرثُ افطروا حتی یَتَعَوَّدوا الصوم و یطیقوه فمروا صبیانکم اذا کانوا بنی تسع سنین بالصوم ما استطاعوا من صیام الیوم فاذا غلبهم العطش افطروا
ظاهر این روایت با این تعلیل و علت غایی که ذکر گردید بحث تمرین و عادی شدن روزه و نماز است تا انجام آنها سهل شود پس ملاک در این روایت معتبره برای صوم و صلاة تهیأ است یعنی به همین شکلی که در روایت آمده روزه بگیرند تا عادت کنند و برایشان آسان شود و بعد از بلوغ این عبادات برایشان سنگین نباشد بنابراین اتیان به صلاة و صیام مقدمه است و جنبه آلی داشته و حکایت از مسئولیت اولیاء دارد که به گونه ای در صبابت با فرزندان خود رفتار کنند که وقتی به بلوغ میرسند مقدمات و داشته هایی داشته باشند تا بتوانند واجبات و محرمات را درک کرده و انجام داده یا ترک کنند زیرا در نماز بحث واجبات مطرح است و در روزه بحث محرمات
نتیجتاً در صغری نمیشود از این روایات استفاده کرد به اینکه نماز و روزه و حج صبی امر دارد