1402/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // مقدمات حج // استطاعت
موضوع: کتاب الحج // مقدمات حج // استطاعت
قال الصادق علیه السلام : کثره النظر فی العلم یفتح العقل[1]
زیاد خیره شدن به علم و دانش باز میکد دریچه های عقل را
محل سخن این است که استطاعت شرعی است یا عرفی ؟
نظریه عرفی بودن تقویت شد "الاستطاعه امرٌ عرفیٌ" در ارتکازات سیره عقلا و متشرعینن امری بیّن است که نیاز به توقیفیت و تاسیسیت ندارد استطاعت از مقوله قدرت است و در هر چیزی قدرت نسبت به آن چیز عند بنی البشر معروف و مشهور است .
در حج نیز چنین است که وقتی آیه شریفه میگوید استطاعت با توجه به بازه زمانی اوضاع و احوال مالی و مکانی همه چیز بین و مشخص است بنابراین شرعی بودن استطاعت امری است بعید و دور از ذهن .
عرفی بودن استطاعت یعنی چه ؟
یعنی وقتی هر عاقل و متشرعی چیزهای مختلفی را کنارهم میگذارد و میگوید برای حج اینها را لازم دارم حتی موارد اولیات سفر که بدون عسر و حرج سفر را انجام دهد با چیدن این موارد ناخودآگاه کلمه قدرت و استطاعت میآیند این کلمات که به ذهن میایند میشوند حمل اولی ذاتی آن اشیاء بیرونی مانند مقدمه هر کار که خود عنوان مقدمه کاره ای نیست بلکه موارد آن مورد نظر است در اینجا نیز استطاعت به حمل شایع صناعی اثبات میشود و حمل شایع صناعی وجود خارجی دارد لذ ا بزرگانی مانند مرحوم خوئی که میفرمایند استطاعت شرعی است به حمل اولی شرعی است یا به حمل شایع صناعی؟
اگر به حمل شایع صناعی شرعی است بین شرعی و عرفی بودن فرقی نیست .
اگر زمانی گفتیم در شریعت فقط همین سه مورد لوازم استطاعت است در تحلیل چیزهایی میفهمیم که یک سری موقعیت ها برحسب زمان و مکان مثلا تخلیه السرب را توسعه میدهد یا مال داشتن را توسعه میدهد باز هم عرف حرف آخر را میزند لذا با این نگاه که استطاعت بما هی استطاعت یکی از معقولات ذهنیه است به حمل شائع صناعی همان موجودات خارجی
با این نگاه این دو نظریه اگر بخواهند در مقابل هم جبهه بگیرند بنظر میرسد اینطور نمیشود بلکه گاهی داخل هم هستند و با هم هستند وقتی میگوئیم استطاعت شرعی ، میشماریم و ذهن ما انتزاع میکند و زمانی که میگوئیم عرفی باز هم ذهن انتزاع میکند وانگهی در بحث استصحاب که مرحوم خوئی فرمودند اگر شک در رافع کردید استصحاب جاری میشود مال دارید دزد میبرد یا نه ؟ سلامتی دارید از بین میرود یا نه ؟ استصحاب جاری میشود و باز همین موارد اثبات میشوند و اگر میگوئیم پس استطاعت هست یک مفهوم ذهنی میسازیم و استطاعت بما هی استطاعت ذهنی متعلق به تکلیف نیست چه بگوئیم فمستطیعٌ و چه نگوئیم و اصل مثبتی در اینجا تصور نمیشود .
اگر استصحاب بخواهد اثر شرعی را ثابت کند مثلا بگوید زنده بوده شک کردیم مرده یا زنده است استصحاب میکنیم و نتیجه میگیریم پس ریش در آورده است میشود اثر عرفی و بخواهیم روی این اثر عرفی حکم شرعی بار کنیم اصل مثبت است اما در اینجا نمیخواهیم استطاعت را اثبات کنیم میدانیم که به حمل اولیه ذاتی موضوع برای وجوب حج نیست استطاعت به حمل شایع صناعی موضوع برای حج است لذا تعبیر میشود به عنوان فانی مانند بحث مقدمه .
در شریعت نیز چنین است بحث استطاعت مقدمه وجوب است به حمل شایع صناعی لذا بحثی که بعضی محققین آورده اند که اگر عرفی بگیریم استصحاب جاری نمیشود چون اصل مثبت است موسس و پایگاه دقیق علمی برایش نیست و بازی با الفاظ است به همین خاطر فرقی بین نظریه اول و نظریه دوم از جهت استصحاب وجود ندارد یعنی هرکدام را بپذیریم تا شک کردیم ، شک در سلامت یا شک در دارایی یا تخلیه السرب است نه شک در استطاعت و استصحاب اثبات میکند استطاعت به حمل شایع صناعی را یعنی سلامت و غنا و.. را .
مانند اینطور معاصرین در مانحن فیه(که با کاروان دوم رفت و نرسید و شک دارد با اولی میرسید یا نه) رفته اند سراغ راههای دیگر. استصحاب میگفت وقتی شک دارد با کاروان اول مانع پیش میامد یانه حج بر شخص استقرار دارد و باید سال بعد آن را انجام دهد به جز استصحاب راههایی را پیشنهاد کرده اند
یکی از راههای استطاعت بدون استصحاب سیره متشرعه است یعنی همه انسانهای روی زمین که مستطیع میشوند اکثرا سالم هستند مال دارند و تخلیه السرب است ولی احتمال دارد اتفاقی بیفتد و نتواند حج انجام دهد بگوئیم حال که اینطور است حج مستقر نیست زیرا استصحاب اصل مثبت است حال چه باید کرد؟ کم پیش میاید شخصی یقین داشته باشد هیچ اتفاقی نمیافتد میگوئیم سیره متشرعه چنین بوده که در چنین شرایطی که اطمینان نداشتند ،به این شک اعتنا نمیکردند و حج را بر خود واجب و مستقر میدانستند اگر پذیرفتیم که استطاعت عنوان تاری است و استقلالی نیست و اثر عرفی موضوع قرار نمیگیرد برای حکم و استطاعت مانند مقدمه است و به حمل اولی ذاتی موضوع برای حکم نیست پس نیاز به اثبات ندارد استصحاب استطاعت به حمل شایع صناعی را اثبات میکند.